English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
indiscerptible ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
Other Matches
indecomposable ازهم نپاشیدنی
give it a good wash خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
finte فانی
memnetary فانی
fleeting فانی
deathly فانی
fugitives فانی
fugitive فانی
passing فانی
written in water فانی
mortals فانی
mortal فانی
earthborn فانی
transitory فانی
fleetingly فانی
earths دنیای فانی
earth دنیای فانی
death ful مردنی فانی
decidua غشاء فانی
undying غیر فانی
transients فانی کوتاه
transient فانی کوتاه
afterworld عالم فانی
earth born خاکی فانی
nova فانی ستاره
separates جدا ازهم
separated جدا ازهم
to hew asunder ازهم جداکردن
interlace ازهم گذراندن
separate جدا ازهم
out of gear ازهم سواشده
to fly asunder ازهم ترکیدن
discontiguous جدا ازهم
divaricate ازهم جداشدن
bursts ازهم پاشیدن
burst ازهم پاشیدن
ephemera چیز زودگذر فانی
man of mould انسان خاکی یا فانی
scatter ازهم جدا کردن
scatters ازهم جدا کردن
break ازهم باز کردن
breaks ازهم باز کردن
part with each other ازهم جدا شدن
pulverulent ازهم پاشنده گردی
diverges ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
dissipating ازهم پاشیدن اسراف کردن
diverge ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
dissipate ازهم پاشیدن اسراف کردن
dissipates ازهم پاشیدن اسراف کردن
diverged ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
him who انرا که
had searched انرا می یافتید
neither i or he sees it نه من انرا می بینم نه او
i saw it انرا دیدم
i have a secure grasp of it انرا گرفته ام
cuno filter نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
give it a twist انرا پیچ بدهید
give it a shake انرا تکان دهید
give it a rinse انرا بشویید یا اب بکشید
he sold the good ones خوبهای انرا فروخت
i am out of p with it دیگرحوصله انرا ندارم
i do not have the courage جرات انرا ندارم
imyself saw it من خودم انرا دیدم
we must winnow away the refuse اشغال انرا باید
i saw it my self من خودم انرا دیدم
lowlander اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
i can make nothing of it هیچ انرا نمیفهم
i had it signed انرا به امضاء رساندم
send it by post با پست انرا بفرستید
who will pay for it کی پول انرا خواهد داد
sculpsit انرا تراشیده یاحجاری کرد
they give it a good scrub خوب انرا مالش میدهند
who will pay for it کی هزینه انرا خواهد پرداخت
shearling گوسفندی که یک بار پشم انرا
you have perhaps seen it شاید انرا دیده باشید
it mokes it yet easier انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
we made heavy weather of it انرا خیلی سخت دیدیم
i sold it to one abdullah به عبدالله نامی انرا فروختم
i am out of p with it دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i cannot a to buy that استطاعت خرید انرا ندارم
i gave it a slight press انرا کمی فشار دادم
i kind of liked it من تا اندازهای انرا دوست داشتم
overshot wheel چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
irrecocilably چنانکه نتوان انرا وفق داد
inimitably چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
it is past reclaim دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
you have perhaps seen it ممکن است انرا دیده باشید
an inseparable prefix سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
ormer یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
whitleather پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
water bed تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
loaded dice طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
sexto کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
dress coat جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
rickshaw کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaws کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
rackets یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
indian giver کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
it will not bear repeating جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
cheque to a person's order چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
judgement dept بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
to garble the coinage مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
waggonette گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
spectrophotometry اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
telescopic chimney دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
vacuum concrete ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
retro rocket موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
leadsman کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
pope's eye غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
frumenty گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
vanishing cream کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
money spinner کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
crater analysis تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
controllable twist تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
permanent income hypothesis این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
hot money منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
voter عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
fettling شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
loganberries میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberry میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
lutine bell زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
anatomy تجزیه
cracking تجزیه
dissection تجزیه
disintegration تجزیه
decayed تجزیه
decay تجزیه
catalysis تجزیه
resolutions تجزیه
decoupling تجزیه
resolution تجزیه
dialysis تجزیه
dissociation تجزیه
break تجزیه
analyzer تجزیه گر
analysis تجزیه
break down تجزیه
break up تجزیه
breaks تجزیه
anatomies تجزیه
sequestration تجزیه
severance تجزیه
decays تجزیه
separates تجزیه
separations تجزیه
separation تجزیه
segregation تجزیه
dissolution تجزیه
separate تجزیه
separated تجزیه
shake down تجزیه
parsing تجزیه
decaying تجزیه
decomposition تجزیه
osmose نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
check تجزیه کردن
determine تجزیه کردن
syllabicity تجزیه هجایی
hydrolyze تجزیه شدن
hydrolysis تجزیه بوسیله اب
spectrum analysis تجزیه طیف
enquire into تجزیه کردن
bolt [examine] تجزیه کردن
separator دستگاه تجزیه
analyze [American] تجزیه کردن
assay تجزیه کردن
dissect [analyse] تجزیه کردن
examine تجزیه کردن
study تجزیه کردن
evaluate تجزیه کردن
homolysis تجزیه شیمیایی
fractionating column ستون تجزیه
survey تجزیه کردن
spectrum analysis تجزیه بیناب
splitting a cause of action تجزیه دعوی
stripping analysis تجزیه عریانساز
frequency analysis تجزیه هارمونی ها
gasometry تجزیه گازی
gravimetric analysis تجزیه وزنی
gravimetrical analysis تجزیه وزنی
explore تجزیه کردن
inspect تجزیه کردن
investigate تجزیه کردن
syllabi تجزیه هجائی
look into تجزیه کردن
frequency analysis تجزیه فرکانس
scrutinize تجزیه کردن
gas analysis تجزیه گاز
parting of metals تجزیه فلزات
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com