English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
direct relationship ارتباط مستقیم
Other Matches
teleconferencing ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
data link ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
dasd Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basic روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basics روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
cut out وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
direct exchange تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
direct مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directed مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
elicitation کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
liaisons ارتباط
communication ارتباط
relationships ارتباط
relationship ارتباط
coherency ارتباط
enchainment ارتباط
relation ارتباط
rapport ارتباط
intercommunication ارتباط
liaison ارتباط
communicating ارتباط
hookup ارتباط
correlation ارتباط
correspondence ارتباط
correspondences ارتباط
concernment ارتباط
connection ارتباط
coherence ارتباط
ligature خط ارتباط
correspondency ارتباط
connexions ارتباط
link ارتباط
associations پیوند ارتباط
relational ارتباط شرح
relevancy ربط ارتباط
intercommunication ارتباط داخلی
telecommunication ارتباط دوربرد
inaccessible ارتباط ناپذیر
association پیوند ارتباط
mitwelt ارتباط با همنوع
communicability ارتباط پذیری
communications ارتباط و مخابرات
communication network شبکه ارتباط
communicability قابلیت ارتباط
one sided communication ارتباط یکسویه
asynchronous commuinication ارتباط ناهمزمان
relevance ربط ارتباط
communicable قابل ارتباط
put through ارتباط پیداکردن
telephone communication ارتباط تلفنی
communication ارتباط و مخابرات
log in برقراری ارتباط
log off قطع ارتباط
log on برقراری ارتباط
log out قطع ارتباط
logging in برقراری ارتباط
login قطع ارتباط
selective signalling ارتباط مخصوص
logging off قطع ارتباط
synchronous communication ارتباط همزمان
telecommunications ارتباط از دور
background communication ارتباط پس زمینه
subcontrariety ارتباط قیاسی
mass communication ارتباط جمعی
logout قطع ارتباط
intercommunion ارتباط مشترک
juxtaposition ارتباط اجباری
inverse relationship ارتباط معکوس
telecommunications ارتباط تلگرافی
attachment plug دوشاخه ارتباط
signal communications ارتباط و مخابرات
communicates ارتباط گرفتن
communication theory نظریه ارتباط
communicated ارتباط گرفتن
bond ارتباط چسب
communicate ارتباط گرفتن
disaffiliation عدم ارتباط
disconnectedly بدون ارتباط
disconnection قطع ارتباط
connect ارتباط رخها
connexion ارتباط اتصال
intercom ارتباط داخلی
conversational interaction ارتباط محاورهای
intercoms ارتباط داخلی
data communication ارتباط داده ها
data communication ارتباط دادهای
cryptocommunication ارتباط رمز
disjointedness عدم ارتباط
connects ارتباط رخها
tie in ارتباط دادن
correlation ارتباط داشتن
visual communication ارتباط بصری
arithmetic relation ارتباط محاسباتی
extraneousness عدم ارتباط
association coefficient ضریب ارتباط
tie in وسیله ارتباط
tie-in ارتباط دادن
tie-in وسیله ارتباط
tie-ins ارتباط دادن
wire communication ارتباط با سیم
wire ارتباط باسیم
wires ارتباط باسیم
trunk line cable کابل ارتباط
agency of communications منبع ارتباط
inaccessibility ارتباط ناپذیری
tie-ins وسیله ارتباط
extraneity عدم ارتباط
communication network شبکه ارتباط و مخابرات
liaised ارتباط پیدا کردن
cryptocommunication ارتباط ومخابرات رمزی
liaises ارتباط پیدا کردن
liaising ارتباط پیدا کردن
inconsequence فقدان ارتباط منطقی
disrelation عدم ارتباط بی ارتباطی
linkage اتصال وسیله ارتباط
linkages اتصال وسیله ارتباط
landing signal officer افسر ارتباط فرود
liaise ارتباط پیدا کردن
piezoelectric ارتباط در بعضی موادکریستالی
correlation ارتباط همبسته کردن
disconnecting قط ع ارتباط بین دو وسیله
background فعالیت ارتباط دادهای
backgrounds فعالیت ارتباط دادهای
telepathy ارتباط افکار با یکدیگر
disconnects قط ع ارتباط بین دو وسیله
interlocked بهم ارتباط داشتن
tele communication ارتباط دور برد
interlocks بهم ارتباط داشتن
interlocking بهم ارتباط داشتن
communicate ارتباط برقرار کردن
disconnect قط ع ارتباط بین دو وسیله
mass media وسایل ارتباط جمعی
interlock بهم ارتباط داشتن
incommunicado بدون وسایل ارتباط
combat liaison ربط و ارتباط رزمی
pecking order <idiom> راه ارتباط بایکدیگر
coherent دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
synesis ارتباط مفاهیم ربط معانی
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
wigwag ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
interactive که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
communicate مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
journals گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
twin sideband ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
communicates مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
wigway ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
journal گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
primary خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
communicated مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
relevant آنچه ارتباط مهمی دارد
dealing مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
group کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
groups کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
electronic security رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
logging-on برقراری ارتباط [رایانه شناسی]
equipotential bonding conductor connection ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
extrajudicial بدون ارتباط به موضوع دعوی
control line ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
dialog ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
intercom سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
continuity مسیر ارتباط واضح بین دو نقط ه
tropospheric scatter سیستم ارتباط چند چانله تروپوسفری
pull up اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
scheduled circuits خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
intercoms سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
communication deception گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
boat train [خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
dialogue ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
dialogues ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
docking ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
open system interconnection reference مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
telecommuting ارتباط برقرار کردن راه دور
dte وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود
contact ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
combined communication board هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
suites مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
combat liaison حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
contacting ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
suite مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
contacted ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
datacom امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
on line مستقیم
levels مستقیم
levelled مستقیم
level مستقیم
first-hand مستقیم
leveled مستقیم
straightest مستقیم
upstanding مستقیم
firsthand مستقیم
beeline خط مستقیم
straightish مستقیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com