English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
wall painting نقاشی دیواری
Other Matches
painting پرده
painting and the like نقاشی و مانند ان
painting نقاشی
oil painting نقاشی بارنگ
oil painting روغنی
oil painting نقاشی رنگ روغنی
The painting is only a copy. این نقاشی فقط کپی [از اصل] است.
finger painting نقاشی انگشتی
finger painting پخش رنگ باانگشت
vase painting نقاشی روی سفال
finger painting نقاشی با انگشت
Oil painting . نقاشی رنگ روغن
sand painting نقاشی روی شن
painting brush قلم مو
painting knife چاقوینقاشی
landscape painting منظره سازی
mend the painting رواندود کردن با رنگ
flat coat [painting] لایه صاف رنگ
his painting lacked repose نداشت
This painting has a green background. زمینه این تابلو سبز است
To fake an oil – painting . یک تابلوی نقاشی قلابی درست کردن
his painting lacked repose نقاشی وی توافق
oil on canvas [painting technique] رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
The painting portrays the death of Nelson. این نقاشی مرگ نلسون را مجسم می کند .
wall-to-wall فرش کردن سرتاسری
wall-to-wall از دیوار به دیوار
wall up رسیدن موج به حداکثر اوج
wall-to-wall همه جانبه
wall-to-wall کامل
wall-to-wall فراگیر
wall-to-wall سرتاسری
wall-to-wall همگانی
to the wall <idiom> به آخر خط رسیدن
the wall پشت دیوارایستاده بودم
wall-to-wall [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wall محصور کردن
to go to the wall درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall دیواری
wall مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall دیواره
wall جدار
wall حصار
wall محصورکردن
wall حصار دار کردن
wall دیوارکشیدن
wall تیغه کشیدن دیوار
wall دیوار
wall pass پاس مستقیم
wall plate زیرسری
wall paper کاغذ دیواری
wall rue سداب کهنه
wall socket پریز دیواری
wall socket پریز روی دیوار
wall paint رنگ دیوار
wing wall دیواره جانبی
wall tie بست دیواری
to deafen a wall عایق کردن دیوار
wall opening روزنه دیوار
wall eye چشم سفید
toe wall دیوارضامن پادیوار
town wall باروی شهر
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
wailing wall دیوارندبه
wall eye چشم مات
wall eye چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wall entrance عبور از داخل دیوار
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
toe wall دیوار پای خاکریز
to peck down a wall دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
to panel a wall دیواری را تخته کوبی کردن
wall louse ترده
wall louse موریانه
wall lining اندود دیوار
wall lining پوشش دیوار
to encircle with a wall دیوار یا چینه کشیدن
wall knot گره تخت
wall knot گره حصیری
wall insulator عایق دیوار
wall hanging تزئینات دیواری
wall energy انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
wall sockets پریز ها
hole in the wall <idiom>
wall sockets پریز های دیواری
wall sockets پریز های روی دیوار
wall clock ساعت دیواری
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
dwarf wall دیوار نیمه
curtain-wall تیغه
conservative wall دیوار باغچه
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
batter of wall میل دیوار
fruit-wall چفته
handwriting on the wall <idiom>
drive someone up a wall <idiom> از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
start wall دیوارهشروع
Qibla wall دیوارکیبلا
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
fortified wall دیوارکناری
cell wall دیوارهسلولی
bund wall دیوارمرکب
brick wall آجردیوار
the picture on the wall این عکس روی دیوار
tank wall دیوارهنانکر
turning wall دیواربازگشت
wall and rails دیواروریلها
climb the wall <idiom> از محیط خسته وعصبانی شدن
To drive someone up the wall. کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
wave wall دیوارموج
wall tent چادردیوارهدار
wall stud تیرچوبدیواری
wall light چراغدیواری
wall lantern فانوسدیواری
wall grille شبکهدیواری
back wall دیوارپشتی
to deafen a wall دیوار راطوری ساختن که صدارا انتقال ندهد
head wall دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
fire wall دیوار اتش بند
face wall دیوار بر
face wall ماسک
face wall نقاب
wall bracket طاقچه
enclosure wall دیوار بر
decorated wall دیوار تزیینی
cut off wall دیوار جداکننده
curtain wall تیغه
curtain wall دیوار پردهای
flare wall دیوار حائل خاکریز پل
fresco a wall دیوار سفید کرده را
training wall دیواره راهنما
guide wall دیواره راهنما
gravity wall دیوار وزنی
gap in a wall شکاف دردیوار
gable wall دیوار لچکی
gable wall دیوار سنتوری
fruit wall چفته
front wall دیوار جلو
front wall دیوار مقابل اسکواش
fresco a wall اب رنگ زدن
cross wall دیوار پلهای عرضی
cross wall دیوار همبر
coping of a wall در پوش روی دیوار
base of wall روپی
banch wall دیواره محافظ
apron wall صفحه پیش بند
approach wall دیواره ورودی
an interstice in a wall ترک در دیوار
cavity wall دیوار دو جداره
cavity wall دیوارتوخالی
cavity wall دیوار صندوقهای
party wall دیوار مشترک
batter of a wall میل دیوار
batter of a wall شیب دیوار
coping of a wall قرنیس روی دیوار
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
common wall دیوار مشترک
banch wall دیواره پشتیبان
clay wall دیوار چینه
box wall صندوقه
wall arcade طاقنما
bench wall دیوار تکیه گاه
bearing wall دیوار بارگیر
bearing wall دیوار باربر
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
insulated wall دیواره عایق
retaining wall دیوار ضامن
partition wall تیغه
the pictures on the wall عکس ها
pellitory of the wall اذن الفار
surcharged wall دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
spine wall دیوار اساسی
spin wall دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
rear wall دیوار پشت
sleeper wall دیوار کرسی
retaining wall دیوار حائل
side wall دیوار پهلویی
shear wall دیوار برشی
pise wall چینه
plinth of a wall ازاره
quay wall دیوار بارانداز
wall wort اذن الفار
render a wall استرکشی دیوار
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
thickness of a wall ضخامت دیوار
the pictures on the wall ی روی دیوار
non bearing wall دیوار تیغه
lining of the wall پوشش روی دیوار
key wall دیوار اب بند
it sprang from the wall ازدیوار رویید
interior wall دیوار داخلی
partition wall دیوار تیغه
one brick wall دیوار یک اجره
outer wall دیوار خارجی
panel wall اگین دیوار
thickness of a wall کلفتی دیوار
to deaden a wall عایق کردن دیوار
to talk to a [brick] wall <idiom> با دیوار حرف زدن [اصطلاح]
to strip the paint off the wall رنگ را از دیوار [با خراش] کندن
side wall of stairs جان پناه کناره پلکان
load bearing wall دیوار حمال
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com