English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
magnetic field vector بردار میدان مغناطیسی
Other Matches
magnetic induction چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
softer که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
high intensity magnetic field میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
field vector بردار میدان
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
magnetic vector بردار مغناطیسی
magnetic vector potential پتانسیل بردار مغناطیسی
field magnet میدان مغناطیسی
magnetic f. میدان مغناطیسی
magnetic field میدان مغناطیسی
line of magnetic field strength خط میدان مغناطیسی
magnetic field line خط میدان مغناطیسی
magnetic fields میدان مغناطیسی
magnetic flux line خط میدان مغناطیسی
magnetic field figure تصویر میدان مغناطیسی
magnetic dip میدان جاذبه مغناطیسی
magnetizing force شدت میدان مغناطیسی
magnetic field generation تولید میدان مغناطیسی
magnetic field inhomogeneity غیریکنواختی میدان مغناطیسی
magnetic field strength شدت میدان مغناطیسی
magnetic field intensity شدت میدان مغناطیسی
field intensity شدت میدان مغناطیسی
field of force میدان نیروی مغناطیسی
intensity of the magnetic field شدت میدان مغناطیسی
magnetic intensity شدت میدان مغناطیسی
magnetic field potential پتانسیل میدان مغناطیسی
m.f.p. پتانسیل میدان مغناطیسی
high magnetic field میدان مغناطیسی قوی
terrestrial magnetic field میدان مغناطیسی زمین
earth magnetic field میدان مغناطیسی زمین
flux intensity شدت میدان مغناطیسی
effective magnetic field میدان مغناطیسی موثر
cross magnetizing میدان مغناطیسی متقابل
magnetic field energy انرژی میدان مغناطیسی
h شدت میدان مغناطیسی
inhomogeouns magnetic field میدان مغناطیسی غیریکنواخت
degauss از بین بردن میدان مغناطیسی
degauss پاک کردن میدان مغناطیسی
induced magnetic field میدان مغناطیسی القاء شده
axis of earth magnetic field محور میدان مغناطیسی زمین
magnetic joint محل ضربه در میدان مغناطیسی
applied magnetic field میدان مغناطیسی اعمال شده
noise که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
noises که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
magnetic deflection field میدان منحرف کننده مغناطیسی
gauss واحد شدت میدان مغناطیسی
magnet آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnets آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnetic آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
electromagnetic ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
ultra high magnetic field معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
degaussing تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
hall effect شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
magnetic قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
hysteresis تاخیر تغییر دانسیته شارمغناطیسی نسبت به شدت میدان مغناطیسی
inductance اندازه گیری حجم انرژی وسیله که در میدان مغناطیسی میتواند ذخیره کند
solenoid سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
smog میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است
electromagnetic wave موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
collision parameter در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
polygraphs رونوشت بردار نسخه بردار
polygraph رونوشت بردار نسخه بردار
accelerator winding سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
compound wound generator ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
ferromagnetic material هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
taped پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
tapes پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
battlefield recovery اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
magnetic skin effect جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
flux valve دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
permalloy خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
closure minefield میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic deflector یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic reluctance مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic ritation گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic flow فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
coursed میدان تیر میدان
courses میدان تیر میدان
course میدان تیر میدان
magnetic flux density چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
arrow بردار
equivocatory اب بردار
arrows بردار
vectors بردار
vector بردار
dope vector بردار
resultant بردار
state vector بردار وضعیت
swindler کلاه بردار
crucifer صلیب بردار
state vector بردار حالت
vectors حامل بردار
stainable زنگ بردار
photographer عکس بردار
swindlers کلاه بردار
sampler نمونه بردار
samplers نمونه بردار
curled حلقه بردار
curl حلقه بردار
vectorial حامل بردار
finable جریمه بردار
mouldable قالب بردار
treatable تعلیم بردار
treader گام بردار
tollable باج بردار
topographer نقشه بردار
force بردار نیرو
forces بردار نیرو
forcing بردار نیرو
normal vector بردار قائم
curls حلقه بردار
photographers عکس بردار
exponible توضیح بردار
ascribes رونویس بردار
ascribed رونویس بردار
polar vector بردار قطبی
ascribe رونویس بردار
dutiable گمرک بردار
discountable تخفیف بردار
circulation of a vector چرخه بردار
code vector بردار رمز
disciplinable نظم بردار
cross bearer صلیب بردار
normal vector بردار عمود
numerale شماره بردار
customable گمرک بردار
patchable وصله بردار
damageable غرامت بردار
ascribing رونویس بردار
burgers vector بردار برگرز
rateable نرخ بردار
ratable نرخ بردار
vector حامل بردار
surveyor نقشه بردار
radius vector بردار شعاعی
surveyors نقشه بردار
poynting's vector بردار پوینتینگ
axial vector بردار محوری
benefic بهره بردار
bilable ضمانت بردار
subsumption فرمان بردار
participable شرکت بردار
liner velocity بردار سرعت
flux of a vector شاره بردار
components مولفه بردار
subordination فرمان بردار
component مولفه بردار
land surveyor نقشه بردار
state vector بردار حلات
taxable مالیات بردار
harvestman خرمن بردار
fraudulent کلاه بردار
velocities بردار سرعت
velocity بردار سرعت
active تنزل بردار
hypotaxis فرمان بردار
interrupt vector بردار وقفه
voltage vector بردار ولتاژ
postponement فرمان بردار
weight lifter وزنه بردار
submission فرمان بردار
lifter وزنه بردار
wave vector بردار موج
suborder فرمان بردار
light vector بردار نور
forfoitable جریمه بردار
lift vector بردار برا
magnetic flux فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
dispersion پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
reluctivity مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
rodman کمک نقشه بردار
It cannot be trifled with . It is no joking matter. شوخی بردار نیست
Come off it !Get along-with you. بروبابا(ول کن ؟دست بردار )
magnetization vector بردار مغناطیس کنندگی
velocity بردار سرعت [فیزیک]
Pick, what you like [want] ! هر کدام را می خواهی بردار!
Leave her alone. Stop bothering her. دست از سر دخترک بردار
beneficiary بهره بردار ذیحق
beneficiaries بهره بردار ذیحق
location vector بردار مکان [ریاضی]
core barrel لوله نمونه بردار
cracky ترک بردار زودشکن
radius vector بردار مکان [ریاضی]
position vector بردار مکان [ریاضی]
Euclidean vector بردار اقلیدسی [ریاضی]
position بردار مکان [ریاضی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com