Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
Other Matches
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
oil gear
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
vacuumed
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuuming
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuum
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuums
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
three unit electrical system
دستگاه سه برقی
power
دستگاه برقی
electric machine
دستگاه برقی
two unit system
دستگاه دو برقی
powers
دستگاه برقی
powered
دستگاه برقی
powering
دستگاه برقی
utensil socket
[پریز دستگاه برقی]
telpherage
استفاده از دستگاه نقاله برقی
pickup
دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون
electrocardiograph
دستگاه برقی ضربان نگارقلب تپش نگار
sleigh
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleighs
درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
elevating mechanism
دستگاه حرکت ارتفاع
elevating mechanism
دستگاه حرکت در ارتفاع
drags
عمل حرکت دستگاه OUSE
stroboscope
دستگاه حرکت نما استروبوسکوپ
direction indicator
دستگاه نشاندهنده جهت حرکت
drag
عمل حرکت دستگاه OUSE
dragged
عمل حرکت دستگاه OUSE
dash pot
دستگاه کند کننده حرکت میراگر
course recorder
دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
barometric altimeter reversionary
دستگاه ضد حرکت عقربه ارتفاع سنج
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
windage
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
powered
برقی
power
برقی
before you know it
برقی
electricians mate
برقی
galvanic
برقی
powering
برقی
electric
برقی
powers
برقی
electrical
برقی
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
element
سازه برقی
trams
واگن برقی
escalator
پله برقی
electroreceptive device
وسیله برقی
tram
واگن برقی
escalator
پله برقی
trolleys
واگن برقی
before you can say knife
برقی ناگهان
powers
توان برقی
powering
توان برقی
all electric
تماما"برقی
receiving apparatus
وسیله برقی
current consuming device
وسیله برقی
elements
سازه برقی
power
توان برقی
powered
توان برقی
trolley
واگن برقی
vulcanizer
جوشکار برقی
trolley bus
اتوبوس برقی
vulcanization
جوش برقی
dual ignition
احتراق دو برقی
non electric
غیر برقی
electrothermal printer
چاپگرحرارتی برقی
electrotherapeutics
درمان برقی
electropathy
معالجه برقی
electromotor
موتور برقی
electrometallurgy
متالورژی برقی
thermoelectric
دما برقی
thermistor
رزیستور برقی
electromagnet
اهنربای برقی
electrochemical
برقی- شیمیایی
electrise
برقی کردن
electrical sheet
ورقهای برقی
electrical shant
مهار برقی
electrical series
زوجهای برقی
electrical resistance
مقاومت برقی
electrical induction
القای برقی
electrotype
چاپ برقی
appliance
وسیله برقی
power blower
دمنده برقی
power turret
برجک برقی
gymnotus
مارماهی برقی
frigidaire
یخچال برقی
foud royant a
سکته برقی
single ignition
احتراق تک برقی
escalators
پله برقی
moving staircase
پله برقی
eletro luminescence
لومینسانس برقی
electrotype
قالب برقی
appliances
وسیله برقی
trolley buses
اتوبوس برقی
electrical energy
انرژی برقی
electrical discharge
تخلیه برقی
electric spectrum
طیف برقی
electric soldering iron
هویه برقی
electric power
توان برقی
electric light
روشنایی برقی
electric iron
اطو برقی
electric cushion
بالش برقی
electric current
جریان برقی
electric cleaner
جارو برقی
electric charge
بار برقی
electric candle
شمع برقی
electric brake
ترمز برقی
electric arch
قوس برقی
electric amalgam
ملغمه برقی
electric , drill
مته برقی
electric fluid
سیال برقی
electric flux
شاره برقی
electrical conductor
رسانای برقی
electrical circuit
مدار برقی
electric welding
جوش برقی
electric welding
جوشکاری برقی
electric train
ترن برقی
electric train
قطار برقی
electric thermometer
دماسنج برقی
electric heater
بخاری برقی
triple ignition
احتراق سه برقی
trolley car
اتوبوس برقی
trolleybus
اتوبوس برقی
trolly
واگن برقی
electric furnace
بوته برقی
electric furnace
کوره برقی
dual magneto
مگنت دو برقی
electric shocks
ضربه برقی
electrifying
برقی کردن
power broom
جاروی برقی
electric shock
ضربه برقی
hot-plates
اجاق برقی
hot-plate
اجاق برقی
cable cars
تراموای برقی
moving staircase
پله برقی
electrifies
برقی کردن
hot plate
اجاق برقی
electrify
برقی کردن
hot seat
صندلی برقی
vacuum cleaner
جاروی برقی
chain saw
اره برقی
refrigerator
یخچال برقی
cable car
تراموای برقی
chain saws
اره برقی
electrified
برقی کردن
refrigerators
یخچال برقی
patent leather
چرم برقی
electrification
برقی کردن
moving stairway
پله برقی
thermoelectric
گرما برقی
vacuum cleaners
جاروی برقی
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
tram
[British E]
قطار برقی خیابان
electrical metallic tubing
لوله برقی فلزی
electric boiler
دیگ بخار برقی
electric typewriter
ماشین تحریر برقی
boring machine
مته برقی
[ابزار]
cable way
راه اهن برقی
ect
درمان با تشنج برقی
pull off
نیروی کشش برقی
metalize
جوشکاری برقی کردن
tramline
خط مخصوص واگن برقی
tramcar
[British E]
قطار برقی خیابان
galvanic skin response
پاسخ برقی پوست
three phase electric locomotive
لکوموتیو برقی سه فازه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com