Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
point blank range
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
Other Matches
point-blank
مقابل هدف
point-blank
روبه نشان مستقیم
point blank
رک
point blank
روبه نشان مستقیم
point blank
مقابل هدف
point-blank
رک
blank
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blank
دستور برنامه که هیچ کاری انجام نمیدهد
blank
نوار یا دیسک مغناطیسی که دادهای روی آن ذخیره نشده است
blank
جای خالی
blank
شاهد
blank
خانه خالی در صفحه گسترده
blank
فضایی در فرم که باید کامل شود
blank
خالی یا بدون هر گونه نوشتاری در آن
blank
سفید فضای خالی
A blank look.
نگاه بی حالت ( بی روح )
blank
خالی
blank
خام
blank
کارنشده
blank
بریدن
blank
توخالی
blank
مشقی
blank
کدی که یک جای خالی چاپ میکند
blank
فاصله
blank
جای سفیدوخالی جای ننوشته
blank
نانوشته
blank
سفید سفیدی
blank
ورقه سفید
blank
سفید
blank
بی اثر
blank
منگنه کردن
blank
ننوشته
blank
ورقه پوچ
blank
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
blank
ممانعت از امتیاز گیری حریف
blank
قامه
blank cheque
سفید مهر
blank cheque
چک سفید
blank flange
قطعه- ایکس
blank space
جای خالی
blank tape
نوار نانوشته
blank character
دخشه فاصله
blank character
کاراکتر جای خالی
to draw blank
گشتن وچیزی
to draw blank
نیافتن
blank holder
ورق نگهدار
blank cheques
چک سفید
blank cheques
سفید مهر
blank experiment
ازمایش مچ گیری
blank endorsement
فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
blank endorsement
برات سفید مهر
blank credit
اعتبار نامحدود
blank check
چک سفید امضاء شده
blank check
چک امضاء شده وسفید
blank check
چک سفید
blank holder
ورق یا صفحه نگهدار کشویی
blank endorsement
حواله سفید مهر که مقداروجه ان قیدنشده وقابل پرداخت به دارنده است
blank file
جای خالی در صف
blank file
محل خالی در ارایش صف جمع
blank character
کاراکتر تهی
blank character
فاصله
blank check
سندامضاء شده وبدون متن
endorsement in blank
فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
blank verse
شعر بی قافیه
blank verse
شعرسپید
draw a blank
<idiom>
نتیجه عکس گرفتن
interest blank
برگ رغبت سنج
gear blank
چرخ دنده کار نکرده
blank check
چک امضاء شده بدون مبلغ
preference blank
دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
blank ammunition
مهمات مانوری
blank verse
شعرمنثور
double-blank
دوطرفسفید
blank character
دخشه
blank cell
سل خالی
blank catridge
گلوله سلام
blank cartridge
فشنگ بی گلوله
blank book
کتابچه
blank verse
شعر بی قافیه پنج وزنی
blank book
دفترسفید
blank bill
براتی که در ان محل پرداخت قید نشده باشد
blank ammunition
مهمات مشقی
circular blank
پلاتین
blank signed cheque
چک سفید امضاء
He was snubbed . He drew blank.
دماغ سوخته شد ( خیط وبور )
Leave this space blank.
این محل را خالی بگذارید ( چیزی در آن محل ننویسید )
vocational interest blank
پرسشنامه علائق شغلی
blank signed document
سفید امضاء
strong vocational interest blank
رغبت سنج شغلی استرانگ
rotter incomplete sentences blank
برگ جملههای ناتمام راتر
biographical information blank form
فرم پر نشده بیوگرافی افراد
abusing a blank signed document
سوء استفاده از سفید امضاء
I drew blank every time . None of my tricks worked .
هر نقشی زدم نگرفت ( ناموفق ماندم )
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
point to point line
خط نقطه به نقطه
range
مرتب کردن میزان کردن
range
اراستن
range
درصف اوردن
range
منحنی مبنا
in range with
در امتداد
range
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
range
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
range
یک خانه یا تعدادی خانه
range
تغییر کردن یا متفاوت بودن
range
قرار دادن متن در یک ترتیب معین
range
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range
تغییر کردن خط مبنا
range
حوزه
range
حدود محدوده
range name
نام دامنه
range
تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
within range
در تیررس
within range
در برد جنگ افزار
out of range
دور از تیر رس یا صدارس
in range with
درخط
range
دامنه
[ریاضی]
range k
ضریب تصحیح کای برد
range k
ضریب تصحیح برد
out of range
که خارج از حد سیستم باشد
range
رسایی
range
چشم رس
range
تیررس برد
range
دسترسی
range
مجموعه مقادیر مجاز
range
دامنه تغییرات
range
سیر و حرکت کردن
range
به نظم وترتیب واداشتن
range
ردیف
range
دامه تغییرات
range
به خط کردن
range
در طبقه قرار دادن
range
دسته
range
محدوده
range
صف
range
حدودجذر و مد دریا
range
حدود
range
مسافت
range
دامنه
range
بردهدف
range
سلسله
range
میدان تیر
range
برد سلاح
range
عبور کردن مسطح کردن
range
طبقه
range
گستره
range
ناحیه
range
برد
range
رشته
range
سلسله ردیف
range
حدود وسعت
range
حیطه
range
طیف
range
رشته کوه
range
فاصله
range
حد فاصل
range
گام
range
بر
range
میدان حدودتغییرات
frequency range
محدوده فرکانس نامی
slant range
برد مورب هدف
slant range
برد مایل
stress range
گستره تنش
home range
جای محدود برای فعالیت حیوانات
close range
مسافت نزدیک
close range
فاصله نزدیک
frequency range
حیطه فرکانس نامی
free-range
آزادچر
fuze range
برد عمل کرد ماسوره
range table
جدول تیرتوپ
range wind
باد بردی
free-range
خانگی
range wind
باد در برد
home range
قلمرو
home range
جایگاه حیوانات
home range
اغل
repeat range
فرمان برد از نو
repeat range
با همین مسافت تیراندازی کنید
subcaliber range
تیراندازی بالوله جوفی یا تیربار اثرگذارمیدان تیر تنظیم هدف
restriction of range
محدودیت دامنه
fuze range
بردمربوط به ماسوره
subcaliber range
میدان تیر لوله جوفی
complementary range
برد مربوط به زاویه تصحیح تکمیلی تراز
cruising range
برد عملیاتی
cruising range
شعاع عمل هواپیما یا کشتی
visibility range
شعاع عمل دیدبانی یا دید
visibility range
میدان دید
visual range
حیطه دید
vhf range
ناحیه فرکانس خیلی بالا
detection range
برد اکتشافی
detection range
قدرت اکتشافی
tropic range
دامنه استوایی
discriminating range
دامنه افتراق
drilling range
ناحیه مته کاری
driving range
علامت تعیین کننده فاصله ها
effective range
برد موثر
effective range
برد موثر جنگ افزار
criteria range
دامنه ملاک
tidal range
دامنه جذر و مد دریایی
firing range
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com