Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
English
Persian
warm air outlet
خروجهوایگرم
Search result with all words
warm-air outlet
مجرایخروجهوایگرم
Other Matches
Please warm up this milk . warm and sincere greetings .
لطفا" این شیر را قدری گرم کنید
outlet
رانش ابگیر توزیع
outlet
محل فروش
outlet
اتصال یا نقط های در مدار یا شبکه که سیگنال یا داده قابل دستیابی است
outlet
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
outlet
زیراب
outlet
دهانه ابگیر
outlet
دررو
outlet
روزنه
outlet
مجرای خروج
outlet
بازارفروش
outlet
مخرج
outlet
دررو فروشگاه
outlet
پریز
outlet
حراج
outlet
مفر
outlet
خروجی
outlet
بازار فروش
outlet leg
لبه عقب سیفون
lighting outlet
اتصال نور
lighting outlet
خروجی روشنایی
outlet grille
شبکهخارجی
direct outlet
ابگیر مستقیم
tube outlet
لوله زیر اب
outlet box
جعبه دیواری
outlet box
جعبه خروجی
ceiling outlet
تهویهسقفی
outlet pass
پاس از زیر حلقه
outlet valve
دریچه رانش
pipe outlet
ابگیر لولهای
coolant outlet
سردکنندهبیرونی
convenience outlet
پریزتسهیلات
outlet hose
شبکهخارجی
barrel outlet
ابگیر لولهای
electrical outlet
پریز دیواری
power outlet
پریز روی دیوار
electrical outlet
پریز روی دیوار
power outlet
پریز دیواری
power outlet
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
electrical outlet
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
additional outlet
آبگیر اضافی
types of outlet
انواعخروجی
steam outlet
مدخلخروجیبخار
skirting outlet
خروجیپارچه
additional outlet
انشعاب اختصاصی
warm down
تمرین سبک
warm up
قبل از بازی حرکت کردن وخود را گرم نمودن
warm up
دست گرمی بازی کردن
warm up
شروع کردن به کار
warm up
راه انداختن
warm up
تشجیع کردن
warm up
اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
warm up
<idiom>
گرم کردن (برای بازی)
warm up
گرم کردن
warm-up
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm
گرم
warm
با حرارت
warm
غیور خونگرم
warm-up
گرم کردن
warm-up
گرم شدن
warm
صمیمی
warm
گرم کردن گرم شدن
warm up
<idiom>
دوستانه برخورد کردن
air-outlet grille
پنجرهمشبکجهتخروجهوا
cooling water outlet
خروجی اب سرد
hot-water outlet
خروجآبگرم
hot-air outlet
خروجیهوایگرم
convenience outlet
[American]
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
warm-blooded
<adj.>
خونگرم
warm-hearted
دلسوز
warm-hearted
بامحبت
warm-blooded
خون گرم
warm front
جبهه هوای گرم
warm fronts
جبهه هوای گرم
warm-ups
گرم شدن
warm-ups
گرم کردن
Come and get warm by the fire .
بیا جلوی آتش که گرم بشوی
I feel warm .
گرمم شده
She has a warm heart.
قلب گرم ومهربانی دارد
It was warm , but not hot .
هوا گرم بود ولی داغ نبود
warm-ups
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm climate
گرمسیر
warm corner
جای خطرناک
warm blooded
خونگرمی مهربانی
warm bloodedness
خونگرم با روح
warm corner
نبرد سخت
warm bloodedness
خونگرمی
warm link
پیوند گرم
warm bloodedness
مهربانی
warm to one's work
در کارخود گرم شدن و هیجان پیدا کردن
warm spot
اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
warm start
شروع گرم
warm start
شروع مجدد برنامه که متوقف شده بود ولی بدون از دست دادن داده
warm standby
وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
warm blooded
با روح
warm blooded
خونگرم
warm boot
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
to give a warm welcome
روی خوش نشان دادن به
he is warm with wine
کله اش گرم است
to give a warm welcome
سخت مقاومت کردن با
warm up time
زمان اماده شدن
warm hearted
دلسوز
warm up suit
گرمکن
warm hearted
با محبت
warm infusion
چیز دم کرده
warm spot
نقطه گرماگیر
condenser cooling water outlet
خروجیانقباضآبسرد
warm gas thruster
جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
warm substeppic zone
نوار نیمه جلگهای گرم
the room is nice and warm
اطاق خوب گرم است
upper warm front
جبهههوایبسیارگرم
warm-air baffle
خروجهوایگرم
warm-air outflow
خروجیهوایگرم
A warm and soft bed .
رختخواب گرم ونرم
warm one's blood/heart
<idiom>
احساس راحتی کردن
forced warm-air system
سیستمداخلیگرم کننده
machine wash in warm water at a normal setting
شستشوباماشیندرآبگرم ونرمال
machine wash in warm water at a gentle setting
شستشوباماشیندرآبگرم وملایم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com