Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (9 milliseconds)
English
Persian
side-effects
اثر فرعی
side-effects
اثر زیان اور
side-effects
واکنش ثانوی
side-effects
اثرجانبی نتیجه جانبی
side-effects
اثر جانبی
side-effects
نتیجه جانبی
Other Matches
side effects
اثرات جنبی
side effects
آثار جانبی
side effects
اثرهای جانبی
side effects
اثرات فرعی
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects.
در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
by-effects
آثار جانبی
after-effects
اثر ثانوی
by-effects
اثرهای جانبی
effects
عوامل
after-effects
تاثیر بعدی
To take someones side . To side with someone.
از کسی طرفداری کردن
side by side columns
ستونهای پهلو به پهلو
controlled effects
جنگ افزارهای با اثرات کنترل شده
social effects
سودهای اجتماعی
spillover effects
اثرات خارجی
controlled effects
اثرات کنترل شده
contingent effects
اثرات احتمالی انفجار هستهای
sound effects
صدا سازی
desired effects
اثرات مورد نظر
personal effects
لوازم شخصی
growth effects
اثار رشد
differential effects
اثرتغییر شرایط استاندارد روی سهمی گلوله
chain effects
اثرات زنجیری
linkage effects
اثرات زنجیری
special effects
تروکاژ
range effects
اثرات بردی
spillover effects
آثار جانبی
range effects
اثرات برد
thermal effects
اثرات حرارتی
spread effects
اثرات نشر
special effects
جلوههای ویژه
secondary effects
آثار جانبی
spillover effects
اثرهای جانبی
spread effects
اثرات پراکندگی
secondary effects
اثرات ثانوی
sound effects
عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
secondary effects
اثرهای جانبی
relativistic effects
اثار نسبیتی
digital video effects monitor
صفحهنمایشدیجیتالی
Personal effects are duty-free.
لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
digital video special effects
نمایشمخصوصعددیعوامل
side with
<idiom>
عاشق چیزی بودن
side out
خطای سرویس
off side
خارج از خط
he is on our side
طرف ما
right side up
پشت رو
side by side
پهلو به پهلو
On that side .
درآن طرف
along side of
دربرابر
on side
پایان بازی
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
out side of
جز غیراز
over the side
خارج از ناو
on side
در داخل خط خارج نشده
near side
سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
near side
سمت چپ اسب
right side up
وارونه
in side
سمت سرویس زمین اسکواش
in side
سمت سرویس زمین
he is on our side
طرفدار مااست
side out
خراب کردن سرویس
side
طرف
side
سمت کنار
side
پهلو کناره
on one side
<adv.>
در یک طرف
on one side
<adv.>
یکی انکه
on the other side
<adv.>
به ترتیب دیگر
on the other side
<adv.>
طور دیگر
on the other side
<adv.>
درمقابل
on the other side
<adv.>
ازطرف دیگر
side
جهت
side
تیم
side
سو
side
سمت
side
جنب جانب
side
ضلع
side
کناره
side
طرفداری کردن از
side
در یکسو قرار دادن
side
بر
along side
در پهلو
along side
پهلو به پهلوی
on the other side
<adv.>
از سوی دیگر
side
پهلو
along side of
درپهلوی
along side
تا کنار
along side of
درقبال
along side
در کنار
to win over to one's side
غالب امدن بر
weak side
زمین دور از توپ
side step
فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
side step
سویگام
sunny side up
فقط یک طرفش پخته
side tone
انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
side veiw
نیمرخ
side slip
یک برشدن یا سر خوردن
side step
گریز
the right side of a fabric
روی پارچه
side stream
ریزابه
to win over to one's side
مجذوب خود کردن
to win over to one's side
بطرف خوداوردن
to be on the safe side
باقی نباشد
to be on the safe side
برای اینکه احتمال اشتباه
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
side view
نیمرخ
side tone
سایدتون
side tone
صدای جانبی گوشی
side sweep and over under
فن تندر
side view
از پهلو
strong side
سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
side walk
پیاده رو
side wall
دیوار پهلویی
sit at my side
درپهلوی من بنشینید
side whiskers
سبیل چخماقی
side ward
ازپهلو
side ward
ضلعی
side ward
پهلویی
side spray
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
spear side
طرف پدری
side step
کنار رفتن
side weir
سرریز کناری
side view
نمای جانبی
side view
نمای پهلویی
side view
نمای جنبی
spear side
سلاله ذکور
side slip
بچه حرامزاده
side ward
یک بری
weak side
حمله باتعداد کم جبههای با تعدادکمتر بازیگر
side effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
Queen's side
سمتملکه
sunny-side up
<idiom>
تخم مرغ نیمرو
(on the) safe side
<idiom>
سخت سرزنش کردن
To sleep on ones side.
روی پهلو خوابیدن
I have a pain in my side.
پهلویم درد می کند
To be on the safe side.
خیلی احتیاط بخرج دادن
on the sunny side .
درسمت آفتاب رو
side vent
منفذکاری
side span
دهانهجانبی
side rail
ریلکناری
to which side do I have to turn?
به کدام طرف باید بپیچم؟
to slide to the side
به آنطرف سریدن
Gospel side
[قسمت شمالی محراب یا کلیسا]
epistle side
[محراب در گوشه جنوبی کلیسا]
baluster-side
[شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
nap side
خواب فرش
[با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
to look at the black side
[about something]
بدبین بودن
[برای چیزی]
side horse
خرک حلقه
[دستگاه ژیمناستیک]
side plate
پیشدستی
side panel
حاشیهکناری
side mirror
آینهجانبی
King's side
سمتشاه
half-side
نصفیکطرف
face side
سطحرویه
basin side
لبهآبگیر
supply-side
عرضهای
supply-side
نمادشی
side-splitting
از ته دل
side-splitting
رودهبر کننده
flip side
پشت هرچیز
flip side
بخش ثانوی هرچیز
flip side
پشت صفحهی گرامافون
prompt side
قسمتاضطراری
sea side
کناردریا
side lane
راهعبورجانبی
side ladder
پلههایجانبی
side judge
راهعبورجانبی
side handrail
دیلدستیداخلی
side handle
دستهجانبی
side footboard
پلکانعمودیجانبی
side face
سطحجانبی
side electrode
الکترودکناری
side door
درداخلی
side chapel
دیوارهکلیسایکوچک
ship's side
کنارهکشتی
weather side
سمت بادگیر
right side of a cloth
روی پارچه
image side
جهت تصویر
i am on the wrong side of 0
من بیش از 05 سال دارم
hill side
دامنه تپه
grain side
سمت مویی
forged side
سطح فرو رفته
flow side
ریزش در شیب
fire side
بخاری دیواری
fire side
اجاق
fire side
پای بخاری
entry side
جهت ورود
entry side
جهت دخول
entering side
سمت ورودی سمت دخول
entering side
جهت ورودی
distaff side
طرف زنانه
it is smooth out side
از بیرون صاف است
king side
جناح شاه شطرنج
queen side
جناح وزیر شطرنج
positive side
بخش مثبت
piping the side
احترام با سوت
pipe the side
فرمان تجمع گارد احترام
pipe the side
تجمع گارد احترام
on the opposite side
در انسوی دیگر
on the opposite side
در طرف روبرو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com