English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
keystroke برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
Other Matches
scans شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
trial and error <idiom> یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
Apple Key کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
measure عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
break عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
chord keying عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری
breaks عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
dead دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
decision علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decisions علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
enumerated type فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
key کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
tactile صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
hash الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
returning کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
loop بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
looped بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loops بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
cipher رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
cat استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cats استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
busiest 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
public رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
rollover استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
pop down menu منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب
monitored 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
indexing استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
scratch one's back <idiom> کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
notification عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
realizes انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing the palette انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realised انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realized انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
ineligibility عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
alt key کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
at قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
fair weather مناسب برای
running مناسب برای مسابقه دو
suitable for children مناسب برای بچه ها
in pride of grease مناسب برای کشتن
airworthy مناسب برای پرواز
airworthiness مناسب برای پرواز
winterish مناسب برای زمستان
cantabile مناسب برای اواز
fill the bill <idiom> مناسب برای همه جا
skiable مناسب برای اسکی
to the end that برای اینکه
so as to برای [اینکه]
inorder to برای اینکه
in order to ... برای [اینکه]
because برای اینکه
in order that برای اینکه
so that برای اینکه
for برای اینکه
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
gressorial مناسب برای راه رفتن
buyer's market بازار مناسب برای خریدار
readied مناسب برای استفاده از یا فروش .
office مناسب برای استفاده در شرکت
offices مناسب برای استفاده در شرکت
roadworthy مناسب برای بکاربردن درجاده ها
fishable مناسب یا مجاز برای ماهیگیری
market value قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
readies مناسب برای استفاده از یا فروش .
readying مناسب برای استفاده از یا فروش .
ready مناسب برای استفاده از یا فروش .
fencible مناسب برای نرده کشی
in order that he may go برای اینکه برود
in order that i may go برای اینکه بروم
inorder to به خاطر اینکه برای
what with <idiom> برای اینکه ،درنتیجه
ineligible نا شایسته برای انتخاب
ineligbility ناشایستگی برای انتخاب
eligibility شایستگی برای انتخاب
arithmetic عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
utopianism تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
to be [look] somewhat [the] worse for wear [person, thing] مناسب نبودن برای پوشیدن [جامه ای]
jump altitude ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
jump speed سرعت مناسب برای پرش باچتر
He's not suited for a doctor. او [مرد] برای یک پزشک مناسب نیست.
sawtimber الوار مناسب برای اره کشی
fair drawing طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
lyrical مناسب برای نواختن یاخواندن باچنگ
upper case حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
to reach for knowledge برای یافتن
in orders that it may beeasier برای اینکه اسان تر شود
to be on the safe side برای اینکه احتمال اشتباه
capped انتخاب برای تیم ملی
qualifiers انتخاب شده برای دوربرد
qualifier انتخاب شده برای دوربرد
cap انتخاب برای تیم ملی
looped برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loop برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
loops برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
tested اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
verification بررسی هرکلیدبرای اطمینان ازاعتبار آن برای یک برنامه کاربردی خاص
align ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
tests اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
aligns ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
utopism خیالبافی تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
monadic operator عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند
acetiam برای عملی تا قاضی بتواند رای خود را بدهد
roadwork تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
amphimictic مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
ski run سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
slot منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
bug taper ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
that is i. to this purpose برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
gorge portion محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
slots منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slotting منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
flag days روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
seeking جستجو برای یافتن
seeks جستجو برای یافتن
seek جستجو برای یافتن
benifit of elergy امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند
euphonically برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
we eat that we may live میخوریم برای اینکه زنده باشیم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
eligible واجد شرایط برای انتخاب شدن
split ticket <idiom> انتخاب افراد سیاسی برای رای
dry run اجرای برنامه با داده پیش فرض برای اطمینان از صحت کارها
sync باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
synchronization باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
concerted action عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
constructive placement تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
problems یافتن پاسخ برای مشکلی
problem یافتن پاسخ برای مشکلی
our offer to render a service حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
diction عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
ineligibly بدون داشتن شرایط لازم برای انتخاب
interrogations ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
interrogation ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
GOSIP استاندارد دولت آمریکا برای اطمینان از کار همزمان کامپیوترها و سیستمهای ارتباطی
tested اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tests اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
The fire is fit to roast the meat. این آتش برای کباب کردن گوشت مناسب است
fits units with ... connection مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
hydrostat الت الکتریکی برای یافتن یادیدن اب
henpeck سعی کردن برای تفوق یافتن
mercerize موادشیمیایی زدن به پارچههای نخی برای اینکه حریرنماشوند
devices مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
key کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
device مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
despatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
heading select feature عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
dispatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
kernels توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
kernel توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sectors شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
to suggest it is appropriate to do so [matter] پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
verification بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
helps کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
programmable function keyboard صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
helped کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
help کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helped کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com