Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (10 milliseconds)
English
Persian
wide angle
دارای زاویه دید بیش از معمول
wide angle
عدسی گسترش
wide angle
واید انگل
wide angle
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
Search result with all words
wide-angle
دارای زاویه دید بیش از معمول
wide-angle
عدسی گسترش
wide-angle
واید انگل
wide-angle
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
wide-angle lens
لنززاویهعریض
Other Matches
wide
خط کناری والیبال
wide
توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
wide
تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
wide
پرت کاملا باز
wide
زیاد
wide
پهناور
wide apart
زیاد از هم جدا
wide
فراخ وسیع
wide
گشاد
far and wide
<idiom>
هرکجا
wide
عریض
wide
عمومی
wide
پهن
far and wide
درهمه جا
far and wide
دورودراز
wide
نامحدود وسیع
wide of the mark
<idiom>
از هدف به دور بردن ،نادرست
wide awake
کاملا بیدار
wide-eyed
دارای چشم باز
a wide array of ...
آرایه وسیعی از ...
wide-ranging
متنوع - گوناگون
wide-awake
آگاهانه
world wide
مشهور جهان متداول درهمه جا
wide-eyed
حیرت زده
wide-eyed
متعجب
wide-eyed
دارای چشم گشاد
wide eyed
متعجب
wide eyed
دارای چشم گشاد
wide eyed
دارای چشم باز
wide strip
نوار پهن
wide eyed
حیرت زده
wide-awake
مسبوق
is of a wide distribution
درخیلی جاهاپیدا میشود بسیارفراوان است
wide mouthed
دهن گشاد
wide-awake
سرحال
wide-awake
مراقب
wide-awake
هشیار اگاه
wide-awake
هوشیار
wide-awake
کاملا بیدار
wide awake
سرحال
wide awake
مراقب
wide awake
مسبوق
wide awake
هشیار اگاه
it is of a wide distribution
در خیلی جاها پیدا میشود بسیار فراوان است
of a wide scope
وسیع
wide open
حمله
wide of the subject
از موضوع پرت خارج ازموضوع
wide flange
نیمرخ بال پهن
wide awake
هوشیار
wide area network
شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
to give wide berth to
دوری کردن از
wide flanged beam
تیراهن لبه پهن
to give wide berth to
کناره گیری کردن از
wide flange beam
تیر بال پهن
give a wide birth to
<idiom>
دورنگهداشتن از
wide arm handstand
بالانس ژاپنی با دستهای فاصله دار
She stared at him with wide eyes.
با چشمهای گشاد ( گشاد شده ) با ؟ خیره شده بود
wide strip mill
دستگاه نورد نوار پهن
wide area network
شبکه بلند پوشش
wide area network
شبکه راه دور
wide area network
شبکه گسترده
To walk with ones feet wide apart.
گشاد گشاد راه رفتن
The field is wide open . It is up to you to take up the challenge .
بیا این گوی واین میدان
wide area telephone service
سرویس تلفنی گسترده
She resolved to give him a wide berth in future.
[She decided to steer clear of him in future.]
او
[زن]
تصمیم گرفت در آینده ازاو
[مرد]
دوری کند.
