Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
biotic element
عنصر زیستی
Other Matches
circulars
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
chains
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
atom
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
biologically
زیستی
organic
زیستی
biological
زیستی
subsistence
زیستی
bioluminescence
لومینانس زیستی
biologism
زیستی نگری
biological treatment
تسویه زیستی
biotic succession
تواتر زیستی
biosystem
سازگان زیستی
biosystem
نظام زیستی
biological system
سازگان زیستی
biophysical
زیستی- فیزیکی
biorhythm
چرخه زیستی
biosocial
زیستی- اجتماعی
biostimulant
محرک زیستی
biostimulant
انگیزای زیستی
existence load
بار زیستی
biogeography
جغرافیای زیستی
biotype
سنخ زیستی
biotonus
تونوس زیستی
biotic succession
پیاپی زیستی
biological system
نظام زیستی
biological shield
سپر زیستی
biological shield
حفاظ زیستی
bioerosion
فرسودگی زیستی
bioerosion
فرسایش زیستی
biofacies
رخساره زیستی
biological monitoring
فرابینی زیستی
biological clock
ساعت زیستی
life science
دانش زیستی
life science
علوم زیستی
life sciences
دانش زیستی
life sciences
علوم زیستی
biofeedback
پس خوراند زیستی
biogenesis
پدیدایی زیستی
biocinosis
مجتمع زیستی
biochemical
زیستی- شیمیایی
biological sciences
علوم زیستی
biological potential
توان زیستی
biological pollution
الودگی زیستی
biological magnification
بزرگنمایی زیستی
biological extinction
نابودی زیستی
biological extinction
انقراض زیستی
biological correlation
همبستگی زیستی
biological agent
عامل زیستی
bionics
علم فرایندای زیستی
biological classification
رده بندی زیستی
biogeochemistry
زمین شیمی زیستی
existence load
بار اقلام زیستی
bioinorganic chemistry
شیمی معدنی زیستی
bioclimatology
اقلیم شناسی زیستی
environmetal protection
حمایت محیط زیستی
defense subsistence supply center
مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
environmental refugee
پناهنده محیط زیستی
[بوم شناسی ]
[سیاست]
agents
عنصر
agent
عنصر
isomeric
هم عنصر
masurium
عنصر 34
element
عنصر
elements
عنصر
member
عنصر
component
عنصر
components
عنصر
members
عنصر
trace element
عنصر کم مقدار
weak minded
سست عنصر
print element
عنصر چاپ
start element
عنصر شروع
processing element
عنصر پردازشی
shunt element
عنصر موازی
stop element
عنصر ایست
Elementarism
عنصر نگری
wallydraigle
سست عنصر
transition element
عنصر واسطه
tracer element
عنصر ردیاب
electronic element
عنصر الکترونیکی
thermocouple
عنصر حرارتی
tactical element
عنصر تاکتیکی
threshold element
عنصر استانهای
symmetry element
عنصر تقارن
service element
عنصر اداری
primordial element
عنصر ازلی
primitive element
عنصر اولیه
coupling element
عنصر پیوست
cryotron
عنصر برودتی
data element
عنصر داده
delay element
عنصر تاخیری
disafected person
عنصر نامطلوب
guest element
عنصر کم مقدار
inverse element
عنصر وارون
coupling element
عنصر اتصال
code element
عنصر رمز
chemical element
عنصر شیمیایی
picture element
عنصر تصویر
passive element
عنصر غیرعامل
nand element
عنصر نقیض و
minor constituent
عنصر جزئی
minor constituent
عنصر فرعی
logic element
عنصر منطقی
logic element
عنصر لاجیک
identity element
عنصر یکسانی
signal element
عنصر علامتی
abundant element
عنصر فراوان
absorbing element
عنصر جذب
abiotic element
عنصر نازیوه
abiotic element
عنصر بیجان
elements
عنصر عملیاتی
ingredients
عنصر سازنده
ingredient
عنصر سازنده
elements
عنصر اساس
element
عنصر عملیاتی
element
عنصر اساس
part
عنصر اصلی
titanium
عنصر فلزی
weak-kneed
سست عنصر
accommpanying element
عنصر همراه
acid forming element
عنصر اسیدی
acid forming element
عنصر اسیدساز
weaklings
سست عنصر
aqueous element
عنصر ابی
alloying element
عنصر الیاژ
alloying element
عنصر الیاژی
alloying agent
عنصر الیاژی
weakling
سست عنصر
weak kneed
سست عنصر
active element
عنصر فعال
active element
عنصر کنشی
active element
عنصر عامل
macronutrient
عنصر غذایی پر مصرف
heating element
المان یا عنصر حرارتی
mental element of crime
عنصر روانی جرم
metal cutting element
عنصر براده برداری
micronutrient
عنصر غذایی کم مصرف
exclusive or element
عنصر یای انحصاری
fire support element
عنصر پشتیبانی اتش
disafected person
عنصر غیرقابل اعتماد
primordial
عنصر نخستین اساسی
active element
عنصر عمل کننده
air defense element
عنصر پدافند هوایی
task element
عنصر اجرای عملیات
silicon
سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
strontium
عنصر سبک دو فرفیتی
pyrogen
عنصر قابل اشتعال
asterium
عنصر ویژه ستارگان
pixel
نقطه عنصر تصویری
physical element of crime
عنصر مادی جرم
fabric
بافته عنصر تار و پود
parametron
عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
fabrics
بافته عنصر تار و پود
two up
تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
two up
ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
terbium
عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
characteristic
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristically
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
Gothic Survival
[ادامه عنصر سبک گوتیک]
boron water
ابی که عنصر شیمیایی بردارد
chips
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
quintessence
عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
element
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
microprocessors
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
jelly bean
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
microprocessor
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
chip
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
thallium
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
head
اولین عنصر داده در لیست بودن
queue
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queued
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queueing
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queues
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
elements
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
transmitter signal element timing
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
searches
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atomic energy
تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
searchingly
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
osmium
عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
searched
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
corpus delicti
عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
search
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atoms
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atom
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
charges
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
lifo
سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
sequential
بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
ring
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
capacitance
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
capacitor
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
charge
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
chaining
جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
combinational
مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
declarative statement
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
forward
نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
forwarded
نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com