English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
Other Matches
handcar چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
arrow pointer پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
microspacing خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
locket قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
lockets قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
clipboards تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboard تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
write protect قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
packs ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
punch قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punched قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
pack ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
jetevator فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
punches قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
named airport of departure فرودگاه معین برای حرکت
named departure point نقطه مشخص برای حرکت
marching orders فرمان حرکت برای جنگ
transhumant حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
brush block سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
fin جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fins جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
heading select feature عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
go baseline حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
rocker arm اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
flops شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
golf car وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
hydroplane نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
low low حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
flopped شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
hydroplanes نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
hydroplaned نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flop شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
deflector صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
end stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
boost rocket موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
attitude motor موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
hypoid چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
bracket رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
pedrail اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
hanger اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
CD دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
half area محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
hangers اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
passed یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
check point نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
pass یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
control column فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
solids چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solid چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
gyro برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
movement credit وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
via حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
voyage repairs تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
plotters وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
smallness کوچکی
exiguity کوچکی
pettiness کوچکی
tininess کوچکی
littleness کوچکی
markers دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
emigration درون کوچکی
back نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
backs نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
(not a) ghost of a chance <idiom> حتی یک شانس کوچکی
overlaying بخش کوچکی از برنامه
detail بخش کوچکی از یک شرح
overlays بخش کوچکی از برنامه
microcephalia سر کوچکی جمجمه کوچک
overlay بخش کوچکی از برنامه
detailing بخش کوچکی از یک شرح
epsilon مقدار کوچکی از هر چیز
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
landaulet n گردونه کوچکی که پوششی دارد
puniness تازه کاری جوانی کوچکی
card قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
parcels دسته قطعه کوچکی از زمین
dolly چرخ کوچکی شبیه قرقره
cards قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
lobular شبیه قطعه کوچکی از چیزی
dollies چرخ کوچکی شبیه قرقره
parcel دسته قطعه کوچکی از زمین
he has a small p in shimran او ملک کوچکی درشمیران دارد
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
vestries نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
vestry نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
kit or kit violon ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
racket ball گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
leprechaun جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
coppice wood بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
centriole ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
copsewood بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
flocculus دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
salami technique سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
doodad مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
slab گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
slabs گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
doodads مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
superscript ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
ligule زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
credit union موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
bronchial tubes برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
gablet [سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند] [معماری]
undergrowth بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
altar-niche [تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
vacuole گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
fescue چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
holm جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
swagger cane عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
rockoon پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
estuary دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
pin میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
vanity boxŠcaseŠor bag قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
estuaries دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
lanternpinion چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
junctions جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
junction جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
pinned میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinning میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
kilderkin چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
sachet بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
vaude نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
epicanthus لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
sachets بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
axle stub اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
etna فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
accelerating pump پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
anlage اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
foot block قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
loader بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
erase آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
erased آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
erases آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com