angle
زاویه
angle
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
right angle
زاویه قائمه
right angle
راستگوشه
angle
قلاب ماهی گیری
angle
قلاب ماهیگیری
angle
دام گستردن دسیسه کردن
angle
باقلاب ماهی گرفتن
have an angle
بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
angle
گوشه
angle t
زاویه تی
angle
کنج
angle t
زاویه راسی بین خط دیدبان و خط هدف
angle
تیزی یا گوشه هر چیزی
angle
ماهیگیری
oblique angle
یا باز
launching angle
زاویه پرتاب
incidence angle
زاویه تابش
miter angle
زاویه فارسی
included angle
زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
oblique angle
زاویه تند
internal angle
زاویه ی داخلی
landing angle
زاویه فرود
lead angle
زاویه پیش فاز
lead angle
زاویه پیش افتادگی
lead angle
زاویه پیشگیری هدف
lead angle
زاویه سبقت
loss angle
زاویه گمگشت
loss angle
زاویه تلف زاویه تلفات
loss angle
زاویه اتلاف
low angle
مسیر کشیده
low angle
مسیر تراشنده
lip angle
زاویه مخروطی
minute of angle
فاصله یک اینچی روی صفحه هدف
nose angle
زاویه نوک
impedance angle
زاویه فازی
hour angle
زاویه ساعتی خورشید
hour angle
زاویه ساعتی
electrical angle
زاویه الکتریکی
dropping angle
زاویه رهایی بمب
dropping angle
زاویه پرتاب بمب
drift angle
زاویه سوق
drift angle
زاویه انحراف از سمت حرکت
drift angle
زاویه انحراف مسیر
dive angle
زاویه شیرجه هواپیما
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
diffraction angle
زاویه پراش
dependum angle
زاویه ته دنده
dehedral angle
زاویه دو وجهی
deflection angle
زاویه انحراف
entering angle
زاویه ورود
entering angle
زاویه ورودی زاویه دخول
hour angle
زاویه نصف النهارجغرافیایی
high angle
تیر قائم
helix angle
زاویه مارپیچ
half angle
نیمساز
draft angle
زاویه انحراف یا شیب
gyro angle
زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
gyro angle
سمت پرتاب اژدر
flare angle
زاویه گسترش یا گشادگی
flap angle
زاویه فلپ
facial angle
زاویه دیدfascia
facial angle
زاویه چهره
exterior angle
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
deflection angle
زاویه خمش
obtuse angle
زاویه منفرجه
angle-fillet
[ابزار مغزی برای پوشاندن درزهای داخلی]
working angle
زاویه موثر
wind angle
زاویه باد
outer angle
کنج بنا
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
web angle
جفت نبشی تیر
visual angle
زاویه دید
viewing angle
زاویه دید
vectorical angle
زاویه برداری
torsional angle
زاویه پیچشی
tilt angle
زاویه تمایل به طرفین
angle bracket
پرانتز شکسته
zero angle cut
برش با زاویه صفر
salient angle
زاویهبرجسته
angle-capital
سرستون گوشه ای
angle-modillion
دستک زیر قرنیز
angle-post
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
angle-roll
ابزار گرد
angle-round
نبش گرد
angle-shaft
[ستون تزئینی در گوشه خارجی ساختمان]
angle-stone
سنگ نبش
angle-tie
مهار قطری
angle-tie
مهار گوشه
angle-volute
[طومار پیچیده شده در گوشه سرستون یونی و کرنتی]
equal angle
آهن نبشی
interlan angle
زاویه داخلی
tilt angle
زاویه انحراف
the vertex of an angle
راس زاویه :تارک گوشه
target angle
زاویه هدف
prediction angle
زاویه حرکت پیش بینی شده هدف
prediction angle
زاویه سبقت
position angle
زاویه تراز
position angle
زاویه ارتفاع جسم
polar angle
زاویه قطبی
plane angle
زاویه مستوی
phase angle
زاویه احتلاف فاز
phase angle
زاویه فاز
parallactic angle
زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
overlap angle
زاویه همپوشی
outer angle
سوک
orienting angle
زاویه توجیه
range angle
زاویه بردی هواپیما
range angle
زاویه مربوط به برد مورب هدف
reflection angle
زاویه بازتابش
straight angle
زاویه 081 درجه
spherical angle
زاویه مرکزی
solid angle
زاویه فضایی
solid angle
زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
soild angle
زاویه فضایی
slope angle
زاویه شیب
slew angle
زاویه غیرقائمه
sidereal angle
زاویه نجومی
seat angle
نبشی نشیمن
round angle
زاویه 063 درجه
relief angle
زاویه خلاصی
relief angle
زاویه ازاد
obtuse angle
گوشه باز
angle of site
زاویه تراز
angle of refraction
زاویه شکست
angle of reflection
زاویه تابش
angle of reflaction
زاویه بازتاب
angle of parallax
زاویه اختلاف دید
angle of lead
زاویه پیش افتادگی
lag angle
زاویه تاخیر
angle of lag
زاویه تاخیر
angle of jump
زاویه پرش
angle of jump
زاویه پرش لوله توپ
angle of incidence
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
angle of incidence
زاویه نصب بال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com