English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (22 milliseconds)
English Persian
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
Other Matches
sacking حمله به مهاجم پشت خط تجمع
sack حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
glided حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
loose forward مهاجم تک رو پشت خط تجمع
aggressive حمله ور مهاجم
invaders مهاجم حمله کننده
invader مهاجم حمله کننده
square in پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
cross buck حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
sorties حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
sortie حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
necessary line خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
stop hit ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
nailed حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nails حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nail حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
quarterback sneak حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
quarterback draw نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
four powns attack حمله چهار پیاده
shared IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
eisa گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است
direct free kick مکث مهاجم برای فریفتن حریف
sick call تجمع برای رفتن به بهداری
to run for the bus برای گرفتن اتوبوس دویدن
hookup تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
silicon عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
blast valve سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
standoff half بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
back up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
drag bunt ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
back-up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
decompression table جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
vent valve دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
prize fighting درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
run-up [start-up] نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
linemate مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
colours دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
colour دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
bunkcombe نطق وکیل در مجلس برای خودنمایی در پیش وکیل کنندگان
artspeak یک زبان برنامه نویسی است برای کمک به استفاده کنندگان کم تجربه طراحی شده است
elevation tracking دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
BPP چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
find touch بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
rallying point محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
to hang on the rear برای حمله دنبال کردن
attack on preparation شمشیرباز اماده برای حمله
rallies تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
ambushes مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing مخفی گاه سربازان برای حمله
ambush مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushed مخفی گاه سربازان برای حمله
razzia حمله برای غارت وبرده گیری
to square up خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
slotting منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
disengage رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
slot منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slots منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
carrier company تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
tetragraph کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
blitzes حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitz حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
balestra پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
blitzed حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
shoot the gap حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
break out نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
trapezium چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
stop and go پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
quatrefoil چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrapterous دارای چهار بال چهار جناحی
tetragonal دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumvir انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrahedron جسم چهار سطحی چهار ضلعی
universal roll برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
velimirovic attack حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
quad چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
quatrefoil چهار ترک چهار گوشه
qyaternary چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle چهار گوش چهار دیواری
quadrangles چهار گوش چهار دیواری
ymck تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
bilinear filtering مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
vortex breakdown/brust جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
deep stall وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
charactristics مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
rio treaty اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysteroid حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot بیک حمله دریک حمله
ruminantia نشخوار کنندگان
recipients دریافت کنندگان
recipient دریافت کنندگان
we the under signed امضا کنندگان زیر
particular baptists گروهی از تعمید کنندگان
weŠthe undersigned ما امضاء کنندگان زیر
revel rout گروه کیف کنندگان
information providers تهیه کنندگان اطلاعات
producers association انجمن تولید کنندگان
notonecta بر پشت شنا کنندگان
cheerleader سر دستهی تشویق کنندگان
tertiary consumers مصرف کنندگان سومین
electorate هیئت انتخاب کنندگان
secondary consumers مصرف کنندگان دومین
cheerleaders سر دستهی تشویق کنندگان
visitors from abroad بازدید کنندگان خارجی
electorates هیئت انتخاب کنندگان
the longs پیش خرید کنندگان
primary consumers مصرف کنندگان نخستین
attacking [style of play, player] <adj.> مهاجم
frontcourt man مهاجم
attackers مهاجم
aggressor مهاجم
infestant مهاجم
offensive <adj.> مهاجم
forward مهاجم
aggressors مهاجم
attacker مهاجم
raider مهاجم
close attack سه مهاجم
forwarded مهاجم
invaders مهاجم
strikers مهاجم
postman مهاجم
striker مهاجم
postmen مهاجم
offensives مهاجم
raiders مهاجم
invader مهاجم
back پشتی کنندگان تکیه گاه
drug pushers توزیع کنندگان مواد مخدر
backs پشتی کنندگان تکیه گاه
consumer research مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
syngraph تنظیم کنندگان رسیده باشد
border crosser عبور کنندگان از مرز پناهندگان
consumer organization سازمان حمایت از مصرف کنندگان
ascents صعود
ascent صعود
climbs صعود
climb صعود
bulge صعود
bulged صعود
bulges صعود
bulging صعود
pull up صعود
climbed صعود
escalade صعود
ascendance صعود
climbing صعود
ascension صعود
dodgers مهاجم گریزنده
flanker مهاجم جناح
dedger مهاجم گریزنده
trailers پشتیبان مهاجم
aggressive مهاجم پرپشتکار
dodger مهاجم گریزنده
trailer پشتیبان مهاجم
breaking pass پاس به مهاجم
unmarked مهاجم مهارنشده
third home بازیگر مهاجم
electoral college هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهور
electress خانمیکه عضوهیئت انتخاب کنندگان است
The demonstrators were waving the flags. تظاهر کنندگان پرچمها راتکان می دادند
separations دوری
farness دوری
dishes دوری
periodicity دوری
recurring دوری
serials دوری
inverisimilitude دوری
dish دوری
rotation دوری
remoteness دوری
serial دوری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com