Total search result: 233 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
the fire is dying |
آتش در حال خاموش شدن است |
|
|
Search result with all words |
|
extinct |
منسوخه خاموش شده |
blink |
روشن خاموش شدن چراغها |
blinked |
روشن خاموش شدن چراغها |
blinks |
روشن خاموش شدن چراغها |
hard |
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است |
harder |
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است |
hardest |
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است |
fail |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
failed |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
fails |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
windmill |
چرخش موتور خاموش توسط ملخ |
windmills |
چرخش موتور خاموش توسط ملخ |
power |
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر |
power |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
power |
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند |
power |
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش |
power |
خاموش کردن یک وسیله |
powered |
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر |
powered |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
powered |
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند |
powered |
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش |
powered |
خاموش کردن یک وسیله |
powering |
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر |
powering |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
powering |
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند |
powering |
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش |
powering |
خاموش کردن یک وسیله |
powers |
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر |
powers |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
powers |
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند |
powers |
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش |
powers |
خاموش کردن یک وسیله |
off |
خاموش |
snub |
سربالا خاموش کردن |
snubbed |
سربالا خاموش کردن |
snubbing |
سربالا خاموش کردن |
snubs |
سربالا خاموش کردن |
quiet |
ساکن خاموش |
quietest |
ساکن خاموش |
snow |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
snowed |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
snowing |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
snows |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
zero |
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست |
zeroes |
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست |
zeros |
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست |
quiescent |
خاموش |
extinguished |
خاموش |
quenching |
خاموش کردن |
flash |
شدت حرف که روشن و خاموش شود |
flash |
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن |
flashed |
شدت حرف که روشن و خاموش شود |
flashed |
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن |
flashes |
شدت حرف که روشن و خاموش شود |
flashes |
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن |
reserved |
خاموش کم حرف |
tight lipped |
کم حرف خاموش |
tight-lipped |
کم حرف خاموش |
out |
خاموش کردن |
out |
دستگاه خاموش |
out- |
خاموش کردن |
out- |
دستگاه خاموش |
outed |
خاموش کردن |
outed |
دستگاه خاموش |
still |
خاموش ساکت |
still |
ساکت کردن خاموش شدن |
stiller |
خاموش ساکت |
stiller |
ساکت کردن خاموش شدن |
stillest |
خاموش ساکت |
stillest |
ساکت کردن خاموش شدن |
stills |
خاموش ساکت |
stills |
ساکت کردن خاموش شدن |
extinction |
خاموش سازی |
silent |
خاموش |
taciturn |
کم سخن خاموش |
snuff |
خاموش سازی یافوت پف |
snuff |
بافوت خاموش کردن |
snuff |
خاموش شدن |
mum |
سکوت شخص خاموش |
mums |
سکوت شخص خاموش |
muffle |
خاموش کردن ساکت کردن |
muffles |
خاموش کردن ساکت کردن |
muffling |
خاموش کردن ساکت کردن |
wet blanket |
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود |
wet blankets |
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود |
turn off |
خاموش کردن یاشدن |
turn off |
خاموش کردن |
turn-off |
خاموش کردن یاشدن |
turn-off |
خاموش کردن |
turn-offs |
خاموش کردن یاشدن |
turn-offs |
خاموش کردن |
dumb |
لال کردن خاموش کردن |
dumber |
لال کردن خاموش کردن |
dumbest |
لال کردن خاموش کردن |
smoldered |
بی اتش سوختن خاموش کردن |
smoldering |
بی اتش سوختن خاموش کردن |
smolders |
بی اتش سوختن خاموش کردن |
smoulder |
بی اتش سوختن خاموش کردن |
smouldered |
بی اتش سوختن خاموش کردن |
smouldering |
بی اتش سوختن خاموش کردن |
Other Matches |
|
shutdowns |
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند |
shutdown |
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند |
mumchance |
خاموش |
hist |
خاموش |
soundless |
خاموش |
h! |
خاموش |
whist |
خاموش |
on/off light |
خاموش |
uncommunicative |
خاموش |
on/off |
خاموش |
on-off button |
خاموش |
smothered |
خاموش کردن |
silencers |
خاموش کننده |
silencer |
خاموش کننده |
silence |
خاموش شدن |
smothers |
خاموش کردن |
smothering |
خاموش کردن |
extinguishing |
خاموش کردن |
smother |
خاموش کردن |
extinguishable |
