English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
rent-free بی اجاره
rent-free غیر ماجور
Other Matches
rent free بی اجاره
rent free غیر ماجور
to rent out something اجاره دادن چیزی
to rent out something کرایه دادن چیزی
rent اجاره بها
rent استیجار
rent ان چه که به زمین به عنوان یکی ازعوامل تولید تعلق می گیرد
rent کرایه اجاره کردن یا دادن
rent مال الاجاره
i am behind in my rent کرایه خانه ام عقب افتاده است
rent اجاره
rent کرایه
rent مال الاجاره منافع
rent اجاره کردن
specified rent اجرت المسمی
rent کرایه کردن
rent اجاره دادن
to rack rent حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
ground rent حق الارض
arrears of rent اجور معوقه
ground rent اجاره عرصه
tonnage rent حق امتیازی که از مواداستخراجی معدن به نسبت هرتن وصول میشود
My rent has been postponed. اجاره ام عقب افتاده است
To let (rent out) a house. خانه ای رااجاره دادن
quit rent اجرت المثل
explicit rent اجاره بها
explicit rent اجاره داری کردن
Can I rent a bungalow? آیا میتوانم یک خانه ویلایی اجاره کنم؟
Can I rent a flat? آیا میتوانم یک آپارتمان اجاره کنم؟
economic rent اجاره اقتصادی
economic rent بهره مالکانه
dead rent اجاره بهایی که در صورت عدم استفاده از عین مستاجره نیز باید پرداخت شود
rent strike پرهیزازپرداختکرایهبهنشانهاعتصاب
crop rent اجاره محصول
assize rent اجرت المسمی
assize rent اجاره مسلم ومعین
back rent اجاره پس افتاده
back rent کرایه عقب افتاده
back rent پس کرایه
cash rent اجاره نقدی
rent book کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
contratual rent اجاره بهای مقطوع
economic rent بهره اقتصادی
instalment of rent اقساط مال الاجاره
rent proper اجرت المسمی
rack rent اجازه گزاف بستن بر
rack rent اجازه تمام سال
quasi rent شبه اجاره
implicit rent سهم زمین از کل تولید
life rent اجاره به صورت عمری
theory of rent نظریه اجاره
pepper corn rent اجاره اعتباری
pepper corn rent اجاره فاهری
Can I rent a holiday cottage? آیا میتوانم یک ویلا اجاره کنم؟
To rent(lease) a house. خانه ای رااجاره کردن
pepper corn rent اجاره غیر واقعی
My rent is 2000 tomanas per month. اجاره خانه ام ماهی 2000 تومان است
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free بخشودن
free مطلق
free جایز
free حرکت قایق در جلو باد
free کمی محدودیت نوع اسلحه
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free ترخیص کردن میدانی
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-all مسابقه بین این اسبها
having free will فاعل مختار
free ازاد
free مستقل
free اختیاری مختار
free مجانی
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
free بازیگر ازاد
free رایگان سخاوتمندانه
free روا
free مجاز منفصل
free رها
free بطور مجانی ازادکردن
free ازادکردن
free تحویل
free will اختیاری
free will اختیار
free for all داد وبیداد
having free will ازادکار
i did that of my own free will این کار را کردم
i did that of my own free will به میل خود
free <adj.> دست و دلباز
free will اراده ازاد
free will طیب خاطر
free will ازادی اراده
free for all زدوخوردهمگانی
free فاقد
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free موجود در دیسک یا حافظه
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
heart free ازاد ازقید عشق
free turbine توربین ازاد
free trader بدون گمرک
free trader تجارت ازاد
free wheeling حالت خلاصی
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
free wheeling خلاصی
free with ones money ولخرج
free of particular average معاف از خسارات جزئی
guns free توپها اتش باختیار
obsolescence free دستگاه متروک
mean free path مسافت ازاد میانگین
mean free path مسافت ازاد متوسط
free WAIS گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
leave someone free to مخیر گذاشتن کسی
heart free مبرا از عشق
free world جهان ازاد
free world کشورهای غیرکمونیست
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free vortex گرداب ازاد
free volume حجم ازاد
free zone منطقه ازاد
free zone منطقه ازاد تجاری
free verse شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free of tax بدون مالیات
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical رادیکال ازاد
free recall یاداوری ازاد
free redical بنیان ازاد
free rocket موشک ازاد
free rocket موشک غیر هدایت شونده
free rotation چرخش ازاد
free safety مدافع در منطقه ضعف
free sample نمونه مجانی
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space فضای ازاد
free play بدون محدودیت
free play لق
free play ازاد
free on boand فوب
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay تحویل دراسکله
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail تحویل در راه اهن
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on truck تحویل کالا روی کامیون
free oscillation نوسان ازاد
free person حر
free play بازی ازاد
free space فضای خالی
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers ازاد فکران
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinking ازادی از قیود مذهب
free thought وارستگی از مذهب
free thought ازادی فکر لامذهب
free throw پنالتی
free throw پرتاب ازاد
free throw پاس بدون مانع
free throw پرتاب بدون مانع برای یار
free tower برج ازاد
free swimming قادر به شنا
free swimming شناور
free surface سطح ازاد
free spillweir سرریز ازاد
free spoken رک گو
free spoken ساده گو
free spoken بی پرده
free spoken بی محابا
free spokenness رک گویی
free spokenness ساده گویی
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream جریان ازاد
free support تکیه گاه ازاد
free surface سطح اب ازاد
free surface مخازن ازاد اب
free tower برج پرش ازاد
free rider آدم انگل
tax-free <adj.> معاف از مالیات
tax-free <adj.> بدون مالیات
Free Classicism [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
free from taxes <adj.> بدون مالیات
free rider آدم لاشخور
free rider آدم مفت خور
barrier-free بدون حائل
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
Free Gothic احیای سبک گوتیک
Free style [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
Free Tudor [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
trouble-free <adj.> بدون زحمت
problem-free <adj.> بدون زحمت
parallax-free <adj.> بدون اختلاف منظر
problem-free <adj.> بدون دردسر
trouble-free <adj.> بدون دردسر
free-handed, <adj.> دست و دلباز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com