Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
pistolgraph
دستگاه عکس فوری
Other Matches
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
acute
<adj.>
فوری
snap shot
فوری
prompt
فوری
prompted
فوری
immediate
<adj.>
فوری
prompts
فوری
instanter
فوری
urgently
فوری
instantaneous
<adj.>
فوری
posthaste
فوری
intuitive
<adj.>
فوری
spot
فوری
spots
فوری
spontaneous
فوری
urgent
فوری
sudden
فوری
unintermediate
<adj.>
فوری
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
prompt payment
پرداخت فوری
emergency priority
تقدم فوری
immediate action
عملیات فوری
scram
فوری رفتن
scrams
فوری رفتن
inst
مخفف فوری
spot test
ازمایش فوری
cash spot
نقد فوری
cash prompt
نقد فوری
emergency care
مراقبتهای فوری
speedy trial
دادرسی فوری
urgent priority
تقدم فوری
prompt delivery
تحویل فوری
prompt deployment
گسترش فوری
pistolgraph
عکس فوری
real time
بازده فوری
snap shooter
عکاس فوری
instantaneous photograph
عکس فوری
immediate message
پیام فوری
hasty
عجولانه فوری
instantaneous reaction
واکنش فوری
immediate mission
تک فوری هوایی
snapshot
عکس فوری
immediate memory
حافظه فوری
snap shot
عکس فوری
snapshots
عکس فوری
immediate
خیلی فوری
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
the letter is urgent
نامه فوری است
snapshoot
تیر فوری انداختن
I need them urgently.
من آنها را فوری میخواهم.
ready service
اماده به استفاده فوری
snap shot
عکس فوری گرفتن
upsurge
قیام فوری وناگهانی
payable immediately
قابل پرداخت فوری
snapshoot
عکس فوری گرفتن
red alerts
آژیر خطر فوری
snapping
گرفتن عکس فوری
snaps
گرفتن عکس فوری
immediate action
عکس العمل فوری
immediate addressing
ادرس دهی فوری
snap report
گزارش فوری یا انی
quick set
گرفتن فوری بتن
snap
گرفتن عکس فوری
red alert
آژیر خطر فوری
snapped
گرفتن عکس فوری
immediate mission
ماموریت فوری هوایی
exigent
محتاج به اقدام یا کمک فوری
To demand prompt payment.
تقاضای پرداخت فوری کردن
tea bags
پاکت محتوی چای فوری
tea bag
پاکت محتوی چای فوری
spot price
قیمت برای فروش فوری
Please reply as a matter of urgency.
لطفا فوری پاسخ دهید.
to stop cold something
چیزی را فوری کاملا متوقف کردن
emergencies
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergency
حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
This company guarantees prompt delivery of goods.
این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
emergencies
پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
A rapid response would be appreciated.
از پاسخ فوری قدردانی می کنیم.
[اصطلاح رسمی]
emergency
پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
spot sale
فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
to get down to the nitty-gritty
[to get down to brass tacks]
<idiom>
فوری به اصل مطلب رسیدن
[اصطلاح روزمره]
magnetometer
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
inquiry processing
فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
reflex force
نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
readout
دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
dead line
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
data transceiver
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
accelerating pump
پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
lazier
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
dot
در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود
dotting
در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود
automatic search jammer
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
spot report
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
telephone repeater
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
emergency
خیلی خیلی فوری
emergencies
خیلی خیلی فوری
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
devices
دستگاه
apparatus
دستگاه
device
دستگاه
nervous systems
دستگاه پی
nervous system
دستگاه پی
utensils
دستگاه
utensil
دستگاه
instrument
دستگاه
appurtenance
دستگاه
systems
دستگاه
system
دستگاه
plants
دستگاه
plant
دستگاه
teams
یک دستگاه
team
یک دستگاه
device code
کد دستگاه
unit
دستگاه
machines
دستگاه
appliance
دستگاه
organ system
دستگاه
units
یک دستگاه
units
دستگاه
machined
دستگاه
machine
دستگاه
unit
یک دستگاه
mechanism
دستگاه
installation
دستگاه
set
دستگاه
sets
دستگاه
mechanisms
دستگاه
setting up
دستگاه
installations
دستگاه
appliances
دستگاه
equipment
دستگاه
device cluster
گروه دستگاه
thermoscope
دستگاه گرمابین
system of forces
دستگاه نیروها
triclinic system
دستگاه سه شیب
three unit electrical system
دستگاه سه برقی
three wire system
دستگاه سه سیمی
transfer machine
دستگاه انتقال
drilling machine
دستگاه مته
transmission system
دستگاه انتقالی
recording instrument
دستگاه ضبط
cyclostat
دستگاه چرخش
cyclon
دستگاه غبارگیر
two unit system
دستگاه دو برقی
crystal system
دستگاه بلور
tester
دستگاه ازمایش
illuminator
دستگاه روشنایی
drill press
دستگاه مته
dedicated device
دستگاه اختصاصی
double v machine
دستگاه ورق خم کن
guns
دستگاه تزریق
synchronous device
دستگاه همزمان
time delay device
دستگاه تاخیردار
respiratory system
دستگاه تنفسی
synchronous device
دستگاه همگام
apparatus
الت دستگاه
drawing device
دستگاه ترسیمه
gun
دستگاه تزریق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com