Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
rack control
نوعی کنترل پروازی غیر دستی
Other Matches
on the rack
درفشار
rack
اشغال گیر
rack
به هم بستن
rack
چهارنعل کوتاه
rack
شکنجه کردن
rack
خون مستاجررا در شیشه کردن
rack
چارچوب
rack
میله رنده
rack
سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
rack
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
on the rack
درشکنجه
rack
آویز فرش
[قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
rack up
بازی کردن- حساب کردن
rack
قطاع دندانه دار
rack
میله دندانه دار
rack
طاقچه مقر
rack
جاکلاهی
rack
بار بند
rack
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
rack
چنگک جا لباسی
rack
شکنجه
rack
چرخ دنده دار
rack
عذاب دادن
rack
رنج بردن
rack
بشدت کشیدن
rack
دندانه دار کردن
rack
ردیف
rack
قفسه مهمات و وسایل
rack
توری مشبک اشغال گیر
rack
قفسه
rack
طاقچه
rack
روی چنگک گذاردن لباس و غیره
plate rack
جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
trash rack
اشغالگیر
to rack rent
حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
to go to rack and ruin
نابودشدن
bottle rack
جا بطری
burning rack
قاب باتری
hay rack
علف دان
coat rack
محلآویزکت
luggage rack
جایچمدان
toast rack
شیارهایجداکنندهتوستر
go to rack and ruin
<idiom>
نتیجه بد حاصل کردن
roof-rack
باربنداتومبیل
cuvette rack
جاکووتی
equipment rack
پایهوسایل
stamp rack
مهرچرخدندهدار
spool rack
جاقرقره
shoe rack
چنگککفش
pipe rack
چنگکپیپ
hay rack
جای یونجه
card rack
طاقچه کارت
rack railway
راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
rack and pinion
میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
loading rack
سکوی بارگیری
rack space
محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
spice rack
قفسه ادویه
muck rack
کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
rack rent
اجازه تمام سال
paper rack
جاکاغذی
rack one's brains
<idiom>
به مغز خود فشار آوردن
rack rent
اجازه گزاف بستن بر
card rack
جای کارت
rack one's brains
<idiom>
سخت فکر کردن یاچیزی را بخاطر آوردن
shelving rack
قفسه
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
test tube rack
جای لوله ازمایش
rack type cutter
شانه رنده
pipet tray rack
جا پی پتی
print drying rack
میلهرنگیخشکشونده
rack type cutter
اسکنه نوع شانهای
control
کنترل کردن
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control
فرمان
to keep under control
تحت نظارت نگه داشتن
control
توپزن دقیق
control
نظارت و ممیزی کردن
control
کنترل
control
نظارت کردن
control
بازرسی کردن
control
کنترل کردن فرمان
control
کنترل کردن مهار کردن
control
مهار
control
نظارت کردن تنظیم کردن
control
بازرسی
control
کنترل بازبینی
self control
خودداری
self control
مسک نفس
self control
کف نفس
self control
قوه خودداری
control
کاربری
control
نظارت
control
اختیار
self-control
خویشتنداری
control
واپاد
self-control
خودگردانی
control
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control
بازدید
self-control
خودداری
control
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control
بازرسی نظارت جلوگیری
I cant help it. It is beyond my control.
دست خودم نیست
lift control
کنترل اسانسور
light control
کنترل روشنایی
light control
کنترل نور
lateral control
کنترل در عرض جبهه
level control
کنترل سطح
lighting control
کنترل روشنایی
lever control
کنترل اهرمی
lateral control
کنترل جانبی
hold control
نافم همزمانی
horizontal control
کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
hue control
پیچ فام
fiscal control
نظارت مالی
ignition control
کنترل احتراق
image control
کنترل تصویر
indirect control
کنترل غیرمستقیم
input control
کنترل ورودی
movement control
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
intensity control
پیچ رنگ
intensity control
کنترل شدت
inventory control
کنترل موجودی
line control
کنترل خط
linearity control
نافم خطی
load control
تنظیم با بار خارجی
minor control
کنترل کم
mixture control
کنترل مخلوط
monetary control
کنترل پولی
monetary control
نظارت پولی
motor control
کنترل حرکتی
control word
کلمه کنترل
net control
کنترل شبکه
net control
ایستگاه کنترل شبکه
numerical control
کنترل عددی
control wheel
صفحه تنظیم کننده
control wheel
صفحه کنترل
minor control
کنترل ضعیف
material control
کنترل مواد
crystal control
تنظیم با بلور
cursor control
کنترل مکان نما
damage control
کنترل خسارات
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
cortical control
کنترل مغزی
corrosion control
جلوگیری و کنترل خوردگی
control zone
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
control zone
منطقه کنترل هوایی
control words
کلمات کنترلی
loop control
کنترل حلقه زنی
magnetci control
کنترل فرمان مغناطیسی
manpower control
کنترل نیروی انسانی
manual control
کنترل دستی
shading control
پیچ فام
electronic control
تنظیم الکترونیکی
experimental control
کنترل ازمایشی
external control
کنترل خارجی
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field control
کنترل میدان
fighter control
کنترل شکاریها
fighter control
کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fire control
اطفاء حریق
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
fire control
جلوگیری از اتش سوزی
fire control
سیستم کنترل اتش
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
fire control
کنترل اتش
fire control
دستگاه کنترل اتش توپخانه
exchange control
کنترل ارزی
exchange control
جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
electronic control
کنترل الکترونیکی
electronic control
فرمان الکترونیکی
electric control
کنترل الکتریکی
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
engagement control
کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
erosion control
جلوگیری از فرسایش
error control
کنترل خطا
esi control
control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
exchange control
کنترل ارز
exchange control
نظارت ارز
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
fire control
کنترل یا هدایت اتش
disaster control
روش مقابله با سوانح و بلایا
frequency control
کنترل فرکانس
geodetic control
نقاط کنترل ژئودزی
geodetic control
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
government control
نظارت دولتی
government control
کنترل دولتی
grid control
کنترل شبکه
ground control
کنترل زمینی
ground control
دستگاه کنترل کننده زمینی
delusion of control
هذیان کنترل شدگی
decentralized control
کنترل غیر تمرکزی
data control
کنترل داده ها
damage control
اسیب گیری
digital control
کنترل دیجیتالی
framing control
پیچ تنظیم تصویر
fiscal control
کنترل مالی
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
flight control
کنترل پرواز
disaster control
روش کنترل سوانح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com