English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
dividened سود قابل توزیع بین سهامداران شرکت
Other Matches
distributable قابل توزیع
dividends سود قابل توزیع
indisributable غیر قابل توزیع
dividend سود قابل توزیع
dead letter نامه غیر قابل توزیع
unserviceable غیرقابل تعمیر غیر قابل توزیع
stock exchnge بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
chapman region منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
functional distribution توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group شرکت سهامی [شرکت]
body corporate شرکت شرکت سهامی
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
distributions پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
allotment توزیع
allotments توزیع
dispensations توزیع
dissemination توزیع
repartition توزیع
issued توزیع
dispensation توزیع
marketing توزیع
distribution توزیع
distributions توزیع
issue توزیع
issues توزیع
t distribution توزیع تی
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
symmetrical distribution توزیع متقارن
distributes توزیع کردن
distribute توزیع کردن
pareto distribution توزیع پاراتو
basic of issue مبنای توزیع
optimal distribution توزیع بهینه
trade channel مجرای توزیع
planck distribution توزیع پلانک
table of distribution جدول توزیع
allotments تخصیص توزیع
fixed system توزیع ثابت اب
fire distribution توزیع اتش
bernoulli distribution توزیع برنولی
allotment تخصیص توزیع
stresses distribution توزیع تنشها
optimal distribution توزیع ایده ال
distributing توزیع کردن
administer توزیع کردن
administered توزیع کردن
sample distribution توزیع نمونه
uniform distribution توزیع یکنواخت
unfair distribution توزیع ناعادلانه
distributivity توزیع پذیری
distributively بشکل توزیع
distribution time زمان توزیع
distribution ratio نسبت توزیع
distribution system سیستم توزیع
distribution system شبکه توزیع
rotation system توزیع تناوبی
unit of issue واحد توزیع
unit of issue مبنای توزیع
administering توزیع کردن
administers توزیع کردن
poissan distribution توزیع پواسن
exponential distribution توزیع نمایی
equalizing basin حوضچه توزیع اب
energy distribution توزیع انرژی
poisson distribution توزیع پواسون
population distribution توزیع جمعیت
Excess Distribution توزیع فراوانی
frequency distribution توزیع فراوانی
issue commissary مسئول توزیع
marketing channel مجرای توزیع
dealt توزیع کردن
dispensing توزیع کردن
dispenses توزیع کردن
dispensed توزیع کردن
dispense توزیع کردن
despatched توزیع امکانات
despatches توزیع امکانات
despatching توزیع امکانات
dispatch توزیع امکانات
market channels مجاری توزیع
load distribution توزیع بار
stress distribution توزیع تنش
unissued <adj.> توزیع نشده
land distribution توزیع اراضی
canonical distribution توزیع بندادی
dispatched توزیع امکانات
dispatches توزیع امکانات
boltzmann distribution توزیع بولتزمن
normal plane توزیع نرمال
normalized distribution توزیع بهنجار
gaussian distribution توزیع نرمال
gauaaian distribution توزیع گوسی
functional distribution توزیع اساسی
binomial distribution توزیع دو جملهای
normal distribution توزیع بهنجار
normal distribution توزیع نرمال
spatial distribution توزیع فضائی
chi square distribution توزیع مربع خی
indistributable غیرقابل توزیع
hypergeometric distribution توزیع فراهندسی
bose distribution توزیع بوز
dispatching توزیع امکانات
redistribution توزیع مجدد
frequency distribution توزیع بسامد
cumulative distribution توزیع تجمعی
Distribution توزیع [ریاضی]
dispensator توزیع کننده
generalized function توزیع [ریاضی]
angular distribution توزیع زاویهای
decile توزیع دهگانه
probability distribution توزیع احتمال
dealing arrangments نحوه توزیع
the two o'clock d. توزیع ساعت دو
continuous distributions توزیع پیوسته
distributed توزیع شده
deals توزیع کردن
qualitative distribution توزیع کیفی
distributor توزیع کننده
arrengement of the reonforcement توزیع اماتور
distributors توزیع کننده
rectangular distribution توزیع مستطیلی
reseller توزیع کننده
demotic distribution توزیع جمعیت
reinforcement distribution توزیع ارماتورها
issues توزیع کردن
random distribution توزیع بی نظم
distribution curve منحنی توزیع
deal توزیع کردن
marketing بازاریابی و توزیع
distribution factor ضریب توزیع
distribution factors ضرایب توزیع
distribution function تابع توزیع
random distribution توزیع تصادفی
distribution law قانون توزیع
wealth distribution توزیع ثروت
distribution of income توزیع درامد
income distribution توزیع درامد
distribution of wealth توزیع ثروت
distribution panel تابلوی توزیع
cost of distribution هزینه توزیع
distribution free نابسته به توزیع
issue توزیع کردن
truncated distribution توزیع ناقص
distributing point نقطه توزیع
revolving top استوانه توزیع
issued توزیع کردن
boltzmann distribution function تابع توزیع بولتزمن
normal distribution curve منحنی توزیع نرمال
cumulative frequency distribution توزیع فراوانی تراکمی
theory of income distribution نظریه توزیع درامد
data distribution system سیستم توزیع داده ها
size distribution of income توزیع درامد مقداری
moment distribution method روش توزیع لنگر
countercurrent distribution توزیع جریان مخالف
molecular weight distribution توزیع وزن مولکولی
sole distributor contract قرارداد توزیع انحصاری
rectilinear distribution توزیع خطی هم ارز
normal distribution curve منحنی توزیع بهنجار
trade channel کانال توزیع کالا
distribution پخش [توزیع] [اقتصاد]
redistribution of wealth توزیع دوباره ثروت
redistribution of income توزیع دوباره درامد
radial probability distribution توزیع احتمال شعاعی
distribution جدول توزیع اماد
redistribution effect اثر توزیع مجدد
bose einstein distribution توزیع بوز- اینشتین
normal bivariate distribution توزیع دو متغیری نرمال
marketing area منطقه توزیع کالا
undistributed earnings منافع توزیع نشده
distributed network شبکه توزیع شده
distributed lag توزیع فاصله زمانی
distributed fire اتش توزیع شده
personal distribution توزیع درامد فردی
fermi distribution function تابع توزیع فرمی
angular probability distribution توزیع زاویهای احتمال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com