English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
Other Matches
White Paper گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Paper کتاب سفید
White Paper کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
To put it in black and white . To commit some thing to paper . روی کاغذ آوردن ( کتبی و رسمی )
monitor 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor یک برنامه کنترلی
monitor صفحه نمایش تصویر
monitor مونیتور نمایشگر
monitor مبصر
monitor صفحه نمایش
monitor پایش [پزشکی ]
monitor تولید شده توسط کامپیوتر
monitor واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor دیده بانی کردن
monitor بازدید کار دستگاه
monitor اگاهی دهنده
monitor انگیزنده گوشیار
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitor بازبینی کردن نظارت کردن
monitor بازبین
monitor نظارت کردن
monitor اگاه ساز
monitor سیستمی که خطاهای مدار را بررسی میکند
monitor مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor فرابین
monitor فرانگر
monitor برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitor برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitor صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
hardware monitor مبصر سخت افزاری
missile monitor نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
monitor program برنامه مبصر
monitor roof بام فانوسی
monitor routine روال مبصر
monitor system سیستم مبصر
monochrome monitor مونیتور تک رنگ
monochrome monitor نمایشگر تک رنگ
monitor unit واحد مبصر
analog monitor مونیتور انالوگ
frequency monitor دستگاه کنترل فرکانس
analog monitor مونیتورقیاسی
sound monitor صفحه نمایشگر صدا
color monitor صفحه نمایش رنگی
color monitor مونیتوررنگی
preview monitor نمایشگرصحنههایتکراری
output monitor صفحهنمایشگرخارجی
monitor speaker نمایشگرگوینده
monitor screen صفحهنمایشگر
digital monitor مونیتور رقمی
multisync monitor مونیتور همزمانی چندگانه
multisync monitor صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد
ankle monitor لباس ردیاب
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
rgb monitor R
ankle monitor مانیتور مچ پا
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
video monitor مانیتور تصویری
video monitor مونیتوربصری
medical monitor دستگاه پایش [پزشکی]
composite color monitor مونیتور رنگی مرکب
stereo phase monitor نمایشگرمرحلهاستریو
technical producer monitor صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
vector/waveform monitor صفحهنمایشدیجیتالی
main preview monitor صفحهدوبارهنمایشگراصلی
operating system monitor مبصر سیستم عامل
multi scan monitor مشابه 6632
digital video effects monitor صفحهنمایشدیجیتالی
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
white سفیدشدن
white سپیده
white سفیدی
non-white فردغیراروپایی غیرسفید
white سفید
white سفید کردن
white a مرگ موش
off-white رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
off white رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
white f. پرچم سفید
white به رنگ برف
white چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
white out انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
white پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white بازیگر نخست شطرنج
paper ورقه
on paper ازروی حساب یا قلم و کاغذ بافرض
paper روشی که در آن نوار کاغذ وارد ماشین میشود
paper یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
paper روی کاغذ نوشتن
paper اوراق
paper روش حرکت دادن کاغذ به جلو
paper ورق کاغذ
paper روزنامه
paper اوراق بهادار
paper ماده باریک برای ساخت کتاب یا روزنامه یا صفحات کاغذ کار روزمره
paper محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
paper وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
paper وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
paper کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
paper کاغذ
paper جواز پروانه
paper چاپ کردن
paper درکاغذ پیچیدن
paper مقاله
paper ورقه مشخصات کشتی
paper سفته برات
paper روی کاغذاوردن
paper حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
white hazard به کیسه انداختن گوی سفیدبیلیارد
white galbanum وشا
white headed دارای موی سفید
white gold الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
white goods پارچه سفید نخی
white goods حوله سفید ملافه
white goshawk قوش طرلان
white hall هیئت حاکمه انگلیس
white headed سفیدبخت
white line خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
white lily زنبق
white level تراز سفید
white lead سفید اب شیخ
white horse whitecap
white heat نور سفید التهاب
white heat درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
white coffee قهوه با شیر
white lead سفیداب شیخ
White peacock طاووس سفید
white livered بزدل ترسو کم جرات
white flame شعله سفید
white ant موریانه
white wool پشم سفید
white wool پشم درجه یک
the white race نژادابیض
the white race نژادسفید
the white house کاخ یاقصرابیض
the white house کاخ سفید
white wool [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
white heat دمای سفید
sow white سفید
snow white مثل برف سفید اسم خاص
snow white سفید یکدست
yellowish-white رنگ شیری
yellowish-white رنگ شکری
yellowish-white بژ
white bear خرس سفید خرس قطبی
white beard ریش سفید
white bellebore کندش
white flag پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
white flag پرچم سفید
white face جانورسفید صورت
white face جانور پیشانی سفید
white dwarf کوتوله سفید
white crow چیز ندیده چیز کمیاب
white crappie ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
white corpuscle cell whiteblood=
white cooper اهن ساز
white cooper سطل ساز
white civilization تمدن نژاد سفید
white cement سیمان سفید
white book ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
white book کتاب سفید
white body بدنه سفید
white hope بوکسور سفیدپوست درمقابل بوکسور سیاه پوست
A white lie . دروغ مصلحت آمیز
white of an egg سفیده تخم مرغ
a white elephant شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
as white as a sheet <idiom> مثل برف
as white as a sheet <idiom> سفید مثل گچ دیوار
gray-white رنگ سفید-خاکستری
white meat لبنیات
white meat کره
white meat فرآوردهی شیری پنیر
white elephant <idiom> ثروت یا مالکیت بیفایده
white lies دروغ سفید
white lies دروغ مصلحتآمیز
white lie دروغ سفید
white lie دروغ مصلحت آمیز
egg-white سفیده تخم مرغ
white cabbage کلمسفید
white lie <idiom> دروغ مصلحت آمیز
white meat گوشت سفید
Her face went white. صورتش سفید شد ( رنگه پرید )
Black and white. سیاه وسفید ( عکس ؟ فیلم وغیره )
white wedding عروسیکهدرکلیساصورتمیگیرد
white spirit مایعشیمیاییحاصلازبنزینکهدررنگکاریکاربرددارد
white Christmas روزکریسمسکهبرفباریدهباشد
white sale <idiom> حراج حوله ،پارچه کتان
white tape نوارسفید
white stone مهرهسفید
white square خانهسفید
in black and white <idiom> بصورت نوشتار
white coffee شیرقهوه
white light چراغسفید
white cap کلاهکسفید
white elephants هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephants گران و پر خرج و کم فایده
white propaganda تبلیغاتی که هدف ان از پیش اعلام شده باشد
white propaganda تبلیغات سفید
white primary اخذ اراء مقدماتی حزبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com