English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 46 (1 milliseconds)
English Persian
weaving shed [فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.]
Other Matches
weaving بافندگی
weaving همبری چلیپایی
weaving چلیپا
weaving تقاطع
weaving تلاقی
weaving حرکت مارپیچی ناو
weaving draft نقشه فرش
the next process is weaving عمل یا مرحله بعداز بافتن است
weaving distance طول تقاطع
weaving distance طول تلاقی مسافت همبری
weaving section منطقه تقاطع
weaving section منطقه همبری
carpet weaving بافتن فرش
weaving draft نقشه بافت
diagram of weaving principle تصویرطرزبافت
weaving pattern lever اهرم مجموعهموجدار
weaving pattern brush مجموعهبرسموجدار
shed انداختن افشاندن افکندن
shed خون جاری ساختن جاری ساختن
shed پوست انداختن
shed پوست ریختن
shed برگ ریزان کردن
shed کپر
shed الونک
shed دهنه [فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
shed کارخانه سرپوشیده
shed ریختن
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
shed stick چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
potting shed آلونک
He shed his fair. ترسش ریخت
transit shed سایبانحملونقل
lime shed انبار اهک
shed space انبار چندراهه
to shed light on نور افشاندن بر
to shed light on روشن کردن
to shed tears اشک ریختن
shed space فضای بسته چند تونله محوطه چند تونله
machinery shed ماشینبذرافشان
shed stick چوبنخ
air shed جای هم هوا
batten [shed stick] کجی [چوب متحرک در دار که پود را در گره ها محکم می کند]
To shed blood. Bloodshed. خون ریختن ( کشتار )
diesel engine shed الونکموتوردیزل
He shed his fear . His fear was dispelled. ترسش ریخت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com