English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
Does this train go to ... ? آیا این قطار به ... میرود؟
Other Matches
to limber up پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
to limber up a gun carriage پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
multigage قطار راه اهن چند ریله قطار چند ریله
i had no idea he was going که او میرود
the train runs without a stop میرود
he is going میرود
presumedly احتمال میرود
Which line goes to ... ? کدام خط به ... میرود؟
if he goes اگر او میرود
the probability is احتمال میرود
it wont wash اگرانرابشویندرنگش میرود
bleeder کسی که خونش میرود
neck or nothing یا سر میرود یا کلاه می اید
in all probability احتمال کلی میرود
bleeders کسی که خونش میرود
colleague هم قطار
trains قطار
colleagues هم قطار
tandem قطار
tandems قطار
compeer هم قطار
conpanion هم قطار
rowed قطار
train قطار
file قطار
rows قطار
string قطار
row قطار
filed قطار
trained قطار
nightwalker کسیکه شب در خواب راه میرود
moviegoers کسی که اغلب به سینما میرود
night walker کسیکه در خواب راه میرود
grifter فروشندهای که بهمراه سیرک میرود
apostrophe که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes که درموارد زیر بکار میرود
Where does this road lead to? این جاده به کجا میرود؟
he made a show of goung چنان وانمودکردکه گویی میرود
cat burglar <idiom> دزدی که از دیوار بالا میرود
it promisews to be easy امید میرود اسان باشد
indiaman کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
Which line goes to ... ? کدام خط راه آهن به ... میرود؟
somnambulistic کسیکه درخواب راه میرود
the scale preponderates کفه ترازو پایین میرود
such goods will sell very high اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
where does this road lead to این راه بکجا میرود
churchgoer کسی که مرتب به کلیسا میرود
churchgoers کسی که مرتب به کلیسا میرود
saltigrade کارتنهای که باجست وخیزراه میرود
moviegoer کسی که اغلب به سینما میرود
error burst قطار خطاها
electric train قطار برقی
locomotive engineer [American E] راننده قطار
cross belt قطار حمایل
truck واگن قطار
trucked واگن قطار
trucking واگن قطار
railway station ایستگاه قطار
train of waves قطار موج
pulse train قطار تپشها
freight trains قطار باری
freight train قطار باری
sleeping carriage خوابگاه قطار
light engineh لوکوموتیو بی قطار
rows قطار راسته
wagon master رئیس قطار
rowed قطار راسته
wave train قطار موج
row قطار راسته
in a row قطار شده
i lost the train به قطار نرسیدم
The train ran off the rails. قطار از خط خارج شد
goods trains قطار باربری
train پیش قطار
primer پیش قطار
ranked قطار رشته
rank قطار رشته
trained پیش قطار
primers پیش قطار
trucks واگن قطار
goods train قطار باربری
railroad engineer [American E] راننده قطار
train operator [American E] راننده قطار
When does the train arrive? قطار کی می رسد؟
train ride گردش با قطار
train driver راننده قطار
prime mover پیش قطار
prime movers پیش قطار
locomotive driver [British E] راننده قطار
locomotive operator [British E] راننده قطار
trains پیش قطار
ranks قطار رشته
lakh سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
day-tripper کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
fuller's earth خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
lampron چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
chaperones شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
When is the bus to Pimlico? چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
chaperone شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
it may be presumed that احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
Which bus goes to the town centre? کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
lapboard تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
studs زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
chaperons شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
day-trippers کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
companion ladder نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
She will only date you if you ... او [زن] فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
playgoer ادمی که قالبا بنمایش میرود نمایشرو
pneumatometer الت سنجش هوایی که در یک دم به شش فرو میرود
weekender کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
companion hatchway راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
chaperon شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
dining car واگن رستوران قطار
intercity train قطار بین شهری
train journey from ... over ... to ... مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
goods train قطار حمل کالا
tram [British E] قطار برقی خیابان
time bill برنامه حرکت قطار
trolley [American E] [old-fashioned] قطار برقی خیابان
dining cars واگن رستوران قطار
parlor car سالن استراحت قطار
streamliner قطار سریع وشیک
caboose اطاق کارگران قطار
tramcar [British E] قطار برقی خیابان
streetcar [American E] [old-fashioned] قطار برقی خیابان
When wI'll the train arrive ? چه وقت قطار می آید ؟
trolleycar [American E] [old-fashioned] قطار برقی خیابان
a thorugh train قطار بدون توقف
the train runs without a stop قطار بدون ایست
goods trains قطار حمل کالا
buffer-bar [railway] ضرب خور [قطار]
buggie پیش قطار توپ
i lost the train قطار را از دست دادم
for تحویل روی قطار
gatecrasher کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
crosse چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
gatecrashers کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
breaking point سرحدی که پس از آن شخص اختیاراز دست میدهد و یا از جا در میرود
wisha برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
toddies شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
sneakers کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
sneaker کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
boring tubes لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
bay leaf برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
bathometer دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
toddy شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
blacktop موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
baby siphon سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
fucus رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
dacoit راهزن سلاحدارهندی یابرمهای که بادسته راهزنان میرود
shirt-tails بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
parotid duct لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
shirt-tail بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
he walks as if he were drunk چنان راه میرود که گویی مست است
The train came in on time . قطار به موقع رسید ( سروقت )
intercity train قطار بین شهری با توقف
What time does the train arrive in London? چه وقت قطار به لندن می رسد؟
When does the train [bus] to ... depart? قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
The train was 10 minutes late. قطار 10 دقیقه دیر رسید
We rushed ( hurried ) back to the train station. با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
free on rail تحویل کالا روی قطار
container قطار و کشتی بکاربرده میشود
containers قطار و کشتی بکاربرده میشود
aquaplane قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
property master متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
man a bout town ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
mudflat زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
mudflats زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
baseboard چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
jacana پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
inoculum مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
gasogene مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
nuggar بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
balbriggan یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
aniseed تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
flag stones تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
propety man متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
How long does the train stop here? چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
boat train [خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
Does the train stop in London? آیا قطار در لندن توقف دارد؟
lounge car قطار دارای سالن استراحت وتفریح
Is there a train to the airport? آیا برای فرودگاه قطار هست؟
in the centre near the railway station در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
slip carriage واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
Do I have to change trains? آیا باید قطار عوض کنم؟
drier ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
dental floss نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
kelvin tube لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
remittance man کسیکه بامید دریافت پول ازکسان خود بغربت میرود
roller bandage نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
mashy نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
manrope طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
in flagrante delicto شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
the smoking gun شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
serinette ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
Molotov cocktails بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
down پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com