English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
secondary storage medium رسانه انباره ثانوی
Other Matches
secondary storage انباره ثانویه
secondary storage حافظه ثانویه
secondary storage انباره ثانوی
secondary storage device دستگاه حافظه ثانوی
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium محیط
medium ملا "
medium میانه
medium رسانه مغناطیسی خالی و فرمت شده که آماده پذیرش داده است
medium رسانهای که امکان ذخیره و نمایش داده میدهد مثل دیسک مغناطیسی یا VDU
medium هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
medium مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
medium وسط یا میانگین
medium واسط
medium حد وسط
medium محیط کشت
medium وسیله
medium متوسط معتدل
medium رسانه
medium واسطه
medium متوسط
medium میانجی واسطه
medium وسیله انجام کار
medium واسطه دلال
medium میانی
medium مقدار متوسط
medium معدل
medium speed بیت در ثانیه
empty medium رسانه تهی
virgin medium رسانه بکر
end of medium انتهای رسانه
virgin medium واسطه دست نخورده
polarization of a medium قطبش محیط
transfer medium رسانه انتقال
medium artillery توپخانه متوسط
dispersive medium محیط پخش
medium steak استیک متوسط سرخ یا پخته شده
circulating medium وسیله انتقال قدرت خرید
medium-dry شرابنهچندانشیرین RO
medium curing قیرهای محلول کندگیر
data medium داده رسان
data medium رسانه داده ها
dispersion medium محیط پاشندگی
medium voltage ولتاژ متوسط
medium of exchange وسیله مبادله
medium of exchange وسیله داد وستد
medium lampholder سرپیچ معمولی
medium gravle شن متوسط
medium frequency فرکانس میانه
medium frequency بسامد متوسط
medium cloud ابرهای متوسط
medium term میان مدت
medium wave موج متوسط
medium pacer توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
medium range با شعاع عمل متوسط
medium range وسیله یا جنگ افزار برد متوسط
medium scale در مقیاس متوسط
medium scale نقشه مقیاس متوسط
medium pace bowler توپ انداز با روش پرتاب مستقیم و سرعت متوسط
medium carbon steel فولادباکربن متوسط
a medium sized car یک اتومبیل متوسط
medium scale intergration مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium term loan وام میان مدت
medium term planning برنامه ریزی میان مدت
medium scale integration مجتمع سازی در مقیاس متوسط
medium energy particle ذره با انرژی متوسط
medium energy particle ذره میان انرژی
medium scale integration مدار مجتمع با دو قطعه
medium frequency motor موتور با فرکانس میانی
medium format SLR (6 x 6) شکلمتوسطSLR
iron at medium setting درجهمیانیدراتو
medium term forecast پیش بینی میان مدت
secondary وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
secondary در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
secondary کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
secondary سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
secondary نیست
secondary که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر
secondary هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary درجه دوم
secondary یدکی
secondary ثانویه
secondary ثانوی
secondary حاکی از زمان گذشته
secondary کمکی
secondary فرعی
Short medium and long wave موج کوتاه ومتوسط و بلند
track [on a sound recording medium] تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
track [on a sound recording medium] تیتر آهنگ
medium range ballistic missile موشک بالستیک میان برد
medium tension distribution line خطسیرپخشفشارمتوسط
secondary planet انگل قمر
secondary planet ملتزم
secondary planet ماه
secondary processes فرایندهای ثانوی
secondary productivity فراوردگی دومین
secondary qualities صفات ثانوی
secondary armament جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
secondary amine امین نوع دوم
secondary planet اقمار
secondary stresses تنشهای درجه دوم
secondary amine امین 2 درجه
secondary port بندر فرعی
secondary alcohol الکل 2 درجه
secondary airflow جریان هوای فرعی
secondary port ,
secondary port subordinatestation : syn
secondary port station secondary
secondary stress خستگی فرعی
secondary gain بهره ثانوی بیماری
secondary treatment پاکسازی دومین
secondary treatment تصفیه دومین
secondary effect اثر جانبی
secondary sewers لولههای فرعی فاضلاب
secondary soil خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
secondary stairs پلکان فرعی
secondary standard استاندارد ثانویه
secondary alcohol الکل نوع دوم
secondary key کلید ثانویه
secondary schools دبیرستان
secondary road جاده فرعی یا درجه 2
secondary effects آثار جانبی
secondary reinforcer تقویت کننده ثانوی
secondary winding سیم پیچ ثانویه
secondary winding سیم پیچ خروجی
secondary wire سیم خروجی
secondary reward پاداش ثانوی
secondary road جاده درجه دو
of secondary importance کمترمهم
of secondary importance از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
secondary school دبیرستان
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
secondary effect اثر فرعی
secondary markets بازارهای ثانوی
secondary emission صدور ثانوی
secondary electron الکترون ثانوی
secondary elaboration بسط ثانوی
secondary effects اثرات ثانوی
secondary cell پیل باتری
secondary education اموزش متوسطه
secondary drive سائق ثانوی
secondary markets بازارهای فرعی
secondary current جریان خروجی
secondary effect نتیجه جانبی
secondary effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary item کالای تدارکاتی فرعی
secondary item اقلام فرعی تدارکاتی
secondary inhibitor بازدارنده ثانوی
secondary hydrogen هیدروژن درجه دوم
secondary hydrogen هیدروژن 2 درجه
secondary function کارکرد ثانوی
secondary evidence ادله فاقداعتبار زیاد
secondary evidence ادله درجه دوم
secondary effects اثرهای جانبی
secondary position موضع یدکی
secondary position موضع فرعی
secondary costs هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
secondary consumers مصرف کنندگان دومین
secondary cone برج هدایت یدکی ناو
secondary carbon کربن 2 درجه
secondary root دومینریشه
secondary obligation تعهدات ثانویه
secondary plan طرح ثانوی
secondary planet پیرو
secondary planet همراه
secondary reflector منعکسکنندهثانوی
secondary mirror دومینآینه
secondary beam تیرک
secondary inlet دومینوردی
secondary battery باتری بارشدنی
secondary battery پیل باتری
secondary channel دومینجهت
secondary carbon کربن نوع دوم
secondary coil پیچک ثانوی
secondary memory حافظه ثانویه
secondary picketing کشاندناعتصاببهبیرونکارخانهیاشرکت
secondary modern نوعیمدرسهکهتاچندیپیشدربریتانیارایجبود
secondary action انجام عملیاتیجهتموثرترکردنیکاعتصاب
secondary unit واحد فرعی
secondary motivation انگیزش ثانوی
secondary nozzle نازل ثانویه
tumble dry at medium to high temperature بادرجهمتوسطبهبالاوخشکبهمبزنید
secondary emission ratio شدت صدور ثانوی
secondary projection area منطقه فرافکنی ثانوی
secondary great circle دایره عظیمه ثانویه
secondary electron emission پیل ثانویه الکترون
secondary mental deficiency عقب ماندگی ذهنی ثانوی
secondary structure of portein ساختار دوم پروتئین
secondary sex characteristics ویژگیهای جنسی ثانوی
secondary consumers: carnivores دومینمصرفکننده
secondary consumers: insectivores دومینمصرفکننده
secondary marshalling track دومینراهباریکه
secondary emission characteristic مشخصه صدور ثانوی
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] یونیماک [حمل و نقل]
storage فضای لازم برای ذخیره سازی داده
storage تعداد بیتهایی که در واحد فضای ذخیره سازی رسانه قابل ضبط است
storage هر وسیلهای که میتواند داده ذخیره کند و در صورت نیاز بازیابی کند
storage دیسک برای ذخیره داده
storage چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
storage ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com