Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
Other Matches
allocating
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocate
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
highways
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
assembly
قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
biz
نوعی گروه خبری که حاوی بخشهای تجاری و موقیعتهای مختلف است
bar graphics
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar codes
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar code
دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
input output analysis
تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
storage
نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,.....
charted
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
chart
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charts
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charting
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
worded
بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
word
بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
target discrimination
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charting
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
selectable
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
fdm
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
trunks
باس یا خط ارتباطی که از سیم هایی تتشکیل شده است و بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری را بهم وصل میکند
trunk
باس یا خط ارتباطی که از سیم هایی تتشکیل شده است و بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری را بهم وصل میکند
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
functioned
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
boilerplating
قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequencies
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
مختلف الجنس و مختلف النوع
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
fibre distributed data interface II
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
map
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
wideband
پهنای باند
band width
پهنای باند
bandwidth
پهنای باند
segments
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
broadband channel
مجرای پهنای باند
nominal bandwidth
پهنای باند نامی
narrowband
پهنای باند باریک
modulation handwidth
پهنای باند مدولاسیون
memory bandwidth
پهنای باند حافظه
frequency band width
پهنای باند فرکانس
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
input output bandwidth
پهنای باند ورودی- خروجی
impluse bandwith
پهنای باند ضربه جریان
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
aggregate
کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
aggregates
کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
multiplex
روش تقسیم که بخشهای زمان را طبق نیاز به سیگنالهای اختصاص میدهد
in band signalling
ارسال داده که سیگنال حمل آن در پهنای باند کابل یا رسانه ارسالی است
baseband
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
base band
روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
G.
استاندارد در چند رسانهای و مستقیم مخابرات برای موضوع سیگنال صوتی با پهنای باند a کیلوهرتز که روی کانال ای با فرفیت a کیلوبایت در ثانیه ارسال میشود
disparate
مختلف
variegated
مختلف
miscellaneous
مختلف
diverse
مختلف
dissimilar
مختلف
divergent
مختلف
discrepant
مختلف
various
مختلف
varying
مختلف
off
مختلف
sundry
مختلف
fragmentation
حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
asynchronous
مختلف الزمان
diversely
به اشکال مختلف
half breed
از نژاد مختلف
half caste
ازنژاد مختلف
miscellaneous works
کارهای مختلف
variously
بطور مختلف
heterochromatic
مختلف اللون
variate
مختلف کردن
two discrepant stories
دو حکایت مختلف
polyphyletic
مختلف الاجداد
several
جدا مختلف
variant
گوناگون مختلف
polyphyletic
از نژادهای مختلف
diverse
مختلف مخالف
stock markets
بورس کالاهای مختلف
syntax
هم اهنگی قسمتهای مختلف
stage
مراحل مختلف یک موشک
heterochromatic
دارای رنگهای مختلف
holdall
جعبه اسبابهای مختلف
plug
ورودی که به وسایل مختلف
stock market
بورس کالاهای مختلف
variform
گوناگون مختلف الشکل
holdalls
جعبه اسبابهای مختلف
stages
مراحل مختلف یک موشک
disjunctive
دارای دو شق مختلف فصلی
team tennis
بازیهای مختلف تنیس
diversiform
دارای اشکال مختلف
internationals
مربوط به کشورهای مختلف
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
varisized
دارای اندازههای مختلف
various books
کتابهای گوناگون یا مختلف
plugging
ورودی که به وسایل مختلف
plugs
ورودی که به وسایل مختلف
interrace
بین نژادهای مختلف
interracial
بین نژادهای مختلف
run around
<idiom>
گردش درمناطق مختلف
play off
<idiom>
رفتار مختلف با اشخاص
miscellanist
نویسنده مطالب مختلف
The various strata of society.
طبقات مختلف اجتماع
multifarious
دارای انواع مختلف
processes
مراحل مختلف چیزی
multi tone horn
بوق با اصوات مختلف
process
مراحل مختلف چیزی
eccentrics
مختلف المرکز بودن
intercollegiate
بین کالجهای مختلف
international
مربوط به کشورهای مختلف
eccentric
مختلف المرکز بودن
rank and file
شئون مختلف نظامی
bipolar
تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
polytechnics
وابسته به علوم عملی مختلف
catamaran
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
allomorph
تصاریف مختلف کلمه یا فعل
polytechnic
وابسته به علوم عملی مختلف
gather
دریافت داده از منابع مختلف
gathered
دریافت داده از منابع مختلف
interstates
بین ایالتها وکشورهای مختلف
catamarans
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
cat's cradle
ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
interdisciplinary
مربوط به رشتههای مختلف علمی
walleye
انواع مختلف اردک ماهی
adapter
دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
scatter around
<idiom>
غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
blocky
پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
castes
طبقات مختلف مردم هند
syncretic
تلفیق کننده عقاید مختلف
multi rate meter
کنتور با چند نرخ مختلف
caste
طبقات مختلف مردم هند
general purpose machine
دستگاه برای اهداف مختلف
polytechnical
وابسته به علوم عملی مختلف
homonymous
دارای دویاچند معنی مختلف
polygenesis
پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
interbreed
نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
bytes
کامپیوتر با طول کلمه مختلف
outcross
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
fun house
محل سرگرمی وتفریحات مختلف
FTAM
بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
byte
کامپیوتر با طول کلمه مختلف
middling
اجناس مختلف از درجه متوسط
interstate
بین ایالتها وکشورهای مختلف
walleyed
انواع مختلف اردک ماهی
figure skate
اسکیت با انجام حرکات مختلف
stochastic
دارای تغییردر مواقع مختلف
halftones
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
topology
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
playback rate scale factor
صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود
masking
عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
multiplex
داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف
families
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
family
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
polytechnic
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
polytechnics
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
separate opinion
رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
sprint relay
مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
eurybathic
قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
proteus
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
teratoma
تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
polytechnical
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
halftone
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
whistle stop
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
integration
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
country file
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
collection
عمل دریافت داده از منابع مختلف
collections
عمل دریافت داده از منابع مختلف
pages
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
circuit training
انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
paged
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
page
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
package
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com