English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
counterflak اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
Other Matches
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
flad suppression اتش خنثی کننده ضد پدافندهوایی
effectiveness clock دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
air defense artillery fire unit سکوی توپخانه پدافندهوایی
air defense artillery fire unit یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
engagement control کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
surface mission پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
mobile employment استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
fire unit یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
zmarker beacon نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
flak توپخانه پدافند هوایی
air defense artillery توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft artillery توپخانه پدافند هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air defense emergency وضعیت اضطراری پدافندهوایی
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
army airdefense command post پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
air defense weapon control case روش استفاده از کلاهک اتمی در جنگ افزارهای پدافندهوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
missile monitor نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air force component نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
air force component نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
weapons tight جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
anti aircraft پدافند هوایی
anti aircraft defense پدافند ضد هوایی
air defense پدافند هوایی
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
flak توپخانه ضد هوایی
anti aircraft artillery توپخانه ضد هوایی
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
active air defense پدافند عامل هوایی
integrated defense پدافند هوایی توام
air defense element عنصر پدافند هوایی
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
denial ممانعت ازدشمن عملیات ممانعتی
denials ممانعت ازدشمن عملیات ممانعتی
aerial field artillery توپخانه محمول هوایی
rules of engagement روشهای درگیری پدافند هوایی
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
area air defense commander فرمانده منطقه پدافند هوایی
air defense ship ناو مخصوص پدافند هوایی
vital area منطقه حیاتی پدافند هوایی
interdiction ممانعت کردن عملیات یا اتش ممانعتی
interdict ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
air and naval gunfire اتش توپخانه دریایی و هوایی
ask ask توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
weapons hold فرمان اتش قطع در پدافند هوایی
faker هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی
air defense direction center مرکز هدایت اتش پدافند هوایی
splashed در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
missile master دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
air spot تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
flad suppression تیر ممانعتی روی جنگ افزارهای پدافند هوایی
filter center مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
parrot وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parrots وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroting وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
parroted وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
bombardment گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardments گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
interlocking وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocked وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlocks وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
interlock وسیله حفافتی که از تداخل دستگاه یا عملیات با دیگری ممانعت به عمل می اوردهمبند شدن
mauler نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
seen fire اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
preventer ممانعت کننده
quail نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
preventive عامل ممانعت جلوگیری کننده
speed ring طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
air operations عملیات هوایی
air transport operation عملیات ترابری هوایی
air area operations عملیات منطقه هوایی
airmobile operations عملیات متحرک هوایی
air offensive عملیات افندی هوایی
tactical air operation عملیات تاکتیکی هوایی
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
aerial port squadron گردان عملیات بارانداز هوایی
air ground section قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
aerospace فضای هوایی بالای منطقه عملیات
air ground system سیستم عملیات مشترک زمینی و هوایی
air facility تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
air inst alations تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
suppressive خنثی کننده
negator خنثی کننده
break off فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
mine strilizer خنثی کننده مین
counter agent عامل خنثی کننده
compensating errors خطاهای خنثی کننده
sterilizer خنثی کننده مین
neutralization fire تیر خنثی کننده
intruder operation تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
compensating coil سیم پیچ خنثی کننده
neutralization بی اثر کردن خنثی کننده
exploratory hunting عملیات اکتشافی و خنثی کردن مین یا مین روبی
air frieghting بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
counteractive خنثی کننده دارای عمل متقابل
flash suppressor خنثی کننده شعله دهانه توپ
pack artillery توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
observers نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
service element عنصرشرکت کننده در عملیات عنصرخدماتی
air intercept رهگیری کننده هوایی
aircontroller کنترل کننده هوایی
control ship ناو کنترل کننده عملیات دریایی
service component نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
area coordination group گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
way point ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
nuisance raid تک هوایی ایذایی تک مضطرب کننده
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
component change order دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
range markers علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
barrier combat air patrol گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
harassing عملیان ایذایی عملیات ایذایی هوایی
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
air transport allocations board هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
navy component نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
freddie اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
marker circle دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
unit emplaning در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
parameter کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
carried سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
flags ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flag ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
carry سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
parameters کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
fire capabilities چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
stern attack در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
arrests جلوگیری کردن ممانعت کردن ممانعت
arrest جلوگیری کردن ممانعت کردن ممانعت
arrested جلوگیری کردن ممانعت کردن ممانعت
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
compensating winding سیم پیچ تعادلی سیم پیچ خنثی کننده
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
automonitor ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
defense پدافند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com