English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (22 milliseconds)
English Persian
overlap جایی که چیزی بخشی از دیگری را بپوشاند یا در بخش داده روی هم قرا رگیرند
overlapped جایی که چیزی بخشی از دیگری را بپوشاند یا در بخش داده روی هم قرا رگیرند
overlaps جایی که چیزی بخشی از دیگری را بپوشاند یا در بخش داده روی هم قرا رگیرند
Other Matches
overlaps پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
overlap پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
overlapped پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
dib باسی که هنگام انتقال داده از بخشی از کامپیوتر به دیگری استفاده میشود مثل بین حافظه و CPU
parallels بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
search روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
content addressable addressing روش بازیابی داده که از بخشی از داده ونه آدرس آن استفاده میکند
ddl بخشی از نرم افزارسیستم پایگاه داده ها ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
blob بخشی در رکورد پایگاه داده که میتواند یک حجم بالا از داده دودویی معمولاگ تصویر را شامل میشود
blobs بخشی در رکورد پایگاه داده که میتواند یک حجم بالا از داده دودویی معمولاگ تصویر را شامل میشود
verification بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
garbage سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
relevance 1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
nests بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود
nest بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود
searches 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searchingly 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searched 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
to stay away from something دور ماندن از چیزی یا جایی
to stay away from something اجتناب کردن از چیزی یا جایی
exchanges جابه جایی داده بین دو محل
exchanging جابه جایی داده بین دو محل
exchanged جابه جایی داده بین دو محل
exchange جابه جایی داده بین دو محل
constants سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constant سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
descriptions بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
description بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
carry حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carries حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carried حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carrying حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
download 1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر
dump جابه جایی داده از یک وسیله یافضای ذخیره سازی به چاپگر
part بخشی از چیزی
slices بخشی از چیزی
slice بخشی از چیزی
arrays بخشی از داده در آرایه
array بخشی از داده در آرایه
filed بخشی از داده روی کامپیوتر
file بخشی از داده روی کامپیوتر
scarf weld جایی که دو میل اهن را نیم ونیم کرده باهم جوش داده باشند
synchronous ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
beginning حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
selective مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
selectively مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
beginnings حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
modifies تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifying تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
fronting بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید
front بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید
converted تغییر چیزی به دیگری
converts تغییر چیزی به دیگری
convert تغییر چیزی به دیگری
converting تغییر چیزی به دیگری
elimination بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
areas جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
field بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
headers بخشی از داده در ابتدای نوار مغناطیسی که حاوی مشخصات
area جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
header بخشی از داده در ابتدای نوار مغناطیسی که حاوی مشخصات
field بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
fielded بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
fields بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fields بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fields بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
factor در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
factors در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
fielded بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
fielded بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fielded بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
fields بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
put words in one's mouth <idiom> چیزی را از زبان کس دیگری گفتن
foist چیزی را بجای دیگری جا زدن
seeks بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seeking بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seek بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
lead in چیزی که به چیز دیگری منتهی شود
to exchange something [for something] مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
to exchange something [for something] معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
interlock رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocking رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocks رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocked رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
hopped مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود
hopping مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود
inheritances انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
hop مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود
encoder وسیلهای که داده را از یک فرمت به دیگری تبدیل میکند
inheritance انتقال خصوصیات یک کلاس یا نوع داده به دیگری
hops مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
transmission وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
punched بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
output بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
outputs بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
punches بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
punch بخشی از نوار کاغذی که حاوی سوراخهایی برای نمایش داده است
cut and paste عمل گرفتن بخشی از متن یا داده از یک نقظه و درج در آن چیز دیگر
softest که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
softer که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
encapsulated چیزی که درون چیز دیگری قرار دارد
percuss بازدن انگشت یا الت دیگری چیزی را ازمودن
decoder برنامه یا وسیلهای که داده را به حالت دیگری تبدیل میکند
inheriting یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inherit یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inherits یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
fibre distributed data interface II استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
card بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
cards بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
searchingly فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searches فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searched فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
stroke hole بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
Internet بخشی از استاندارد TCP/IP که نحوه ارسال داده روی شبکه را بیان میکند
transcribed کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribes کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
relocates انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocating انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
transcribe کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
post- وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
word کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
posted وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
worded کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
relocate انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocated انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
posts وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
media کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
reproduced کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproducing کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduce کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduces کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
post وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
transcribing کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
storing حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
machines دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machined دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
store حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
machine دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
doused دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
douses دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
douse دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
dowses دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
(in) care of someone <idiom> فرستادن چیزی برای کسی ازروی آدرس شخص دیگری
dowsed دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
dousing دراب یا چیز دیگری فرو بردن روی چیزی اب ریختن
exported ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض
serial کلمات داده که یکی پس از دیگری روی باس موازی ارسال می شوند
serials کلمات داده که یکی پس از دیگری روی باس موازی ارسال می شوند
export ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض
interface نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
interfaces نرم افزاری که به برنامه ها و داده یک سیستم امکان اجرا در دیگری را میدهد
exporting ذخیره سازی داده در یک فرمت فایل دیگری نسبت به پیش فرض
areas بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
area بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
storage حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفاده بعدی ذخیره شده اند
usenet که هرکاربر میتواند پیامی بیفزاید یا به پیام دیگری چیزی اضافه کند
chain روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chains روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
cache بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
cache memory بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
caches بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
off print چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
packets گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
packet گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
cooperative processing سیستمی که در آن یک یا چند کامپیوتر در یک شبکه توزیع شده می توانند بخشی از برنامه یا کار یا مجموعهای از داده ها را اجرا کنند
coroutine بخشی از برنامه یا تابع که داده را عبور میدهد و سایر توابع همروند را کنترل میکند سپس متوقف میشود
opaquely چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
replication 1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
linking طرحی که به شما امکان درج داده از یک برنامه کاربردی به دیگری می دهید با کمک تابع OCE
buffering دو بافرکه با هم کار می کنند به طوری که وقتی در یکی داده وارد میشود دیگری میتواند خوانده شود
packaged مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
package مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
packages مجموعه برنامههای کامپیوتری و روش استفاده ها که تمام خصوصیات کار مشخص را بپوشاند.
reach out with an olive branch [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch <idiom> [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
subset مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
faults تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
identification بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند
fault تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
faulted تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
virtual تصویر کامل ذخیره شده در حافظه بجای اینکه بخشی از آن که نمایش داده شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com