خاموش کردنی |
extinguish |
خاموش کردن |
extinguishes |
خاموش کردن |
suffocate |
خاموش کردن |
suffocated |
خاموش کردن |
suffocates |
خاموش کردن |
suffocating |
خاموش کردن |
silenced |
خاموش شدن |
quenchless |
خاموش نشدنی |
spark arrester |
جرقه خاموش کن |
tight mouthed |
کم حرف خاموش |
to burn out |
خاموش شدن |
to dry up |
خاموش شدن |
to hold one's tongue |
خاموش شدن |
to keep silence |
خاموش شدن |
to keep silence |
خاموش بودن |
to put out |
خاموش کردن |
to snuff out |
خاموش کردن |
to stand mute |
خاموش ماندن |
to switch off |
خاموش کردن |
Quiet!silence! |
خاموش ( ساکت ) ! |
turn out <idiom> |
خاموش کردن |
quaker's meeting |
انجمن خاموش |
put out |
خاموش کردن |
silences |
خاموش شدن |
silencing |
خاموش شدن |
hush |
خاموش کردن |
tacit |
مقدر خاموش |
extinguisher |
خاموش کننده |
he did not open his lips |
خاموش ماند |
dout |
خاموش کردن |
dry up |
خاموش شدن |
extinctive |
خاموش کننده |
glumpy |
خاموش وکدر |
go out |
خاموش شدن |
inactive status |
خط مشی خاموش |
inextinguishable |
خاموش نشدنی |
keep still |
خاموش باش |
lightning protection |
با خاموش کننده مغناطیسی |
magnetic blow out with |
با خاموش کننده مغناطیسی |
magnetic blow out |
خاموش کننده مغناطیسی |
fire extinguishers |
خاموش کننده اتش |
fire extinguisher |
خاموش کننده اتش |
inextinguishably |
بطور خاموش نشدنی |
silencing |
خاموش اتش قطع |
silences |
خاموش اتش قطع |
silenced |
خاموش اتش قطع |
his hope was snuffed out |
چراغ امیدش خاموش شد |
silence |
خاموش اتش قطع |
to die out away off |
خاموش شدن پژمردن |
fight the fire |
اتش خاموش کردن |
turn out |
باکلید خاموش کردن |
at pause |
مکث کنان خاموش |
as hush as death |
خاموش چون مردگان |
to laugh down |
با خنده خاموش کردن |
To extinguish a fire. |
آتش را خاموش کردن |
To dye ones hair. |
موها را خاموش کردن |
fire engines |
تلمبه اتش خاموش کن |
to talk down |
خاموش یاساکت کردن |
fire engine |
تلمبه اتش خاموش کن |
turn off <idiom> |
بستن ،خاموش کردن |
to blow out alamp |
خاموش کردن چراغ |
to shut down a reactor |
راکتوری را خاموش کردن |
quenched |
خاموش کردن ترساندن |
to smother a flame |
شعله ای را خاموش کردن |
quench |
خاموش کردن ترساندن |
stifle |
خاموش کردن فرونشاندن |
stifled |
خاموش کردن فرونشاندن |
stifles |
خاموش کردن فرونشاندن |
quenches |
خاموش کردن ترساندن |
power down |
قطع برق خاموش کردن |
i pause for a reply |
خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم |
radar silence |
خاموش کردن موقتی رادارها |
inextinct |
از بین نرفته خاموش نشده |
stanch |
خاموش کردن ساکت شدن |
light line |
خط خاموش کردن چراغ خودروها |
obmutescence |
خاموش نشینی سکوت عمدی |
smolder |
بی اتش سوختن خاموش کردن |
magnetic blow out arrester |
برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی |
wordless |
غیرقابل بیان با لغات خاموش |
Turn off the light before you leave. |
پیش از رفتن چراغ را خاموش کن |
strangle |
یاد شده را خاموش کنید |
beacon off |
رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن |
smoulders |
بی اتش سوختن خاموش کردن |
to lie low |
در باب کارخود خاموش بودن |
to snuff out |
در نتیجه گل گیری خاموش کردن |
magnetic blow out circuit breaker |
کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی |
bistable |
که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد |
mump |
خاموش وعبوس نشستن ترشرو بودن |
shut off <idiom> |
بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق |
snuffer |
وسیله یا کسیکه چراغی راروشن یا خاموش کند |
foam type fire extinguisher |
دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی |
to turn off |
خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن |
quaker's meeting |
انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه |
to go out |
خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار] |
The lights of the aircraft were blinking. |
چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند ) |
To squash someone . |
تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن ) |
black out |
قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر |
stop squawk |
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید |
blinking |
روشن و خاموش شدن در نتیجه تغییر شدت حرف نمایش داده شده |
dark bulb |
نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد |
warm boot |
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم |
shut down |
خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم |
magnetic blowout |
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی |
Fire cannot be extinguished by fire . <proverb> |
آتش را به آتش خاموش نتوان کرد . |
bit map |
ارایهای از بیت ها که وضعیت خاموش یا روشن بودن انها در ارتباط با ارایهای از چیزهای دیگر است نقشه بیت |
still brith |
خاموش کردن ساکت کردن |
quench |
دفع کردن خاموش کردن |
quenched |
دفع کردن خاموش کردن |
quenches |
دفع کردن خاموش کردن |
touches |
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله |
touch |
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله |
power down |
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید |