Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
tightrope
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
tightropes
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
Other Matches
mouse
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
mouses
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
live lining
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
columns
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
column
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
carriages
کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
carriage
کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
train headway
فاصله زمانی حرکت دو ترن که یک یکان را حمل می کنند
chalk troops
سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
microspacing
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
technical escort
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
yoke
جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
mechanical mouse
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
noncompatibility
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessing system
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessor
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
mode
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
modes
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
epicyclic transmission
یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
real time
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
stringed
طنابی
restiform
طنابی
circulating
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
manrope
دستگیر طنابی
ratlin
پله طنابی
cringle
حلقه طنابی
marline tie
گره طنابی
rope ladders
نردبان طنابی
rope ladder
نردبان طنابی
jacob's ladder
پله طنابی
ropy
طنابی شکل
ratline
نردبان طنابی کشتی
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
the strain on a rope
فشاریاکششی که بر طنابی وارد اید
collision detection
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
headfast
طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
high line
پل طنابی نقل مکان بین ناوها
hawser bend
گره طنابی که دوسرطناب رابهم فروکند
buntline
طنابی که بپای بادبان بسته میشود
buddy line
طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
paracelling
کرباس قیراندود که مانند نوار به طنابی بپیچند
watch guard
زنجیر یا طنابی که برای نگهداشتن و پاییدن کسی بکارمیبرند
rue raddy
تسمه یا طنابی که از روی شانه گذرانیده چیزی را با ان می کشند
MMU
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
CSMA CD
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
dragrope
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
to freshen rope
جای طنابی راکه بواسطه خوردن بچیزی ساییده میشودعوض کردن
gantline
رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
companding
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
ply yarn
نخ چندلا
[در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
PRI
پشتیبانی کنند
he is well spoken of
از او تعریف می کنند
they mingle their tears
با هم گریه می کنند
he warned them to obey
اطاعت کنند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
compatible
با هم درست کار می کنند
they make much noise
خیلی صدا می کنند
they make much noise
زیاد شلوق می کنند
they dispute about nothing
درسرهیچ نزاع می کنند
i hear him complain
میشنوم که شکایت می کنند
the trumpets blows
شیپورها صدا می کنند
Murray code
- بیت استفاده می کنند
daisy chain
سومین را و... فراخوانی می کنند
My feet hurt.
پاهایم درد می کنند.
charnel house
مردگان راتوده می کنند
had it trans ted
بدهید ترجمه کنند
watch pocket
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
fire support coordinator
هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
fillister
رندهای که با ان کنش کاودرست کنند
screen coordinator
هماهنگ کنند پوشش دریایی
knife board
میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
they are in full retreat
سخت عقب نشینی می کنند
Those who agree,raise their hands.
موافقین دستهایشان رابلند کنند
the iron interest
کسانی که در اهن کار می کنند
They act after their kind.
جنس خود رفتار می کنند.
they went to r. themselves
رفتند که نامه نویسی کنند
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
They fight like cat and dog .
باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
ccd
که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
tandem
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
Birds of a feather flock together .
<proverb>
پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
tandems
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
musette
اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
combatable
قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
mountain dew
ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
The story goes that …
آورده اند که (چنین روایت کنند )…
collaret
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست می کنند
koumiss
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست می کنند
She is the talk of the town .
همه راجع به او ( پشت او ) صحبت می کنند
mud sill
پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
Providence watches over him.
از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
oleomargarine
کره تقلیدی که از گوشت گاودرست می کنند
oast
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
who are your reference?
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
meat safe
قفسه گوشت که باتورسیمی درست می کنند
mealing table
صفحهای که باروت را روی ان نرم می کنند
pontoons
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
the police are on his track
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
human machine interface
حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
numerical
داده ذخیره شده کار می کنند
saw doctor
ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
company grade
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
nogging
اجری که بان فواصلی را پرمی کنند
pontoon
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
fleas i. doges and cats
کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
combination
مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
processes
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
huck aback
حولهای پارچه نخ وکتان که گاهی گلداردرست می کنند
process
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
pond life
جانوران بی مهره
[که دراستخرها و حوض ها زیست می کنند.]
oatcake
کلوچه ور نیامده که ازارذجودوسردرست می کنند قرص جودوسر
In a quarrel they do not distribute sweetmeat.
<proverb>
توى دعوا یلوا پخش نمى کنند.
manil hemp
کنف مانیلایی که از ان طناب وبوریا درست می کنند
time
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
mutton chop
دنده و نیمی از مهره که باهم سرخ کنند
pentarch
یکی از پنج تن مردمی که در جایی حکومت کنند
rissoles
کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
rissole
کوفته گوشت یا ماهی که باخمیرنان سرخ کنند
times
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
hydropath establishment
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
kirmess
جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
Can you get it repaired?
آیا ممکن است آن را بدهید تعمیر کنند؟
functional
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
hydrotherapeutic
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
These trees deprive the house of light .
این درختها منز ؟ را نور محروم می کنند
generation
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
pulper
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
database
که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
qualifying shares
سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
The surely clean you out in this nightclub .
دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
corporal oath
سوگندی که بادست زدن بکتاب یاد کنند
Refugees believe Germany is a land of milk and honey.
پناهندگان فکر می کنند در آلمان حلوا می دهند.
lachryma christi
باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
priestcraft
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
This car is assembled in Iran.
این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
databases
که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
generations
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
boat people
پناهندگانی که با قایق از کشور خود فرار کنند
departmental LAN
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
message
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
messages
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
The squirrels are storing up nuts for the winter.
سنجاب ها فندقی برای زمستان ذخیره می کنند .
kago
تخت روان سبدی که از تیری اویزان کنند
water bed
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com