English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (6 milliseconds)
English Persian
to sugar the pill <idiom> چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
Search result with all words
to sugar-coat the pill [American E] <idiom> چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
Other Matches
pill حب دارو
pill دانه
pill حب
pill حب ساختن
pill قرص [داروسازی]
to take the pill [to be on the pill] [to go on the pill] قرص خوردن [طبق دستور از پزشک]
pill تل [گلوه های کوچک ایجاد شده در سطح پارچه و فرش]
pill box حب دان
pill box قوطی گردونه کوچک
pill box خانه کوچک اشیان مسلسل
slow pill ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
to swallow the pill تن بکاردشواری دادن بخواری تن دردادن
to gild the pill چیزناگواری راکه انسان ناچاراست تحمل نمایدبصورت خوشی دراوردن
pep pill قرص نیرو بخش
pep pill قوتی
pep pill داروی انگیزان
pep pill قرص محرک
to sweeten the pill <idiom> چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
pill box قوتی حب
fast pill ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
sleeping pill قرص خواب
a bitter pill to swallow <idiom> یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
to swallow a bitter pill تن بکاردشواری دردادن بخواری تن در دادن
pill pool billiard بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
Some sugar, please. لطفا مقداری شکر.
sugar شیرین کردن متبلور شدن
sugar تبدیل به شکر کردن
how is sugar بهای قندچیست قند درچه حال است
sugar ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sugar شیرینی
sugar شکر
sugar قند
brown sugar شکر سرخ
sugar daddies مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
brown sugar شکر خام
compound sugar اولیگوساکارید
What invert sugar قند معکوس چیست
corn sugar دکستروز
demerara sugar شکر زرد و درشت
beet sugar قند چغندر
amino sugar قند امین دار
caster sugar شکر آشپزی
sugar-apple سیتافال هندی
sugar beet چغندر قند
barley-sugar ستون مارپیچی
sugar daddy مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
cane sugar نیشکر
sugar cane نیشکر
sugar daddy <idiom> پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
sugar lump قطعهمکعبیشکر قندحبه
icing sugar نوعیشکرکهبرایساختشیرینیکاربرددارد
beet sugar شکر چغندر
barley sugar آب نبات
sugar apple سفرجل هندی
sugar basin شکردادن
sugar basin قند دادن
fruit sugar fructose=
granulated sugar شکر
grape sugar گلوکز راست بر
grape sugar دکستروز
much sugar was left قند زیادی باقی ماند
moist sugar شکر مازندران
moist sugar شکر خام
milk sugar لاکتوز
maple sugar شکری که از جوشاندن شیره افرا می سازند
lump sugar قند کلوخه یاقالبی یاخرد
sugar apple سیب دارچینی
sugar candy نبات
sugar candy شیرینی
wood sugar گزیلوز
wood sugar قند چوب
weight the sugar قند را بکشید
sugar carbon زغال قند
sugar tongs قند گیر
sugar maple افرای سخت
sugar maple افرای قندی
sugar loaf بشکل کله قند
sugar loaf کله قندی
sugar loaf کله قند
foots of sugar پس مانده یا سلف قند
loaf sugar قند کله
the sugar ran short قندمان کم امد
we ran short of sugar قندمان کم امد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com