Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English
Persian
wage freeze
انجماد دستمزد
wage freeze
ثابت نگهداشتن دستمزد
Other Matches
freeze
یخ بستن
freeze-up
یخزدگیرودخانه
to freeze
احساس سردی کردن
to freeze
از سرما یخ زدن
freeze out
<idiom>
freeze-up
لولهوغیره
freeze-up
ماشین
to freeze out
ازکاروکسب انداختن
freeze
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
freeze
بی اندازه سردکردن
freeze
فلج کردن فلج شدن
freeze
منجمد شدن
freeze
یخ زدگی
freeze
افسردگی
freeze
مسدود کردن
freeze
ثابت نگاه داشتن
freeze
محدودیت عدم امکان تغییر
freeze
حفظ توپ
anti-freeze
ضد یخ
anti-freeze
آبگونهی ضد یخ
anti-freeze
پاد یخ
deep freeze
فریزر
freeze drying
خشکاندن انجمادی
freeze space
محوطه سردخانه
freeze space
انبارسردخانه
quick freeze
بسرعت سرد کردن
freeze dry
خشک کردن
to freeze ones blood
کسیرازهره ترک کردن
to freeze ones blood
خون در رگ کسی افسرده
price freeze
تثبیت قیمت ها
deep freeze
بستناکگر
deep freeze
انبار کردن
deep freeze
بستناک کردن
deep freeze
فریزر صندوقی
[غذا و آشپزخانه]
deep-freeze
فریزر
[غذا و آشپزخانه]
freeze-dried
عملفریزوخشککردنغذا
freeze-frames
قاب ایستا
freeze-frames
قاب ایستایی
freeze-frame
قاب ایستا
freeze-frame
قاب ایستایی
deep freeze
تعلیق
deep freeze
به بعد موکول کردن
deep freeze
به سرعت منجمدکردن
anti freeze mixture
مخلوط ضد یخ
anti freeze pump
پمپ ضد یخ
wage
اجرت کارمزد
wage
ضمانت حسن انجام کار
just wage
مزد عادلانه
wage
اجر
wage
مزد
wage
دستمزد
wage
اجرت
wage
کار مزد دسترنج
specified wage
اجرت المسمی
wage
حمل کردن
wage
جنگ برپا کردن
wage
اجیر کردن
wage stabilization
ثبات دستمزد
wage rate
نرخ مزد
daily wage
مزد روزانه
wage rate
نرخ دستمزد
wage system
نظام پرداخت دستمزد
wage stabilization
تثبیت مزد
wage rigidity
انعطاف ناپذیری مزد
wage share
سهم مزد
wage agreement
قرارداد دستمزد
annual wage
دستمزد سالانه
to wage a campaign
لشکرکشی کردن
wage standard
دستمزد استانده
cash-wage
دستمزد نقدی
wage control
کنترل دستمزد
wage-packet
پاکتیکهحقوقرادرآنمیگذارند
living wage
مزدکافی برای امرار معاش
living wage
مزد معیشت
living wage
مزد امرارمعاش
wage tax
مالیات بر مزد
wage determination
تعیین دستمزد
wage constraint
محدودیت دستمزد
minimum wage
حداقل دستمزد
wage costs
مخارج دستمزد
wage cuts
کاهش دستمزد
wage differentials
اختلاف در دستمزد
wage earner
اجیر
wage earners
مزد بگیران
wage earners
حقوق بگیران
wage ceiling
حداکثر دستمزد
wage ceiling
سقف دستمزد
wage bill
لیست حقوق
rate of wage
نرخ دستمزد
real wage
مزد واقعی
nominal wage
مزد اسمی
money wage
مزد پولی
to wage war
جنگ کردن
to wage war
دست بجنگ زدن
wage agreement
موافقت نامه دستمزد
wage bargain
چانه زنی دستمزد
wage flexibility
انعطاف پذیری دستمزد
wage policy
سیاست دستمزد
nonflexible wage
مزد انعطاف ناپذیر
wage market
بازار دستمزد
wage level
سطح مزد
wage index
شاخص دستمزد
wage income
درامدمربوط بکار
wage income
درامد بشکل دستمزد
wage incentive
انگیزه مزد
wage funds
وجوه دستمزد
wage funds
مایه دستمزد
wage good
کالائی که نقش مزد را ایفا میکند
wage good
کالای مزدی
base wage rate
حداقل دستمزد
wage price spiral
دور تسلسل دستمزد
wage profit ratio
نسبت دستمزد به سود
rate of wage increase
نرخ افزایش دستمزد
wage price guideline
قیمت
wage push inflation
تورم ناشی از فشار مزد
wage price guideline
راهنمای مزد
minimim wage law
قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
rate of money wage
نرخ مزد پولی
iron law of wage
قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
wage compution day
دستمزد ساعتی
wage price spiral
قیمت
reasonable of average wage fair
اجرت المثل
wage fund theory of wages
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com