Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
credit instrument
ابزار اعتباری
Other Matches
tool
دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
control equipment
ابزار وارسی ابزار پایش
discrediting
بی اعتباری
discredit
بی اعتباری
unreliability
بی اعتباری
relative
اعتباری
nullity
بی اعتباری
nominal
اعتباری
discredits
بی اعتباری
discredited
بی اعتباری
credit cards
کارت اعتباری
f.currency
پول اعتباری
prestige suggestion
تلقین اعتباری
reputed owner
مالک اعتباری
fiduciary currency
پول اعتباری
fiduciary issue
اسکناسهای اعتباری
credit account
حساب اعتباری
discreditable
شایسته بی اعتباری
credit card
کارت اعتباری
credit tightness
انقباض اعتباری
credit tightness
کمبود اعتباری
credit instrument
اسناد اعتباری
promissory notes
اسناد اعتباری
pepper corn rent
اجاره اعتباری
credit market
بازار اعتباری
credit money
پول اعتباری
promissory note
اسناد اعتباری
credit facilities
تسهیلات اعتباری
constructive fraud
کلاهبرداری اعتباری
disparagement
توهین بی اعتباری
disfavor
بی اعتباری مغضوبیت
contructive larcency
سرقت اعتباری
disfavour
بی اعتباری مغضوبیت
credit system
نظام اعتباری
credit system
فروش اعتباری
credit institution
موسسه اعتباری
grant a credit
اعتباری را اعطا کردن
credit notes
صورت وضعیت اعتباری
credit rationing
جیره بندی اعتباری
A cash ( credit ) transaction .
معامله نقدی ( اعتباری )
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
fiat money
پول رایج اعتباری
credit note
صورت وضعیت اعتباری
crediting
خرید وفروش اعتباری
credits
خرید وفروش اعتباری
credited
خرید وفروش اعتباری
credit
خرید وفروش اعتباری
credit rating
رتبه بندی اعتباری مشتریان
Can I pay by credit card?
آیا میتوانم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟
broaching
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
PCMCIA
مشخصات کارتهای جانبی گسترده که به اندازه کارت اعتباری هستند و در انتهای اتصالی دارند
electronic
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
card
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
cards
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
reputed owner
در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
carpenter's rule
خط کش
[ابزار]
tools
ابزار
doodad
ابزار
yard stick
خط کش
[ابزار]
device
ابزار
folding ruler
خط کش
[ابزار]
instrumentation
ابزار
locking device
ابزار
devices
ابزار
folding meter stick
خط کش
[ابزار]
hardware
ابزار
double meter stick
[American]
خط کش
[ابزار]
gadgets
ابزار
folding rule
خط کش
[ابزار]
gadget
ابزار
implements
ابزار
implementing
ابزار
implemented
ابزار
instrument
ابزار
doodads
ابزار
yardstick
خط کش
[ابزار]
tool
ابزار
implement
ابزار
vernier caliper
کولیس
[ابزار]
calliper
[British]
کولیس
[ابزار]
precision tool
ابزار دقیق
vernier calliper
[British]
کولیس
[ابزار]
sliding caliper
کولیس
[ابزار]
planishing tool
ابزار پرداخت
calipers
کولیس
[ابزار]
tool holder
ابزار گیر
physical device
ابزار مادی
toolroom
اتاق ابزار
toolhouse
انبار ابزار
toolbox
جعبه ابزار
toll steel
فولاد ابزار
tool sharpener
ابزار چاق کن
tool maker
ابزار مند
turning tool
