Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
corpus
سرمایه اولیه و اصلی
corpuses
سرمایه اولیه و اصلی
Other Matches
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
opening capital
سرمایه اولیه
initial capital
سرمایه اولیه
primary investment
سرمایه گذاری اولیه
capital sum
سرمایه اولیه موسسان شرکت
principals
مایه سرمایه اصلی
principal
مایه سرمایه اصلی
ultimate truths
حقایق اولیه یا اصلی
prototype
نمونه اصلی شکل اولیه
prototypes
نمونه اصلی شکل اولیه
archetypally
مربوط یا شبیه طرح اصلی نمونه اولیه
archetypical
مربوط یا شبیه طرح اصلی نمونه اولیه
archetypal
مربوط یا شبیه طرح اصلی نمونه اولیه
initial vector
مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
initial thrust
نفوذ اولیه نفوذ اصلی
supply price of capital
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
Ideal City
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
looped
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
liquidity trap
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
capitalization
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
disinvestment
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
preload loading
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financier
سرمایه دار سرمایه گذار
financiers
سرمایه دار سرمایه گذار
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
restoration
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
basic issue list
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
dogmatic marxism
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
capital program
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
marginal utility of capital
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
registered capital
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
equities
سرمایه
capital intensive
سرمایه بر
equity
سرمایه
turn over
سرمایه
asset
سرمایه
capital
سرمایه
funded
سرمایه
fund
سرمایه
earliest
اولیه
initials
اولیه
early
اولیه
initialed
اولیه
initialing
اولیه
initial
اولیه
initialled
اولیه
initialling
اولیه
raw
اولیه
elementary
اولیه
primal
اولیه
first generation
اولیه
preliminaries
اولیه
primary
اولیه
basic
اولیه
basics
اولیه
fundamental
اولیه
preliminary
اولیه
primeval
اولیه
dispersion
اولیه
rudimentary
اولیه
primitive
اولیه
source
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
capital theory
نظریه سرمایه
joint stock
سرمایه مشترک
capital tax
مالیات بر سرمایه
capital transfers
انتقالات سرمایه
capital turnover
گردش سرمایه
working capital
سرمایه در گردش
capital value
ارزش سرمایه
intellectual capital
سرمایه فکری
tycoons
سرمایه گذارمهم
capitalization
سرمایه گذاری
tycoon
سرمایه گذارمهم
capital gains
سود سرمایه
invested
سرمایه گذاشتن
invested
سرمایه گذاری
capital structure
ساخت سرمایه
invest
سرمایه گذاشتن
invest
سرمایه گذاری
capital structure
بنیان سرمایه
funded
موجودی سرمایه
capitalist
سرمایه گرای
capitalists
سرمایه دار
capitalists
سرمایه گرای
capitalist
سرمایه دار
fund
موجودی سرمایه
investing
سرمایه گذاری
capitalization
سرمایه سازی
stocked
سهام سرمایه
stock
سهام سرمایه
fixed capital
سرمایه ثابت
investor
سرمایه گذار
consumer capital
سرمایه مصرفی
disinvestment
اتلاف سرمایه
mobility of capital
تحرک سرمایه
operating capital
سرمایه در گردش
equity investment
مشارکت در سرمایه
trading capital
سرمایه در گردش
financial capital
سرمایه مالی
national capital
سرمایه ملی
money capital
سرمایه پولی
disinvestment
کاهش سرمایه
investors
سرمایه گذار
physical capital
سرمایه فیزیکی
liquid capital
سرمایه راکد
physical capital
سرمایه غیرپولی
liquid capital
سرمایه نقدی
cash capital
سرمایه نقدی
fluid capital
سرمایه سیال
fluid capital
سرمایه متحرک
human capital
سرمایه انسانی
floating capital
سرمایه متحرک
circulating capital
سرمایه در جریان
constant capital
سرمایه ثابت
consolidated fund
سرمایه ذخیره
fixed property
سرمایه ثابت
flight of capital
فرار سرمایه
circulation capital
سرمایه در گردش
flight of capital
مهاجرت سرمایه
circulating capital
سرمایه در گردش
nominal capital
سرمایه اسمی
investing
سرمایه گذاشتن
social capital
سرمایه اجتماعی
working capacity
سرمایه جاری
yield of capital
بازده سرمایه
bankroll
سرمایه بانک
capitalism
سرمایه گرایی
capitalism
سرمایه داری
investment
سرمایه گذاری
working asset
سرمایه کار
enterprise
سرمایه گذاری
usance
سود سرمایه
capital augmenting
سرمایه افزا
capital asset
سرمایه ثابت
capital appropiation
تخصیص سرمایه
capital agglomeration
تجمع سرمایه
capital accumulation
تراکم سرمایه
capital accumulation
انباشت سرمایه
capital account
حساب سرمایه
transfer of capital
انتقال سرمایه
unfunded
بدون سرمایه
accumulation of capital
تراکم سرمایه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com