Total search result: 201 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
accelerando |
آهسته آهسته آهنگ را تندتر کنید |
|
|
Other Matches |
|
adagio |
آهسته و ملایم [اجرای آهنگ باهستگی] |
I'm beginning to get scared [hungry] . |
آهسته آهسته به ترس می افتم [گرسنه می شوم] . |
SLOW |
آهسته |
foot pace |
قدم آهسته |
drag one's feet/heels <idiom> |
آهسته کار کردن |
To speak slowly. |
آهسته صحبت کردن (شمرده) |
Put the table down gently. |
میز زا آهسته زمین بگذارید |
He was walking with slow steps . |
با قدمهای آهسته راه می رفت |
snail's pace <idiom> |
حرکت آهسته روبه جلو |
inch |
پیمودن مسیر [به طریق آهسته] |
to edge one's way [towards something] |
[به چیزی] آهسته و با احتیاط نزدیک شدن |
She was reading the book to herself. |
کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند |
asymmetric video compression |
تا روی کامپیوتر آهسته هم اجرا شود |
Could you drive more slowly, please? |
ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟ |
To speak in a low voice. |
آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش ) |
Slow but sure wins the race. <proverb> |
پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود . |
Be slow to promise and quick to perform. <proverb> |
در قول دادن آهسته باش ولى در انجام آن تسریع کن. |
to go easy on somebody [something] |
با کسی [چیزی] مهربان [آهسته] [ملایم] رفتار کردن |
The tourist industry is recovering to pre-crisis levels. |
صنعت گردشگری آهسته ترمیم می شود و به سطح قبل از بحران می رسد. |
adagio |
رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد |
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs). |
باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید |
to anneal |
سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی] |
buffer |
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند |
Better late than never. <proverb> |
آهسته برو همیشه برو. |
accelerun do |
تندتر |
repeats |
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو |
repeat |
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو |
to have the legs of |
تندتر رفتن از |
outpace |
تندتر قدم زدن از |
accelerando <adj.> <adv.> |
بطورتدریجی تندتر کردن |
catalyze |
تندتر کردن کاتالیز |
outkick |
تندتر از رقیب دویدن |
outpace |
تندتر گام زدن از |
I can't run any faster. |
من تندتر دیگر نمی توانم بدوم. |
To quicken ones pace . |
قدمهای خود را سریع تر کردن ( تندتر راه رفتن ) |
add |
اضافه کنید زیاد کنید |
adding |
اضافه کنید زیاد کنید |
adds |
اضافه کنید زیاد کنید |
prescan |
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید |
track [on a sound recording medium] |
تیتر آهنگ |
music track |
تیتر آهنگ |
play music |
آهنگ ساختن |
make music |
آهنگ ساختن |
coloratura |
آهنگ پرجلوه و پرزیر و بم |
out of step <idiom> |
هم آهنگ وتوازن نداشتن |
To set out on a journey. |
آهنگ سفر کردن |
accented |
صدا یا آهنگ اکسان |
To compose music (potery) . |
آهنگ ( شعر ) ساختن |
coloraturas |
آهنگ پرجلوه و پرزیر و بم |
accent |
صدا یا آهنگ اکسان |
One must keep up with the times. |
باید با زمان آهنگ بود |
acute accent |
صدا یا آهنگ زیر اکسان |
Who has composed this tune? |
این آهنگ راکی ساخته ؟ |
chime in <idiom> |
ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو) |
sing-songs |
دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا |
composer |
آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک] |
to be in tune with somebody |
هم آهنگ بودن با کسی [اصطلاح مجازی] |
sing-song |
دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا |
This tune is in the key of Isfahan . |
این آهنگ درمایه اصفهان است |
barbershop |
وابسته به آهنگ احساساتی که توسط چند مرد خوانده شود |
ease off |
شل کنید |
say no more |
بس کنید |
wait a second |
تامل کنید |
move out |
حرکت کنید |
Turn (let) the dog loose. |
سگ راباز کنید |
vide infara |
را نگاه کنید |
push the door to |
در راپیش کنید |
oyez |
گوش کنید |
oyez |
توجه کنید |
make a hurry |
عجله کنید |
leontief table |
نگاه کنید به : |
recive |
مصرف کنید |
attention to orders |
توجه کنید |
accelerando |
کم کم تند کنید |
deleting |
حذف کنید |
deletes |
حذف کنید |
deleted |
حذف کنید |
delete |
حذف کنید |
cautions |
توجه کنید |
cautioned |
توجه کنید |
caution |
توجه کنید |
repeat |
تکرار کنید |
supposing |
فرض کنید |
supposes |
فرض کنید |
suppose |
فرض کنید |
have patience with me |
با من حوصله کنید |
repeats |
تکرار کنید |
cautioning |
توجه کنید |
hurry up |
عجله کنید |
hold hard |
صبر کنید |
i say |
نگاه کنید |
into a ball |
نخ راگلوله کنید |
keep at it |
مداومت کنید |
dele |
پاک کنید |
give it a wipe |
انراخشک کنید |
NB |
خوب دقت کنید |
KEEP LEFT |
از سمت چپ حرکت کنید. |
I won't be talked into it! |
من را نمیتوانید متقاعد کنید! |
Full tank, please. |
لطفا باک را پر کنید. |
observe silence |
سکوت را رعایت کنید |
Please check the water. |
لطفا آب را کنترل کنید. |
When will you depart? |
