English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (9 milliseconds)
English Persian
star finder ستاره یاب
Other Matches
finder یابنده
finder یابنده فایندر
finder عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
finder واسط کاربر گرافیکی به Macintosh اجازه دادن به کابر به مشاهده فایل ها و شروع برنامههای کاربردی با استفاده از Mouse
finder پیدا کننده
ht finder ارتفاعیاب
direction finder دستگاه جهت یاب
direction finder راستایاب
direction finder جهتیاب
direction finder جهت یاب خودکار
direction finder سمت یاب
direction finder جهت یاب رادیویی
direction finder جهت یاب
wire finder سیم یاب
fault finder عیب یاب
view finder ویزر
range finder هدفیاب
range finder مسافت یاب
range finder مسافت سنج دریایی
location finder دستگاه محل یاب
line finder خط یاب
finder switch شماره یاب
depth finder ژرفایاب
sonic depth finder ژرفایاب صوتی
coincidence range finder مسافت یاب دوشاخهای مسافت یاب انطباقی
Defined depth finder تعریف عمق یاب
automatic direction finder جهت یاب اتوماتیک
impedance unbalance finder دستگاه یابنده امپدانس نامتعادل
two star دریا دار
two star سرلشکر
five star افسر پنج ستارهای
two star دوستارهای
d. star ستاره جفتی
star باستاره زینت کردن
star انجم
star نجم
star کوکب
co-star همبازیگری کردن
star نشان ستاره اختر
all star تیم تمام ستاره
all-star تیم تمام ستاره
co-star همبازیگر
co-star همبازی
star ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
star ستاره
star نوعی قایق دونفره
co-star نقش مشترک داشتن
star program بدون خطا اجرا شود
star handle دستگیره گردان
lucky star <idiom> ستاره بخت واقبال
star network شبکه ستارهای
star of bethlehem عیسی
star program برنامه کامل
star of bethlehem ستاره بیت اللحم
star grass هر نوع گیاه گل ستارهای
star cloud سحابی ستارهای
star thistle قنطوریون ستارهای گل توری
star nebula ابری ستارهای
star nebula سحابی ستارهای
star connection اتصال ستارهای
star connection اتصال ستاره
star crossed بدشانس
star crossed دارای ستاره نحس
star drag وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
star globe ستاره یاب کروی
star sapphire یاقوت کبود درخشان
star shell گلوله نورافشان
star bit بیت ستاره
star catalogue فهرست ستارگان
star chamber دادگاه عالی مدنی وجنایی
star chamber جابرانه وسری
star chart نقشه ستارگان
star circuit مدار ستارهای
rising star آیندهدار باآتیه
film star ستارهیکفیلم- سوپراستار
star diagonal ستارهمورب
Star Wars جنگ فضایی
falling star تیر شهاب
star anise بادیان ختایی
star washer واشر ستاره ای
star voltage ولتاژ ستاره
star shell گلوله منور
star spangled مزین به ستاره
star spangled ستاره نشان
star facet (8) تراشستارهای
star turn ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
star turn موضوع مهم وقابل توجه
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
the north star ستاره قطبی یا شمالی
star-studded فیلمیااجرائیکهستارههایزیادیدرآنبازیمیکنند
star sign علامتزودیاک
word star یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
shooting star ستاره ثاقب
day star خورشید
shooting star شهاب ثاقب
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
double star دوتایی
double star دوگانه
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
dwarf star ستاره کوتوله
Energy Star استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
evening star ناهید
evening star زهره
evening star برجیس
evening star مشتری
day star ستاره بامداد
cascaded star روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
campaign star نشان جنگی ستاره
shooting star تیرشهاب
Pole Star Polaris
Pole Star ستاره قطبی
Pole Star جدی
falling star ثاقب
falling star تیرشهاب
falling star حجر سماوی
falling star شخانه
binary star دوتایی
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
blazing star ستاره دنباله دار
blazing star هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
evening star عطارد
evening star ستاره شامگاهی
fixed star ستاره ثابت
morning star ستاره بامدادی
multiple star ستاره چندگانه
neutron star ستاره نوترونی
north star ستاره قطبی
north star ستاره شمالی
falling star شهاب
north star جدی
proto star پیش ستاره
pulsating star ستاره ضربان دار
pulsating star ستاره تپنده
radio star اختر رادیو
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
morning star زهره
morning star ستاره صبح
fixed star ثوابت
gaint star ستاره غول
giant star ستاره بزرگ و درخشان
star cloud ابری ستارهای
interconnected star اتصال زیگزاگی
jet star نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
moring star ستاره بامداد
moring star ستاره صبح ناهید
moring star شباهنگ
moring star زهره
open star cluster خوشه باز ستارهای
star network topology شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
bronze star medal مدال ستاره برنز
bronze service star نشان خدمت برنزی
Guernsey Star-of-Bethlehem سیر ناپل
heliacal rising of a star طلوع نمودارستاره پیش ازخورشید
He has not a single star in all the seven skies. <proverb> یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
star delta switch کلید ستاره مثلث
hitch one's wagon to a star <idiom> دنبال هدف رفتن
heliacal setting of a star افول نمودارستاره پیش ازخورشید
born under an unlucky star بد اختر
The box office star of 1980. پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
section of a follicle: star anise قسمتهایمختلفبرگه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com