Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
minimal tree
درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
Other Matches
nonaligned
که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
integrated
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
file level model
نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
rate
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
paralleling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallels
اگر به توجه نیاز داشته باشند
alternated
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
alternate
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternates
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
fewer
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
So much for our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
That's the end of our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
few
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewest
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
cartel
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
identity
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identities
تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
cartels
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
oddest
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odd
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odder
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
legal reserves
مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
Internet
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
parity
سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند
parity
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند
musub duchi
موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
collagteral trust bonds
قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
tenancy in common
حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
shell sort
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
deadlock
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
optimum code
برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
ISP
شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
Gabbeh
گبه
[با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
nep
پرز
[تل]
[گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
proxy server
کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است
One day I want to have a horse of my very own.
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
delta clock
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
ODI
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
colony
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
anti-
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
structure
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structures
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structuring
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
minimal tree
درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
pinging
امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها
pinged
امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها
ping
امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها
pings
امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها
managements
سازماندهی
management
سازماندهی
management
هدایت یا سازماندهی
reorganizes
سازماندهی مجدد
reorganizing
سازماندهی مجدد
deal
سازماندهی کردن
organisations
تشکیلات سازماندهی
organization
تشکیلات سازماندهی
organizations
تشکیلات سازماندهی
reorganized
سازماندهی مجدد
reorganize
سازماندهی مجدد
reorganising
سازماندهی مجدد
reorganization
سازماندهی مجدد
reorganised
سازماندهی مجدد
deals
سازماندهی کردن
reorganises
سازماندهی مجدد
managements
هدایت یا سازماندهی
optimum
بهینه
optimized
بهینه
optimal
بهینه
optimum moisture
نم بهینه
data set organization
سازماندهی مجموعه داده ها
optimum output
تولید بهینه
optimize
بهینه ساختن
optimize
بهینه سازی
optimized
بهینه شده
optimized code
برنامه بهینه
optimum temperature
دمای بهینه
optimum speed
کندی بهینه
optimization
بهینه سازی
optimalization
بهینه کردن
optimum value
مقدار بهینه
nonlinear optimization
بهینه سازی
pareto optimality
بهینه پاراتو
optimal distribution
توزیع بهینه
optimal level
سطح بهینه
optimal performance
کارکرد بهینه
optimal solution
راه حل بهینه
optimality
بهینه سازی
structures
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
structure
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
planning
سازماندهی نحوه انجام کاری
structuring
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
symmetric difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
optimal recalculation
محاسبه مجدد بهینه
optimum programming
برنامه نویسی بهینه
optimal planning
برنامه ریزی بهینه
optimizing compiler
کامپایلر بهینه سازی
optimm programming
برنامه نویسی بهینه
linear optimization
بهینه سازی خطی
optimum coding
برنامه نویسی بهینه
optimum tree search
جستجوی بهینه درخت
disk optimizer
بهینه ساز دیسک
suboptimization
بهینه سازی فرعی
structures
ترتیب دادن یا سازماندهی به روش مشخص
structuring
ترتیب دادن یا سازماندهی به روش مشخص
database
روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
databases
روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
structure
ترتیب دادن یا سازماندهی به روش مشخص
unconstrained optimization
بهینه سازی بدون محدودیت
unconstrained optimization
بهینه سازی بدون قید
except
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
entrepremership
اداره و سازماندهی فعالیتهای تجاری یا مقاطعه کاری
dsorg
Organization Set Data سازماندهی مجموعه داده ها
hierarchical communications system
روش ذخیره سازی و سازماندهی فایلها روی دیسک
coordination
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
coordinate
سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
HFS
روش ذخیره سازی و سازماندهی فایل ها روی دیسک
overhead
کد اضافی که برای سازماندهی برنامه باید ذخیره شود
uttermost
بیشترین
most
بیشترین
maximum
بیشترین
utmost
بیشترین
peak demand
بیشترین تقاضا
peak speed
بیشترین تندی
highest price
بیشترین قیمت
maximum slope
بیشترین شیب
defragmentation
سازماندهی مجدد فایل ها روی شیاری دیسک سخت به صورت پیاپی
make the most of
<idiom>
بیشترین سود را بردن
superlatives
بیشترین درجه عالی
best profit output
محصول در بیشترین مقدارسود
absolute address
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
machine address
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
superlative
بیشترین درجه عالی
best profit point
نقطه بیشترین مقدار سود
ultimate strength
حاصلضرب بیشترین بار ممکن
peaking
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peak
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peaks
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
functioned
کارایی
effectiveness
کارایی
proficiency
کارایی
functions
کارایی
function
کارایی
efficiency
کارایی
ranges
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
ranged
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
range
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
make time
<idiom>
بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
column
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
rated altitude
ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
columns
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
peak
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peaking
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peaks
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
available
بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
optimize
برنامهای که از بهینه ساز عبور کرده است تا هر که یا عبارت ناکارا را حذف کند
scheduler
برنامهای که استفاده از CPU یا وسایل جانبی را که توسط چندین کاربر اشتراکی هستند را سازماندهی میکند
combat efficiency
کارایی رزمی
performances
شاهکار کارایی
performance
شاهکار کارایی
nozzle efficiency
کارایی نازل
efficiency variance
تباین کارایی
mechanical efficiency
کارایی مکانیکی
efficiency unit
واحد کارایی
maximum performance
کارایی حداکثر
resource leveling
زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
channeled
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channeling
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channels
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
span
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanned
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spans
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanning
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channelled
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channel
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
capacity
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
peak
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
capacities
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
peaks
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
peaking
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
roundest
روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
round
روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
workability
کارایی بتن خمیرواری
harassing
به هم زدن کارایی دشمن
performance evaluation
ارز یابی کارایی
predictive efficiency
کارایی پیش بینی
best rate of climb speed
سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
limiting speed
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
maximum
بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
physical record
بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
throughput
بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com