English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
English Persian
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
Other Matches
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
igniter مشتعل کننده
ignitor مشتعل کننده
igniting primer چاشنی مشتعل کننده
igniting powder خرج مشتعل کننده
initiator چاشنی مشتعل کننده
igniting fuze ماسوره مشتعل کننده
ignition cap کلاهک مشتعل کننده
igniter pad بالشتک مشتعل کننده
igniting fuze کلاهک مشتعل کننده
igniter train مدار مشتعل کننده
igniter مشتعل کننده اتش زنه
igniter خرج مشتعل کننده کلاهک منفجرکننده
buster خرج مشتعل کننده استری یا لایی
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
tamping بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
blasting machine وسیله منفجر کننده
exerciser آزمایش کننده یک وسیله
cleanser وسیله یا ماده تمیز کننده
cleansers وسیله یا ماده تمیز کننده
smokey the bear وسیله تولید کننده دود
conductor وسیله هادی اجرا کننده
conductors وسیله هادی اجرا کننده
launcher حمله کننده وسیله پرتاب
ejector وسیله پرتاب کننده پوکه به خارج
externals ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
gyroscope وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscopes وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
external ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
tracked vehicle وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
device کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
devices کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
texts وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
corrector وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
MIDI sequencer داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
extrusive بیرون اندازنده
ejaculatory بیرون اندازنده
actuator بکار اندازنده
sidelay تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
kick starter اهرم راه اندازنده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
drainer خشک اندازنده فرفی که اب چیزهای دیگرراخشک میاندازد
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
tracker پی کننده
squelcher له کننده
benders خم کننده
filler پر کننده
commulator یک سو کننده
crepitant خش خش کننده
fillet پر کننده
fizzy کف کننده
rebutter رد کننده
filleted پر کننده
filleting پر کننده
fillets پر کننده
solver حل کننده
squasher له کننده
spurner رد کننده
deflective کج کننده
syncopator غش کننده
swooner غش کننده
hoppers لی لی کننده
hopper لی لی کننده
thinner کم کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
mumbler من من کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
attacking تک کننده
puffer پف کننده
jaberer پچ پچ کننده
surfy کف کننده
deletive حک کننده
doer کننده
mauler له کننده
trackers پی کننده
ear-splitting کر کننده
noncommittal رد کننده
refuser رد کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com