Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (16 milliseconds)
English
Persian
scramble
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
Other Matches
sacking
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
sack
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
loose forward
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
aggressive
حمله ور مهاجم
invaders
مهاجم حمله کننده
invader
مهاجم حمله کننده
square in
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
cross buck
حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
sorties
حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
sortie
حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
necessary line
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
stop hit
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
nailed
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nails
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nail
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
quarterback sneak
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
quarterback draw
نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
four powns attack
حمله چهار پیاده
shared
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
eisa
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است
direct free kick
مکث مهاجم برای فریفتن حریف
sick call
تجمع برای رفتن به بهداری
to run for the bus
برای گرفتن اتوبوس دویدن
hookup
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
silicon
عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
blast valve
سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
standoff half
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
back up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
drag bunt
ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
back-up
اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
decompression table
جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
vent valve
دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
prize fighting
درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
run-up
[start-up]
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
linemate
مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
vertical scale
عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
colours
دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
colour
دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
bunkcombe
نطق وکیل در مجلس برای خودنمایی در پیش وکیل کنندگان
artspeak
یک زبان برنامه نویسی است برای کمک به استفاده کنندگان کم تجربه طراحی شده است
elevation tracking
دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
BPP
چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
rallying point
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
to hang on the rear
برای حمله دنبال کردن
attack on preparation
شمشیرباز اماده برای حمله
rallies
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
ambushes
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambush
مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushed
مخفی گاه سربازان برای حمله
razzia
حمله برای غارت وبرده گیری
to square up
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
slotting
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
disengage
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
slot
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slots
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
carrier company
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
tetragraph
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
balestra
پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
shoot the gap
حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
break out
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
cross-in-square
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
trapezium
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
stop and go
پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
quatrefoil
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrapterous
دارای چهار بال چهار جناحی
tetragonal
دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumvir
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrahedron
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
universal roll
برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
velimirovic attack
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
quad
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
quatrefoil
چهار ترک چهار گوشه
qyaternary
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle
چهار گوش چهار دیواری
quadrangles
چهار گوش چهار دیواری
ymck
تعریف رنگ بر پایه چهار رنگ که در نرم افزار DTP هنگام ایجاد فیلم رنگی مختلف برای چاپ استفاده میشود
bilinear filtering
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
vortex breakdown/brust
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
deep stall
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
charactristics
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
rio treaty
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysteroid
حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
بیک حمله دریک حمله
ruminantia
نشخوار کنندگان
recipients
دریافت کنندگان
recipient
دریافت کنندگان
we the under signed
امضا کنندگان زیر
particular baptists
گروهی از تعمید کنندگان
weŠthe undersigned
ما امضاء کنندگان زیر
revel rout
گروه کیف کنندگان
information providers
تهیه کنندگان اطلاعات
producers association
انجمن تولید کنندگان
notonecta
بر پشت شنا کنندگان
cheerleader
سر دستهی تشویق کنندگان
tertiary consumers
مصرف کنندگان سومین
electorate
هیئت انتخاب کنندگان
secondary consumers
مصرف کنندگان دومین
cheerleaders
سر دستهی تشویق کنندگان
visitors from abroad
بازدید کنندگان خارجی
electorates
هیئت انتخاب کنندگان
the longs
پیش خرید کنندگان
primary consumers
مصرف کنندگان نخستین
attacking
[style of play, player]
<adj.>
مهاجم
frontcourt man
مهاجم
attackers
مهاجم
aggressor
مهاجم
infestant
مهاجم
offensive
<adj.>
مهاجم
forward
مهاجم
aggressors
مهاجم
attacker
مهاجم
raider
مهاجم
close attack
سه مهاجم
forwarded
مهاجم
invaders
مهاجم
strikers
مهاجم
postman
مهاجم
striker
مهاجم
postmen
مهاجم
offensives
مهاجم
raiders
مهاجم
invader
مهاجم
back
پشتی کنندگان تکیه گاه
drug pushers
توزیع کنندگان مواد مخدر
backs
پشتی کنندگان تکیه گاه
consumer research
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
syngraph
تنظیم کنندگان رسیده باشد
border crosser
عبور کنندگان از مرز پناهندگان
consumer organization
سازمان حمایت از مصرف کنندگان
ascents
صعود
ascent
صعود
climbs
صعود
climb
صعود
bulge
صعود
bulged
صعود
bulges
صعود
bulging
صعود
pull up
صعود
climbed
صعود
escalade
صعود
ascendance
صعود
climbing
صعود
ascension
صعود
dodgers
مهاجم گریزنده
flanker
مهاجم جناح
dedger
مهاجم گریزنده
trailers
پشتیبان مهاجم
aggressive
مهاجم پرپشتکار
dodger
مهاجم گریزنده
trailer
پشتیبان مهاجم
breaking pass
پاس به مهاجم
unmarked
مهاجم مهارنشده
third home
بازیگر مهاجم
electoral college
هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهور
electress
خانمیکه عضوهیئت انتخاب کنندگان است
The demonstrators were waving the flags.
تظاهر کنندگان پرچمها راتکان می دادند
separations
دوری
farness
دوری
dishes
دوری
periodicity
دوری
recurring
دوری
serials
دوری
inverisimilitude
دوری
dish
دوری
rotation
دوری
remoteness
دوری
serial
دوری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com