English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
instruction control unit واحد کنترل دستورالعمل
Other Matches
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
damage control bills دستورالعمل کنترل خسارات
shift instruction دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
cpu واحد کنترل
cu واحد کنترل
control unit واحد کنترل
communications control unit واحد کنترل مخابراتی
fuel control unit واحد کنترل سوخت
peripheral control unit واحد کنترل جنبی
autonomous واحد کنترل داخلی
cpu بخش اصلی CPU شامل ALU واحد کنترل
take over bid پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
briefing direction دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
MISD معماری کامپیوتر موازی که یک AW و باس داده با تعدادی واحد کنترل دارد
statitizing فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
available کوچکترین واحد یا نقط ه صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
multiple معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد
elements کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
resolutions توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
element کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
resolution توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
channelled دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
picture element کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pixel کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
picturing کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
channel دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeled دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeling دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
pictures کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
channels دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
pictured کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
attached processor ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
arithmetic instruction دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
pause instruction دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
central گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
overrun هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overruns هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
logical واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
cpu واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
functional unit واحد در حال کار واحد تابعی
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
order دستورالعمل
directions دستورالعمل
operating manual دستورالعمل
perscription دستورالعمل
functions دستورالعمل
function دستورالعمل
recipes دستورالعمل
functioned دستورالعمل
instruction دستورالعمل
procedure دستورالعمل
recipe دستورالعمل
ground rule دستورالعمل
instructions دستورالعمل
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
prescriptions تجویز دستورالعمل
computer instruction دستورالعمل کامپیوتر
machine instruction دستورالعمل ماشین
micro instruction ریز دستورالعمل
entry instruction دستورالعمل دخول
instruction word کلمه دستورالعمل
branch instruction دستورالعمل انشعاب
command processing پردازش دستورالعمل
microcode ریز دستورالعمل
quasi instruction شبه دستورالعمل
direction دستورالعمل جهت
current instruction دستورالعمل جاری
field order دستورالعمل رزمی
code برنامه دستورالعمل ها
ir ثبات دستورالعمل
ship husbandary manual دستورالعمل جرثقیل ها
prescription تجویز دستورالعمل
instruction time زمان دستورالعمل
stop instruction دستورالعمل توقف
flight manual دستورالعمل پرواز
conditional instruction دستورالعمل شرطی
instruction code رمز دستورالعمل
repetition instruction دستورالعمل تکرار
action statement دستورالعمل اقدام
arithmetic instruction دستورالعمل حسابی
push instruction دستورالعمل نشاندن
pull instruction دستورالعمل بازیابی
pseudo instruction شبه دستورالعمل
halt instruction دستورالعمل توقف
macro instruction درشت دستورالعمل
privileged instruction دستورالعمل ممتاز
instruction foramt قالب دستورالعمل
instruction length طول دستورالعمل
one address instruction دستورالعمل یک ادرسه
instruction mix اختلاط دستورالعمل
guidance دستورالعمل راهنما
instruction register ثبات دستورالعمل
instruction repertoire موجودی دستورالعمل
instruction set مجموعه دستورالعمل
decision instruction دستورالعمل تصمیمی
logic instruction دستورالعمل منطقی
object code دستورالعمل مقصود
null instruction دستورالعمل پوچ
pseudo code شبه دستورالعمل
instruction cycle چرخه دستورالعمل
logical instruction دستورالعمل منطقی
call instruction دستورالعمل فراخوانی
order دستورالعمل دستور
decision instruction دستورالعمل تصمیم
dummy instruction دستورالعمل ساختگی
nonexecutable statement دستورالعمل اجراناپذیر
no op instruction دستورالعمل بی اثر
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
verbs دستورالعمل انجام عملی
effective date تاریخ شروداجرای دستورالعمل
instruction cycle سیکل یاچرخش دستورالعمل
microcode دستورالعمل های ریز
computer instruction set مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
assembly language instruction دستورالعمل زبان اسمبلی
instruction lookahead پیش بینی دستورالعمل
million instructions per second میلیون دستورالعمل در ثانیه
conditional jump instruction دستورالعمل پرش شرطی
variable instruction length دستورالعمل با طول متغیر
verb دستورالعمل انجام عملی
multiple address instruction دستورالعمل چند ادرسه
mips یک میلیون دستورالعمل درثانیه
pop instruction دستورالعمل بازیابی از پشته
kips هزار دستورالعمل درثانیه
letter of instruction دستورالعمل انجام کار
budget directive دستورالعمل تهیه بودجه
looping instruction دستورالعمل حلقه زنی
airworthiness directive دستورالعمل صلاحیت پرواز
machine instruction set مجموعه دستورالعمل ماشین
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
manual دستورالعمل راهنمای انجام کار
programmed instruction دستورالعمل برنامه ریزی شده
four address instruction نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
directive راهنمای انجام کار دستورالعمل
macroprogramming برنامه نویسی با درشت دستورالعمل ها
initiating directive دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
directives راهنمای انجام کار دستورالعمل
bumf اسناد شامل اطلاعات دستورالعمل چیزی
format داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
formats داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
component change order دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
instruction راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instructions راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
commander's guidance دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
boot اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
jump instruction موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
areas دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
users دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
pointer متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است
area دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
pointers متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است
booting اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر
boot up اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر
user دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
authors CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com