Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (5 milliseconds)
English
Persian
shake-outs
باتکان بیرون بردن
shake-outs
لرزاندن رکود
shake-outs
باز کردن بادبان
Other Matches
try-outs
تمرین نهایی
down-and-outs
بکلی بی مایه
outs
انانی که مقام یامنصبی ندارند
outs
دسته بی نفوذ
outs
غیربازیکن ها
outs
وجوه پرداختی
at outs
مخالف
try-outs
مسابقهی گزینش
sell-outs
معامله کردن
sell-outs
فروختن
the ins and outs
پیچ و خم
cop-outs
خلف وعده
outs and ins
انانی که سر کار دارای مقامی هستند
sell-outs
یکجا فروختن خیانت کردن
sell-outs
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
buy-outs
سهم کسی را خریدن
pull-outs
ترک کردن
pull-outs
عازم شدن
pull-outs
بیرون امدن
pull-outs
خارج شدن موج سوار ازموج با کندکردن تخته
the ins and outs
گوشه و کنار جرئیات
the ins and outs
تفصیل
the ins and outs
شرح
cop-outs
قول شکنی
blow-outs
جای باد در رفتن
cop-outs
عهد شکنی
shoot-outs
پیش امدن
cut-outs
کلید قطع
cut-outs
روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
stake-outs
زیرنظر گیری
stake-outs
محل تحت مراقبت
shoot-outs
بالا جستن
ins and outs
جزئیاتچیزی
To know the ins and outs of something.
زیر وبم کاری رادانستن
ins and outs
<idiom>
باتمام جزئیات
drop-outs
افت
drop-outs
ترک کننده
drop-outs
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
shoot-outs
درامدن
shoot-outs
بیرون امدن
cop-outs
لنگاندازی
cop-outs
جا زدن
cop-outs
اقرار به جرم
cop-outs
شانه خالی
sick-outs
اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
stake-outs
تحت نظر قراردهی
shake down
اوار
shake down
فروریختگی
shake down
تجزیه
shake down
جیب کسی را کاملا خالی کردن بیتوته کردن
shake down
ازمودن
shake up
<idiom>
تغییر دادن سیستم کاری
shake down
<idiom>
باحیله پول درآوردن
shake
شکاف
[در چوب یا تنه درخت]
shake
لرز
shake out
باتکان بیرون بردن
shake
ارتعاش
shake-out
باز کردن بادبان
shake-out
لرزاندن رکود
shake-out
باتکان بیرون بردن
shake out
باز کردن بادبان
shake out
لرزاندن رکود
shake
لرزش نوسان
shake
لرزاندن
shake
تکان دادن
shake
تکان دادن جنباندن
shake
لرزیدن
shake
اشفتن
shake
لرزش تزلزل
shake up
سرهم بندی دگرگونی
shake up
احساسات راتحریک کردن
shake up
تکان سخت دادن
shake-up
احساسات راتحریک کردن
shake-up
سرهم بندی دگرگونی
shake-up
تکان سخت دادن
shake
تکان
shake a leg
<idiom>
تکان بخوری ،زودتر راه رفتن
shake off (an illness)
<idiom>
از شر چیزی خلاص شدن
to shake up
[a company]
<idiom>
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
give it a shake
انرا تکان دهید
to shake a leg
<idiom>
عجله کردن
[اصطلاح روزمره]
Come on, shake a leg!
عجله بکن!
[اصطلاح روزمره]
fair shake
<idiom>
رفتار درست
shake bottle
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
shake-ups
سرهم بندی دگرگونی
shake-ups
احساسات راتحریک کردن
shake-ups
تکان سخت دادن
to shake a leg
رقصیدن
to shake a leg
رقص
to shake a leg
دست افشاندن
to shake down mulberries
توت تکاندن
to shake hands
دست دادن
to shake off the dust
گردگیری گردن
to shake off the dust
گرد گرفتن
to shake off the dust
تکاندن
wind shake
تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
milk-shake
مخلوط شیر وشربت وبستنی
milk shake
مخلوط شیر وشربت وبستنی
To shake hands with someone.
با کسی دست دادن
shake-hands grip
طرزقرارگیریدست
To shake ( swing , roll) ones hips .
قر دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com