English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
send ارسال نمودن
sending ارسال نمودن
sends ارسال نمودن
Other Matches
carriers پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
xmodem پروتکل استاندارد ارسال فایل و تشخیص خطا که در ارسال داده سنکرون
relayed ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relay ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
messages روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
relays ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
message روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
lockouts مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
jitter خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
XON/XOFF پروتکل ارسال آسنکرون که هر انتهای آن جریان داده را با ارسال کد مخصوص مناسب میکند
overflows وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflowed وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflow وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
lockout مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
scrolls حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
scroll حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
constructive receipt billing ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
asynchronous ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
primary که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
correcting روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correct روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
corrects روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
point of sale سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
limited distance modem وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
backward تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backwards تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
synchronous پروتکل ارسال داده که در lsnal معماری شبکه سیستم IBM استفاده میشود و نحوه ارسال داده سنکرون را بیان میکند
collision detection پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
upload 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
sequential پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
block shipment ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
destinations محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
destination محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
idlest نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idles نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
modem وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
messages نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
message نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
MTA نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
broadband ISDN سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
despatched ارسال کردن ارسال
despatches ارسال کردن ارسال
despatching ارسال کردن ارسال
dispatch ارسال کردن ارسال
dispatched ارسال کردن ارسال
dispatches ارسال کردن ارسال
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
abstracting نمودن
show نمودن
abstracts نمودن
animadvert نمودن
abstract نمودن
to gain any ones ear نمودن
showŠetc نمودن
animalize نمودن
dont نمودن
dost نمودن
seem نمودن
shows نمودن
seemed نمودن
seems نمودن
showed نمودن
wireless network شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
tdm روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
transmissions وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
stock piling ذخیره نمودن
digitizing دیجیتالی نمودن
abated رفع نمودن
abates رفع نمودن
abating رفع نمودن
dusk تاریک نمودن
fill up خاکریزی نمودن
abate رفع نمودن
misrepresentation بد ارائه نمودن
anneal بادوام نمودن
sketches رسم نمودن
imprison حبس نمودن
arraign احضار نمودن
assimilatc مقایسه نمودن
authorise مجاز نمودن
accommodates تطبیق نمودن
depilate ازاله مو نمودن از
installs منصوب نمودن
indorsation تصویب نمودن
doubled up مضاعف نمودن
numeralization عددی نمودن
microjustification ریزتراز نمودن
double مضاعف نمودن
doubled مضاعف نمودن
waive اغماض نمودن
waived اغماض نمودن
waives اغماض نمودن
installing منصوب نمودن
install منصوب نمودن
affixing اضافه نمودن
affixes اضافه نمودن
affixed اضافه نمودن
sketch رسم نمودن
sketched رسم نمودن
affix اضافه نمودن
instal منصوب نمودن
to humble oneself افتادگی نمودن
accommodated تطبیق نمودن
sum خلاصه نمودن
dissociates تفکیک نمودن
cater فراهم نمودن
catered فراهم نمودن
catering فراهم نمودن
caters فراهم نمودن
dissociating تفکیک نمودن
friend یاری نمودن
friends یاری نمودن
impeach احضار نمودن
impeached احضار نمودن
impeaches احضار نمودن
dissociate تفکیک نمودن
imprisons حبس نمودن
imprisoning حبس نمودن
sums خلاصه نمودن
plotted رسم نمودن
plots رسم نمودن
plot رسم نمودن
adjust تصفیه نمودن
adjust تسویه نمودن
sorting مرتب نمودن
standardised استاندارد نمودن
standardises استاندارد نمودن
standardising استاندارد نمودن
standardize استاندارد نمودن
standardizes استاندارد نمودن
standardizing استاندارد نمودن
mirroring معکوس نمودن
impeaching احضار نمودن
curtailing مختصر نمودن
accommodate تطبیق نمودن
curtail مختصر نمودن
curtails مختصر نمودن
curtailed مختصر نمودن
acquit نمودن برائت
acquits نمودن برائت
acquitting نمودن برائت
account محاسبه نمودن
hedged کسب مصونیت نمودن
reciprocated مقابله به مثل نمودن
reciprocates مقابله به مثل نمودن
hedge کسب مصونیت نمودن
indexes اندکس فهرست نمودن
frequency stabilization پایدار نمودن فرکانس
brutalization حیوان صفت نمودن
hedges کسب مصونیت نمودن
rebuild تجدید بنا نمودن
bashing دست پاچه نمودن
bashes دست پاچه نمودن
bashed دست پاچه نمودن
decipher کشف رمز نمودن
accoutre با تجهیزات اماده نمودن
sign a waiver قبول اغماض نمودن
cornering the market قبضه نمودن بازار
deciphers کشف رمز نمودن
bestialize جانور خوی نمودن
rebuilds تجدید بنا نمودن
deciphered کشف رمز نمودن
committed متعهدبانجام امری نمودن
anticlimaxes بیان قهقرایی نمودن
committing متعهدبانجام امری نمودن
credit insurance بیمه نمودن اعتبار
bash دست پاچه نمودن
commit متعهدبانجام امری نمودن
commits متعهدبانجام امری نمودن
receipt اعلام وصول نمودن
compass مدارچیزی راکامل نمودن
pontify خودرا مقدس نمودن
price fixing ثابت نمودن قیمت
receipts اعلام وصول نمودن
anticlimax بیان قهقرایی نمودن
reciprocate مقابله به مثل نمودن
index اندکس فهرست نمودن
indexed اندکس فهرست نمودن
magnetic tape sorting مرتب نمودن با نوارمغناطیسی
adjusting تصفیه نمودن تنظیم کردن
glamorising فریبا نمودن طلسم کردن
annihilates از بین بردن خنثی نمودن
extrapolating قیاس کردن استقراء نمودن
extrapolates قیاس کردن استقراء نمودن
adjusts تصفیه نمودن تنظیم کردن
glamorizing فریبا نمودن طلسم کردن
adjusts تسویه نمودن مطابق کردن
comparmentalize به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
glamorized فریبا نمودن طلسم کردن
glamorize فریبا نمودن طلسم کردن
glamorizes فریبا نمودن طلسم کردن
extrapolate قیاس کردن استقراء نمودن
brassage هزینه مشکوک نمودن شمش
adjusting تسویه نمودن مطابق کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com