کی شما حرکت می کنید؟ |
Notice the details! |
توجه کنید به جزییات ! |
wait a little |
کمی صبر کنید |
Cash is in short supply these days . |
از حقوق ماهانه ام کم کنید |
Refer (turn over) to page 110. |
به صفحه 110مراجعه کنید |
Please check the ... |
لطفا ... را کنترل کنید. |
Do you agree that … |
آیا تصدیق می کنید که … |
Turn the water tap on . |
شیر آب را باز کنید |
Please behave yourself . Please be courteous. |
ادب را رعایت کنید |
you do me injustice |
در باره من بی عدالتی می کنید |
infile |
به ستون دو حرکت کنید |
out with him |
اورا بیرون کنید |
trails |
هدف را تعقیب کنید |
trailing |
هدف را تعقیب کنید |
record as target |
اماج را ثبت کنید |
trailed |
هدف را تعقیب کنید |
trail |
هدف را تعقیب کنید |
maydays |
خطر کمک کنید |
mayday |
خطر کمک کنید |
she your profit with him |
سودخودرابا اوتقسیم کنید |
off with his head |
سرش را از تن جدا کنید |
open |
مروحه را باز کنید |
opened |
مروحه را باز کنید |
drop track |
تعقیب را قطع کنید |
do good to others |
بدیگران نیکی کنید |
continue your studies |
تحصیلات خودرادنبال کنید |
check firing |
عناصرتیر را بررسی کنید |
cease engagement |
درگیری را قطع کنید |
avast |
ایست توقف کنید |
chains |
مراجعه کنید به CATENA |
chain |
مراجعه کنید به CATENA |
opens |
مروحه را باز کنید |
shift colors |
پرچم را تعویض کنید |
try and came |
کوشش کنید که بیائید |
wait a minute |
اندکی صبر کنید |
supra |
ببالا نگاه کنید |
sus.per coll |
حلق اویزش کنید |
stack arms |
تفنگها راچاتمه کنید |
wait a second |
اندکی صبر کنید |
wait a second |
یک خرده صبر کنید |
single file |
به ستون یک حرکت کنید |
wait a minute |
یک دقیقه صبر کنید |
associated file |
وقتی فایل را انتخاب می کنید |
Please sign here. |
لطفا اینجا را امضا کنید. |
associated document |
وقتی فایل را انتخاب می کنید |
Do you feel hungry? |
شما احساس گرسنگی می کنید؟ |
o bey your parents |
والدین خودرا اطاعت کنید |
up with it! |
بلندش کنید بگذاریدش بالا |
Please get it off ! [Please clean it up !] |
لطفا این را پاک کنید ! |
Please heat up my food. |
لطفا" غذایم را داغ کنید |
strangle |
یاد شده را خاموش کنید |
clear and hold |
منطقه را پاک و حفظ کنید |
KEEP RIGHT |
از سمت راست حرکت کنید. |
Call a doctor quickly. |
فورا پزشک خبر کنید. |
Call an ambulance quickly. |
فورا یک آمبولانس خبر کنید. |
Please call the police. |
لطفا پلیس را خبر کنید. |
Every day that you go unheeded, you need to count on that day |
هر روز که بیفتید، باید در آن روز حساب کنید |
Can you help me? |
ممکن است کمکم کنید؟ |
Please check the battery. |
لطفا باطری را کنترل کنید. |
Please check the oil. |
لطفا روغن را کنترل کنید. |
large spread |
فاصله گلوله ها راکم کنید |
negative altitude |
ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید |
drop |
قطره سقوط کردن کم کنید |
Which bank do you bank with? |
با کدام بانک کار می کنید؟ |
Wont you have sweets (candies) |
شیرینی میل نمی کنید ؟ |
dropping |
قطره سقوط کردن کم کنید |
drops |
قطره سقوط کردن کم کنید |
Please don't wake me until 9 o'clock! |
لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید! |
identified |
مشاهده کردن شناسایی کنید |
Erase ( clean ) the blackboard. |
تخته سیاه راپاک کنید |
identifying |
مشاهده کردن شناسایی کنید |
identify |
مشاهده کردن شناسایی کنید |
identifies |
مشاهده کردن شناسایی کنید |
He helped me for my fathers sake. |
بخاطر پدرم به من کمک کنید |
Act according to the previous procedure. |
بترتیب گذشته عمل کنید |
Please consider my suggestion. |
لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید |
Enter it in the books . |
آنرا دردفاتر وارد کنید |
repeat range |
با همین مسافت تیراندازی کنید |
adjusts |
میزان کردن تنظیم کنید |
Please have my bill ready. |
لطفا صورتحسابم را آماده کنید. |
adjusting |
میزان کردن تنظیم کنید |
record firing |
عناصر تیر را ثبت کنید |
plead for the widow |
در حق بیوه زنان دادخواهی کنید |
Line up the children in order of height. |
بچه ها رابترتیب قد بخط کنید |
Can you find your way out? |
راهتان را به خارج می توانیدپیدا کنید ؟ |
Offer him some chocolates. |
به ایشان شکلات تعارف کنید |
dropped |
قطره سقوط کردن کم کنید |
Drop me just before you get to the turning. |
مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید |
trailing |
هدف رادر سمت ... تعقیب کنید |
trails |
هدف رادر سمت ... تعقیب کنید |
trailed |
هدف رادر سمت ... تعقیب کنید |
trail |
هدف رادر سمت ... تعقیب کنید |
Follow signs for York. |
به علائم شهر یورک توجه کنید. |
Move along, please! [in a crowd] |
لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی] |
Please open this bag. |
لطفا این کیف را باز کنید. |
Follow signs for York. |
به تابلوهای شهر یورک توجه کنید. |
pray consider my case |
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید |
Please check the spear tyre, too. |
لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید. |
Can you recommend a guest house? |
آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟ |