English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English Persian
second generation computer کامپیوتر نسل دوم
Search result with all words
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
first generation computer کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
fourth generation computer کامپیوتر نسل چهارم
Other Matches
generation مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
generation مسافت بین فایل و گونه اصلی آن که در حین ایجاد پشتیبان استفاده میشود
third generation نسل سوم
generation جدیدترین نوع فناوری
generation فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI
generation مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generation تولید داده یا نرم افزار یا برنامه با استفاده از کامپیوتر
generation کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
from generation to generation نسلا" بعد نسل
first generation اولین سری
first generation اولیه
first generation سری اول
fifth generation نسلپنجمکامپیوتر - نسلهوشمصنوعی
generation زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation چاپ کردن عکس
generation تولید
generation تولید نیرو
generation ایجاد
generation زایش
generation نسل
generation توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation تولید کردن
generation ساخت
generation افرینش گسترش
generation کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
generation کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
third generation computers کامپیوترهای نسل سوم
fifth generation computers کامپیوترهای نسل پنجم
fifth generation computers مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
spontaneous generation خلق الساعه
spontaneous generation پیدایش خودبخود
spontaneous generation بطیب خاطر
spontaneous generation بی اختیار
system generation ایجاد سیستم
the rising generation دوره جوانان اینده
they muliplied by generation با زاد و ولدزیاد شدند
system generation تولید سیستم
generation gap شکاف نسلها
gas generation تولید گاز
succeeding generation نسل بعدی
generation of oscillations تولید نوسان
report generation گهارش زایی
report generation تولید گزارش
first generation computers کامپیوترهای نسل اول
second generation computers کامپیوترهای نسل دوم
generation of current تولید جریان
impluse voltage generation تولید فشار ضربهای
high tension generation تولید فشار قوی
generation data set مجموعه دادههای تولیدی
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
fourth generation computers زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
photo pattern generation تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
magnetic field generation تولید میدان مغناطیسی
diesel driven generation set دستگاه محرکه دیزلی
grid bias voltage generation تولید ولتاژ بایاس شبکه
computer اکامپیوتر
computer حسابگر الکترونی
computer رایانه
computer کامپیوتر
computer ماشین حساب کامپیوتر
My Computer نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer ماشین متفکر
computer ماشین حساب
computer ماشین الکترونیکی
computer شمارنده
computer user استفاده کننده کامپیوتر
laptop computer کامپیوتر دستی یا کیفی
infected computer کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
independent computer manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
incremental computer کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
ibm computer ماشین حساب ای بی ام
ibm computer کامپیوتر ای بی ام
hybrid computer کامپیوترترکیبی
hybrid computer کامپیوتر دو رگه
human computer امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
guest computer کامپیوتر مهمان
computer typesetting حروف چینی کامپیوتری
computer time وقت کامپیوتر
computer utility سودمندی کامپیوتر
digital computer کامپیوتر دیجیتالی
control computer کامپیوتر کنترل
dedicated computer کامپیوتر اختصاصی
digital computer کامپیوتر
desktop computer کامپیوتر رومیزی
digital computer کامپیوتر رقمی
digital computer ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
four address computer کامپیوتر چهار نشانی
flight computer کامپیوتر پرواز
computer utility خدمات کامپیوتری
computer vendor فروشنده کامپیوتر
computer word کلمه کامپیوتری
electronic computer کامپیوتر الکترونیکی
duplex computer کامپیوتر مضاعف
digital computer کامپیوتردیجیتال
digital computer کامپیوتر عددی
three address computer کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
target computer کامپیوتر هدف
talking computer کامپیوتر سخنگو
synchronous computer کامپیوترهمزمان
synchronous computer کامپیوتر همگام
stand alone computer کامپیوتر مستقل
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer کامپیوتر منبع
slave computer کامپیوتر برده
sequential computer کامپیوتر ترتیبی
transportable computer پس و پیش کردن
two address computer کامپیوتر دو ادرسه
two address computer کامپیوتربا دو نشانی
computer memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
a stand-alone computer یک رایانه مستقل
There's a jinx on this computer. این رایانه جادو شده.
computer table میزکامپیوتر
micro-computer ریزکامپیوتر
micro-computer ریزرایانه
micro-computer خرد کامپیوتر
virtual computer کامپیوتر مجازی
serial computer کامپیوترنوبتی
serial computer کامپیوتر سری
serial computer کامپیوتر نوبتی
office computer کامپیوتر اداری
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
object computer کامپیوتر مقصود
notebook computer یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
notebook computer که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer کامپیوتر غیر ترتیبی
network computer نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
multiaccess computer کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
mainframe computer مانند تعداد عملوند همزمان
mainframe computer سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
on board computer کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
one address computer دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
one address computer ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
self adapting computer کامپیوتر خود وفق
satellite computer کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer کامپیوتر بادوام
programmed computer کامپیوتر برنامه ریزی شده
portable computer کامپیوتر قابل حمل
pocket computer کامپیوتر جیبی
parallel computer کامپیوتر موازی
one chip computer کامپیوتر یک تراشهای
one address computer کامپیوتریک ادرسه
one address computer کامپیوتر یک نشانی
mainframe computer استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
computer enclosure محفظه کامپیوتر
computer drawing ترسیم کامپیوتری
host computer کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
computer crime جرم کامپیوتری
computer conferencing کنفرانس کامپیوتری
computer code کد کامپیوتر
computer code رمز کامپیوتر
computer code رمز کامپیوتری
computer classifications طبقه بندی کامپیوتر
computer circuits مدارهای کامپیوتری
computer center مرکز کامپیوتر
computer camp اردوی کامپیوتر
computer engineer مهندس کامپیوتر
computer engineering مهندسی کامپیوتر
computer instruction دستورالعمل کامپیوتر
computer industry صنعت کامپیوتر
computer design طراحی کامپیوتری
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری
computer graphicist گرافیست کامپیوتری
computer generations نسلهای کامپیوتر
computer generations روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game بازی کامپیوتری
computer flicks فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer family خانواده کامپیوتر
computer based بر مبنای کامپیوتر
computer awarness دانش کامپیوتر
asynchronous computer کامپیوتر ناهنگام
appliance computer سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
apple computer کامپیوتر اپل
analogue computer کامپیوتر انالوگ
analog computer کامپیوتر سنجشی
analog computer کامپیوترقیاسی
analog computer کامپیوتر انالوگ
analog computer کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند
analog computer کامپیوتر تحلیلی
home computer کامپیوتر خانگی
personal computer کامپیوتر شخصی
host computer کامپیوتر میزبان
host computer کنترل اصلی کامپیوتر در سیتم چند کاربر یا توزیع شده
asynchronous computer نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
asynchronous computer کامپیوتر غیرهمزمان
automatic computer کامپیوتر خودکار
computer artist هنرمند کامپیوتر
computer art هنر کامپیوتر
computer architecture معماری کامپیوتر
computer architect معمار کامپیوتر
computer animation تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer animation ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer assisted بکمک کامپیوتر
computer aided بکمک کامپیوتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com