Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 206 (22 milliseconds)
English	Persian
swap	فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped	فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps	فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped	فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping	فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops	فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
Other Matches
CD	DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs	DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
temporary storage	فایل روی دیسک سخت که توسط نرم افزار برای ذخیره موقت داده یا نرم افزاری حافظه مجازی را پیاده سازی میکند مثل ویندوز ماکروسافت استفاده میشود
scratches	فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratching	فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratch	فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratched	فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
dump	1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
buffer	فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
externals	روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external	روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
writes	حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write	حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
input/output	فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
register	ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering	ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers	ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
scratchpad	فضای کاری یا محلی با حافظه سریع برای ذخیره موقت داده جاری
input/output	فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
list	فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
buffer	فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
soft	نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softer	نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softest	نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
i/o	فضای ذخیره سازی موقت داده که به عنوان خروجی یا ورودی استفاده خواهد شد
input	فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
inputted	فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
native	قالب فایل پیش فرض که توسط هر برنامه برای ذخیره سازی داده روی دیسک به کار می رود
natives	قالب فایل پیش فرض که توسط هر برنامه برای ذخیره سازی داده روی دیسک به کار می رود
cluster bombs	یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb	یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
clusters	یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster	یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
permanent	فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
scanners	فضای حافظه برای ذخیره سازی تصویرکه اسکن شده است
scanner	فضای حافظه برای ذخیره سازی تصویرکه اسکن شده است
storage	فضای لازم برای ذخیره سازی داده
working	فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
workings	فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
normal	قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
buffer	فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
buckets	فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
bucket	فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
densities	دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
density	دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
input	فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted	فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
clipboard	1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
clipboards	1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
extending	فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends	فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend	فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
allocations	یک یا تعدادی بیشتر شیار روی دیسک سخت که برای ذخیره سازی فایل یا بخشی از آن به کار می رود
allocation	یک یا تعدادی بیشتر شیار روی دیسک سخت که برای ذخیره سازی فایل یا بخشی از آن به کار می رود
ferrite	که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
ferric oxide	که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
register	که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers	که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering	که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
save	محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
saves	محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
saved	محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
fatter	در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
fattest	در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
fats	در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
fat	در سیستم عامل PC فایل داده ذخیره شده روس دیسک که حاوی نام هر فایل ذخیره شده روی دیسک است ونیز محل شورع شیار تاریخ واندازه
registering	فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
register	فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
registers	فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
sam	Access Sequential روشی برای ذخیره و بازیابی داده روی یک فایل دیسک روش دستیابی ترتیبی ethod
permanent	تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
enumerated type	فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
recall	برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled	برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls	برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
volumes	کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
volume	کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
downloadable	نوشتاری که در دیسک ذخیره شده است و قابل ارسال به چاپگر است و نیز ذخیره شدنی در RAM یا حافظه موقت
z buffer	محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
logical	حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است
capacity	فضای فراهم برای ذخیره سازی
capacities	فضای فراهم برای ذخیره سازی
areas	بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
area	بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
addressed	قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addresses	قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address	قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
sort field	فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
sortkey	فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
precision	استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
backing	رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
multiple	استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
storage	حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
storage	فضای موقت حافظه برای داده هایی که در حال حاضر پردازش می شوند
hits	داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit	داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting	داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
cellars	محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellar	محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
volatile memory	حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
stacked	ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stacks	ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stack	ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
storage	دیسک برای ذخیره داده
movement	فایل که تغییر اخیر را تراکنشهای رکورد را ذخیره میکند تا برای بهنگام سازی فایل اصلی استفاده شود
fifo	فضای ذخیره سازی موقت
texts	ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
buffer	فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
text	ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
string	فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
run length limited encoding	روش سریع و کارای ذخیره سازی داده روی دیسک که تغییرات روی بیتهای داده ذخیره می شوند
key	استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
storage	فضای ذخیره سازی داده که بیشتر از یک میلیون میلیون بیت داده میتواند ذخیره کند
recalls	بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
recall	بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
recalled	بر گرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی
registering	فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
registers	فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
register	فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
bubble memory	روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
overlaying	فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
overlays	فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
overlay	فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است
tiff	قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
tiffs	قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
tag image file format	قالب فایل استاندارد برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی
virtual	آدرس مربوط به فضای ذخیره سازی مجازی
drive	چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives	چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
library	شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
libraries	شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
register	ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
registers	ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
registering	ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
fractal	قالب فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
FIF	فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
registering	محل ذخیره سازی برای داده کنترل
archive	ذخیره سازی داده برای مدت طولانی
registers	محل ذخیره سازی برای داده کنترل
register	محل ذخیره سازی برای داده کنترل
heaps	فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
heaping	فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
heap	فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
frame	بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
spooling device	وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
spooler	وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
cim	استفاده هماهنگ از میکروفیلم برای ذخیره سازی داده کامپیوتر و روشهای خواندن داده
cassettes	نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
cassette	نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
erasable	1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
compacts	نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacting	نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compact	نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacted	نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
capacity	حجم فضای ذخیره سازی فراهم در دیسک یا سیستم
capacities	حجم فضای ذخیره سازی فراهم در دیسک یا سیستم
one level address	سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
fosdic	وسیله ذخیره سازی برای داده کامپیوتری با استفاده از میکروفیلم
mos	حافظه با وضعیت ثابت که از MOSFET برای ذخیره داده دودویی استفاده میکند
buffer	استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
capacitor	وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
double	استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
doubled	استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
doubled up	استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
high Sierra specification	روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
refreshes	بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshed	بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refresh	بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
paralleling	بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled	بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel	بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling	بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels	بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelled	بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
HFS	روش ذخیره سازی و سازماندهی فایل ها روی دیسک
PCX file	روش ذخیره سازی فایل تصویر گرافیکی در دیسک
precision	استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی عدد و ایجاد دقت بیشتر
charges	که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
charge	که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
storage	حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفاده بعدی ذخیره شده اند
commonest	فضای حافظه یا ذخیره سازی که توسط بیشتر از یک برنامه استفاده میشود
commoners	فضای حافظه یا ذخیره سازی که توسط بیشتر از یک برنامه استفاده میشود
common	فضای حافظه یا ذخیره سازی که توسط بیشتر از یک برنامه استفاده میشود
distributing	شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
distribute	شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
distributes	شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
CDs	دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CD	دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
prodos	سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
partial carry	فضای ذخیره سازی موقت تمام ارقام نقلی جمع کننده موازی بجای ارسال مستقیم
mediums	هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
medium	هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
RLL encoding	روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
serials	فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serial	فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
proprietary file format	روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
mail box	فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
access time	کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
shifted	محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shifts	محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com