ابزار تراشکاری
workbox
جعبه ابزار
fishing tackle
ابزار ماهیگیری
skiving tool
ابزار تراش
small tool
ابزار کوچک
steelwork
ابزار پولادین
tax instrument
ابزار مالیاتی
instrument panels
پیشخوان ابزار
instrument panels
پهنهی ابزار
tool set
دست ابزار
tool maker
ابزار ساز
calipers
قطرسنج
[ابزار]
folding meter stick
[American]
خط کش تاشو
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
خط کش جیبی
[ابزار]
folding ruler
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket rule
خط کش جیبی
[ابزار]
folding metre stick
[British]
خط کش جیبی
[ابزار]
folding meter stick
[American]
خط کش جیبی
[ابزار]
electric drills
دریل ها
[ابزار]
drills
دریل ها
[ابزار]
drilling machines
دریل ها
[ابزار]
boring machines
دریل ها
[ابزار]
folding metre stick
[British]
خط کش تاشو
[ابزار]
pocket rule
خط کش تاشو
[ابزار]
folding ruler
خط کش تاشو
[ابزار]
plier
انبردست
[ابزار]
yard stick
خط کش تاشو
[ابزار]
yardstick
خط کش تاشو
[ابزار]
folding rule
خط کش تاشو
[ابزار]
folding meter stick
خط کش تاشو
[ابزار]
double meter stick
[American]
خط کش تاشو
[ابزار]
carpenter's rule
خط کش تاشو
[ابزار]
folding yardstick
[metric]
خط کش تاشو
[ابزار]
electric drill
دریل
[ابزار]
drill
دریل
[ابزار]
bench
میز ابزار
astragulus
ابزار فیتیله ای
astragal
ابزار فیتیله ای
angle-roll
ابزار گرد
vernier calliper
[British]
قطرسنج
[ابزار]
sliding caliper
قطرسنج
[ابزار]
vernier caliper
قطرسنج
[ابزار]
bird's-break
ابزار رخ منقاری
common round
ابزار فیتیله
diamond-fret
ابزار لوزی
drilling machine
دریل
[ابزار]
boring machine
دریل
[ابزار]
helve
دسته ابزار
knurled tool
ابزار آج دار
hawksbill
ابزار رخ منقاری
hawksbeak
ابزار رخ منقاری
lifting device
ابزار بالا بر
spatula
[American]
]
کارتک
[ابزار]
scraper
[British
کارتک
[ابزار]
spackle knife
کارتک
[ابزار]
putty knife
کارتک
[ابزار]
calliper
[British]
قطرسنج
[ابزار]
centering tool
ابزار تمرکز
bumping tool
ابزار خم کاری
tool kit
جعبه ابزار
groupware
ابزار گروهی
groupware
گروه ابزار
hand tool
ابزار دستی
tool boxes
جعبه ابزار
tool box
جعبه ابزار
head
دهنه ابزار
tool kits
جعبه ابزار
brick workers tool
ابزار بنایی
joiner's hardware
ابزار نجاری
knurled tool
ابزار اج کاری
lathe tool
ابزار تراش
assembly tools
ابزار مونتاژ
gosseneck tool
ابزار دوخمی
cold heading tool
ابزار سردکار
machine tools
ابزار ماشینی
control equipment
ابزار نظارت
machine tool
ابزار ماشینی
firmware
استوار- ابزار
tool
ابزار کار
bag
کیف ابزار
development tools
ابزار توسعه
hardware
سخت ابزار
flexible drive tool
ابزار گردان
floating tool
ابزار متحرک
generating tool
ابزار تولید
cloning
ابزار همزاد
machine shop tool
ابزار ماشینی
clones
ابزار همزاد
cloning
ابزار همگن
metal cutting
فلزبری
[ابزار]
clone
ابزار همگن
clone
ابزار همزاد
cloned
ابزار همگن
moulding plane
رنده ابزار
milling cutter
ابزار فرزکاری
cloned
ابزار همزاد
milling tool
ابزار فرزکاری
furniture
ابزار اهنی
bags
کیف ابزار
moulding templet
ابزار کشویی
metal cutting tool
ماشین ابزار
manipulandum
ابزار پاسخ
operandum
ابزار پاسخ
clones
ابزار همگن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com