English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (21 milliseconds)
English Persian
pedestal میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
pedestals میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
Other Matches
server کامپیوتر مخصوص و امکان حافظه پشتیبان در ترمینال ها و عملگرهای شبکه محلی
teleprinters واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinter واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
transcribing کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribes کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribed کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribe کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
ring نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند
letter نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letters نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
electronic سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
transfer سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transferring سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfers سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
countermure دیواری که برای پشتیبان دیواردیگربسازند
doubled استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
media هر ماده فیزیکی که برای ذخیره داده به کار می رود
tape streamer حلقه ممتد نوار برای حافظه پشتیبان
stringy floppy حلقه متمادی نوار برای حافظه پشتیبان
compiler اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
Viewdata سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
mirror writing shadow reading کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
landline خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
medium هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
austempering تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
mediums هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
BAK file extension مشخصه سه حرف استاندارد در سیستم MS DOS برای بیان یک پشتیبان یا کپی از فایل
status سیگنال کامپیوتری برای درخواست اطلاعات از وضعیت خط ی ترمینال
graphic display یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
jobs ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
job ترمینال کامپیوتری طراحی و استفاده شده برای کار خاص
overhead مدت زمان کامپیوتر برای فراخوانی و بررسی هر ترمینال شبکه
share یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shared یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shares یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
virtual مشخصات ترمینال ایده آل که به عنوان مدل ترمینال واقعی به کارمی رود
gestalt تشکیل و ترکیب چندعامل یاپدیده فیزیکی وحیاتی وروانشناسی برای انجام کارواحدو دست داده جزئی از کل شوند
warm standby وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
feep صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
inquiry کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
calling سیگنالی برای جلب توجه مردم از ترمینال یا یک وسیله به کامپوتر اصلی
inquiries کد ارسالی توسط کامپیوتر به ترمینال راه دور و تقاضا برای پاسخ
backup copy کپی پشتیبان روگرفت پشتیبان
globally 1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
global 1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
jobs استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
alphageometric که ترمینال متن برای نمایش الگوهای مختلف گرافیکی و حروف درست میکند
notepads بخشی از صفحه نمایش برای ذخیره اطلاعات حتی وقتی ترمینال قط ع است
notepad بخشی از صفحه نمایش برای ذخیره اطلاعات حتی وقتی ترمینال قط ع است
job استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
to feel for another برای دیگری متاثرشدن
ends ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ended ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
interface استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
electronics استانداردی که سیگنالهای واسط رامعرفی میکند. نرخ ارسال و نیرو برای اتصال ترمینال ها به مودم ها
end ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
interfaces استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
VT terminal emulation استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
pur autre vie برای مدت عمر دیگری
compurgator یادکننده سوگند برای تبرئه دیگری
farm out <idiom> شخص دیگری برای انجام کار
refreshes قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refresh قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
cascade connection خروجی یکی ورودی برای دیگری است
eia استانداردی که سیگنالهای واسط را تعریف میکند و نیز نرخ ارسال و قدرتی که برای ارتباط ترمینال به مودم ها به کار می رود
pos سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
epos سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
to interpret [for somebody] [from/into a language] ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
texture mapping 2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language] ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language] ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
analogue یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analogues یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال
analog یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال
teleconferencing ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
log وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
logs وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی .
cannibalized پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
relocation کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
cannibalizing پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
stiffening اهار یا چیز دیگری که برای سفت کردن چیزها بکارمیبرند
additives مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
cannibalize پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
additive ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
(in) care of someone <idiom> فرستادن چیزی برای کسی ازروی آدرس شخص دیگری
cannibalising پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
thrashing 1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
takedown مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
deflector صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
worded زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
word زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
self- قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
to jump-start someone's car کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
piggyback اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
machine سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
bookends تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
machines سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
bookend تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
machined سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
piggybacks اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
label 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labels 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
licences اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
owelty سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
point of sale سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
wheel sucker دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
blue flag پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
workflow نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
wake up کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
intermediate مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
subrogate بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
to pass one's word for another از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
piracy چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
redirecting حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
it is another name for نام دیگری است برای ......با....مترادف است
searches 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searched 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
fee tail تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
searchingly 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
black wash نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
duplexes دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
physical فیزیکی
biophysical زیستی- فیزیکی
physical quantity کمیت فیزیکی
physical state حالت فیزیکی
physical record رکورد فیزیکی
physical security امنیت فیزیکی
physicalism فیزیکی نگری
psychopaysical روانی- فیزیکی
physical unit واحد فیزیکی
physico mathematical فیزیکی و ریاضی
physical design طرح فیزیکی
physical constant ثابتهای فیزیکی
physical change تغییرات فیزیکی
physical capital سرمایه فیزیکی
physical constraints محدودیتهای فیزیکی
hardware واحدهای فیزیکی
physical analysis تجزیه فیزیکی
physiotherapy درمان فیزیکی
backlog پشتیبان
defenceless بی پشتیبان
support پشتیبان
supportive پشتیبان
thruster پشتیبان
backup پشتیبان
paper support پشتیبان
behinds پشتیبان
behind پشتیبان
backs پشتیبان
left back پشتیبان چپ
supporter پشتیبان
backlogs پشتیبان
back پشتیبان
backers پشتیبان
support r پشتیبان
protector پشتیبان
backer پشتیبان
supportless بی پشتیبان
protectors پشتیبان
supporters پشتیبان
fail back پشتیبان
physical format قالب بندی فیزیکی
physical drive دیسک گردان فیزیکی
physical constant ثابت فیزیکی [فیزیک]
environment محیط یا موقعیتهای فیزیکی
physio chemical وابسته به شیمی فیزیکی
physical فیزیکی مربوط به تاسیسات
lay (light) into <idiom> حمله فیزیکی کردن
environments محیط یا موقعیتهای فیزیکی
marginal physical product محصول فیزیکی نهائی
backup copy نسخه پشتیبان
backup system سیستم پشتیبان
file backup پشتیبان فایل
abutment دیوار پشتیبان
patron نگهدار پشتیبان
support library کتابخانه پشتیبان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com