Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
curl
حلقه بردار
curled
حلقه بردار
curls
حلقه بردار
Other Matches
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
looped
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
polygraph
رونوشت بردار نسخه بردار
polygraphs
رونوشت بردار نسخه بردار
write enable ring
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
ferrule
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nests
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrules
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nest
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
crisp
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crispest
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisps
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loop
حلقه درون حلقه دیگر
looped
حلقه درون حلقه دیگر
loops
حلقه درون حلقه دیگر
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
convolute
حلقه حلقه کردن
wreathy
حلقه حلقه شده
purl
حلقه حلقه شدن
eye bolt
حلقه حلقه اتصال
quoit
حلقه پرتاب حلقه
purls
حلقه حلقه شدن
purled
حلقه حلقه شدن
purling
حلقه حلقه شدن
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
resultant
بردار
equivocatory
اب بردار
vector
بردار
vectors
بردار
arrows
بردار
arrow
بردار
dope vector
بردار
exponible
توضیح بردار
forfoitable
جریمه بردار
finable
جریمه بردار
harvestman
خرمن بردار
light vector
بردار نور
interrupt vector
بردار وقفه
land surveyor
نقشه بردار
lift vector
بردار برا
field vector
بردار میدان
lifter
وزنه بردار
liner velocity
بردار سرعت
normal vector
بردار عمود
mouldable
قالب بردار
swindler
کلاه بردار
swindlers
کلاه بردار
normal vector
بردار قائم
photographer
عکس بردار
vector
حامل بردار
photographers
عکس بردار
magnetic vector
بردار مغناطیسی
forcing
بردار نیرو
dutiable
گمرک بردار
discountable
تخفیف بردار
bilable
ضمانت بردار
benefic
بهره بردار
axial vector
بردار محوری
surveyors
نقشه بردار
surveyor
نقشه بردار
vectors
حامل بردار
flux of a vector
شاره بردار
burgers vector
بردار برگرز
circulation of a vector
چرخه بردار
ascribing
رونویس بردار
disciplinable
نظم بردار
ascribes
رونویس بردار
damageable
غرامت بردار
customable
گمرک بردار
crucifer
صلیب بردار
cross bearer
صلیب بردار
ascribed
رونویس بردار
code vector
بردار رمز
ascribe
رونویس بردار
component
مولفه بردار
forces
بردار نیرو
wave vector
بردار موج
tollable
باج بردار
velocity
بردار سرعت
state vector
بردار وضعیت
state vector
بردار حلات
state vector
بردار حالت
topographer
نقشه بردار
treader
گام بردار
velocities
بردار سرعت
taxable
مالیات بردار
voltage vector
بردار ولتاژ
samplers
نمونه بردار
vectorial
حامل بردار
weight lifter
وزنه بردار
treatable
تعلیم بردار
components
مولفه بردار
stainable
زنگ بردار
sampler
نمونه بردار
active
تنزل بردار
submission
فرمان بردار
suborder
فرمان بردار
subordination
فرمان بردار
force
بردار نیرو
poynting's vector
بردار پوینتینگ
polar vector
بردار قطبی
patchable
وصله بردار
participable
شرکت بردار
numerale
شماره بردار
postponement
فرمان بردار
subsumption
فرمان بردار
fraudulent
کلاه بردار
rateable
نرخ بردار
ratable
نرخ بردار
hypotaxis
فرمان بردار
radius vector
بردار شعاعی
position vector
بردار مکان
[ریاضی]
Leave her alone. Stop bothering her.
دست از سر دخترک بردار
Come off it !Get along-with you.
بروبابا(ول کن ؟دست بردار )
It cannot be trifled with . It is no joking matter.
شوخی بردار نیست
core barrel
لوله نمونه بردار
Euclidean vector
بردار اقلیدسی
[ریاضی]
basis vector
بردار پایه
[ریاضی]
velocity
بردار سرعت
[فیزیک]
Pick, what you like
[want]
!
هر کدام را می خواهی بردار!
position
بردار مکان
[ریاضی]
location vector
بردار مکان
[ریاضی]
radius vector
بردار مکان
[ریاضی]
docile
تعلیم بردار مطیع
beneficiary
بهره بردار ذیحق
beneficiaries
بهره بردار ذیحق
vector graphics display
بردار نمایش گرافیکی
freestone
سنگ تراش بردار
dope vector
بردار خصیصه نما
y axis
بردار عمودی گراف
x axis
بردار افقی گراف
Y coordinate
مختصات بردار عمودی
magnetization vector
بردار مغناطیس کنندگی
core drill
مته نمونه بردار
magnetic field vector
بردار میدان مغناطیسی
rodman
کمک نقشه بردار
cracky
ترک بردار زودشکن
X coordinate
مختصات بردار افقی
vector data aggregate
بردار اطلاعات مجتمع
he was proof against harm
اسیب بردار نبود
magnetic vector potential
پتانسیل بردار مغناطیسی
vector psychology
روانشناسی بردار نگر
crooking
ادم قلابی کلاه بردار
field book
دفترچه یادداشت نقشه بردار
Take it as a souvenir!
این را به عنوان سوغاتی بردار!
indefensibly
چنانکه دفاع بردار نباشد
make-weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
crooks
ادم قلابی کلاه بردار
make weight
سر وزن رسیدن وزنه بردار
None of your tricks.
دست ازحقه بازی بردار
make-weights
سر وزن رسیدن وزنه بردار
Why dont you come off it!
چرا دست بردار نیستی !
z axis
بردار عمق در گراف سه بعدی
crook
ادم قلابی کلاه بردار
Take a fresh sheet of paper.
یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
force displaced in parallel
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
Stop your little games (tricks).
ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
included angle
زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
X Y
مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
If you don't feel like it, (you can) just stop.
اگر حوصله این کار را نداری خوب دست بردار ازش.
jetevator
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
vortex line
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
grummet
حلقه
vortexes
حلقه
metamere
حلقه
gyre
حلقه
vortex
حلقه
curls
حلقه
lunette
حلقه
ring aperture
حلقه
vortices
حلقه
ran
حلقه
for/next loop
حلقه NEXT/FOR
collars
حلقه
curl
حلقه
curled
حلقه
anadem
حلقه گل
wreath
حلقه گل
wreaths
حلقه گل
convolution
حلقه
convolutions
حلقه
fascia
حلقه
coil
حلقه
coiled
حلقه
collar
حلقه
hoops
حلقه
hoop
حلقه
flower cup
حلقه گل
strop
حلقه
bell-flower
حلقه گل
curly
حلقه حلقه
ear ring
حلقه
cycle
حلقه
do while loop
حلقه WHILE/DO
verticil
حلقه
volute
حلقه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com