English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
y alloys الیاژهایی از الومینیم که میتواند استقامت خود را تادمای 052 تا 033 درجه سانتیگراد حفظ کند
Other Matches
kelvin درجه حرارت کلوین که برابردرجه سانتیگراد بعلاوه عدد372 است
rene alloys الیاژهایی برای دماهای بالا
aluminium الومینیم
cryogenic materials مواد یا الیاژهایی که دردماهای بسیار پایین قابل استفاده اند
Centigrade سانتیگراد
thermit مخلوط پودر الومینیم و اکسیداهن
thermit welding جوش مخلوط الومینیم و اکسیداهن
bauxite هیدروکسید الومینیم اهن دار
centigrade temperature scale اشل دمایی سانتیگراد
kelvin تقسیم شده بصددرجه سانتیگراد
kaolin خاک رس سفید رنگ که ماده اصلی متشکله ان سیلیکات الومینیم هیدراته است
adders مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
thermate نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
beam attack تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
perseverance استقامت
strenght استقامت
perseverant با استقامت
endurance استقامت
stand-up با استقامت
stand up با استقامت
flip-flopped قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
resist استقامت کردن
resisted استقامت کردن
holdout استقامت کردن
resists استقامت کردن
assiduity استقامت مداومت
holdouts استقامت کردن
shear strength استقامت برشی
staminal با اسطقس با استقامت
resisting استقامت کردن
distance man دونده استقامت
backbone استقامت استواری
dogged persererance استقامت سخت
perseveringly با استقامت مصرانه
endurance race مسابقه استقامت
muscular endurance استقامت عضلانی
enduro مسابقه استقامت
backbones استقامت استواری
stamina طاقت استقامت
fartlek تمرین دو استقامت
power endurance توان استقامت
distance runner دونده استقامت
reluct استقامت کردن
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
endurance race مسابقه اتومبیلرانی استقامت
perseveres استقامت بخرج دادن
enduro مسابقه اتومبیلرانی استقامت
persevere استقامت بخرج دادن
persevered استقامت بخرج دادن
marathons یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
withstand مخالفت کردن استقامت ورزیدن
interval trailing تمرین استقامت و اماده سازی
withstanding مخالفت کردن استقامت ورزیدن
thermoduric قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
withstands مخالفت کردن استقامت ورزیدن
marathon یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
withstood مخالفت کردن استقامت ورزیدن
deutsch rivet نوعی پرچ کور با استقامت زیاد
middle distance race دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
tolerance dose دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
Let's see how much you can take. <idiom> ببینیم تا چه حد توانایی [استقامت] داری . [اصطلاح روزمره]
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
third class درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation درجه ارتفاع درجه بلندی
madison مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
distance medley دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
kill off سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
brevet درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
whisker کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
literate که میتواند بخواند
non volatile ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
application years مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
NVRAM ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
rising mine مینی که میتواند به سطح اب بیاید
detectors وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
detector وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
chip وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
dynamic مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
adders وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
adder وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
fields تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
source کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
chips وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
doubled دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
doubled up دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
machines کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machined کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
world is one's oyster <idiom> هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
answer/originate که میتواند داده دریافت یا ارسال کند
stating وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
field تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
states وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
stated وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
fielded تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
hydro airplane هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
state- وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
double دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
dynamically مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
machine کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
state وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
alternatives چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
burn through range مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
scope محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
smarter ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
alternative چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
bi fuel موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
smarted ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smartest ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
an economist of time کسی که میتواند در وقت صرفه جویی کند
smarts ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarting ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smart ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
T link که میتواند داده تا چند مگابیت در ثانیه منتقل کند
bucket فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
optical وسیلهای که میتواند نشانه ها یا خط وط به فرم خاص را تشخیص میدهد.
asr وسیله یا ترمینالی که میتواند اطلاعات را ارسال و دریافت کند
capacitor عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
failure متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
bounds محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
failures متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
CB رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
pickup field زمین باز بدون مانعی که هواپیما میتواند در ان فروداید
originate answer مدمی که میتواند هم پیامهارا تولید کرده و هم به انهاجواب دهد
real income مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
bi directional داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند
wryneck یکجور دارکوب که میتواند سرخود را دور شانه بگرداند
buckets فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
microscopist کسیکه میتواند با ریز بین ازمایش هایی بکند
fans بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fanned بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fan بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
write وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
writes وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
also eligible اسبی که درصورت حذف یک اسب دیگر میتواند جای انرابگیرد
fanning بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
astrodome گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
unprotected بخشی از صفحه نمایش کامپیوتر که کاربر میتواند تغییر دهد
lander فضاپیمایی که میتواند به ارامی روی سطح سیاره موردنظر بنشیند
expansion اتصالی درون کامپیوتر که کارت میتواند وارد نصب شود
print تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
printed تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
prints تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
parametric وسیلهای که میتواند سط وح فرکانس خاص را پیشبرد یا کاهش دهدار یک سیگنال صوتی
analysis بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
productive مدت زمانی که یک کامپیوتر میتواند کارهای بدون خطا را انجام دهد
debt limit حداکثر مبلغی که یک واحددولتی میتواند مدیون گردد وبیش از ان مجاز نیست
meniscus سطح منحنی بالای ستونی ازمایع که میتواند محدب یامقعر باشد
fusible link اتصال کوچک در یک PLA که میتواند وسیله را موقتا به برنامه وصل کند
perfectionist کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
building block واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
dynamically ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
eighty column screen صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
integer basic نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
industrial union اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
dynamic ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
ate که میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را در مورد خطاها یا اشتباهها بررسی کند
aggregate بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
YMODEM بایت بلاک استفاده میکند و میتواند چندین فایل ارسال کند
perfectionists کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
CD quality چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
colours کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
alphanumeric عملوندی که میتواند شامل حروف الفبا- عددی مانند رشته ها باشد
variable delivery pump پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
colour کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
usenet که هرکاربر میتواند پیامی بیفزاید یا به پیام دیگری چیزی اضافه کند
powering منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
aggregates بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
powers منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
duty rated بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
encloses گرافیکی که از همه طرف بسته است و میتواند توسط رنگ یا الگویی پر شود
opens تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
double درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
multimedia کامپیوتری که میتواند برنامههای چند رسانهای را اجرا کند. به همراه کارت صدا
scalable font روش شرح نوشتار طوری که میتواند حروف با اندازههای مختلف ایجاد کند
capacitor وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
enclose گرافیکی که از همه طرف بسته است و میتواند توسط رنگ یا الگویی پر شود
graphic تعداد پیکس هایی که کامپیوتر روی صفحه نمایش میتواند نشان دهد
vab یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
fix فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
reentrant روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
fixes فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
addressing بزرگترین محلی که یک برنامه مشخص یا CPU میتواند مستقیما به آن دستیابی داشته باشد
doubled درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
doubled up درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
regional breakpoint نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
open تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com