English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 218 (14 milliseconds)
English Persian
aliunde ازیک جای دیگر
Search result with all words
relay ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relays ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
ferried گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferryboat قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboats قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
cross modulation مدولاسیون ناخواسته که ازیک کاریر به کاریر دیگر درهمان گیرنده تاثیر میگذارد
from pillar to post ازیک وسیله به وسیله دیگر
from stem to stern ازیک سربسر دیگر
imethod روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
itineration ازیک جابجایی دیگر
metastasize گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
slewing سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
take sides <idiom> حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
Other Matches
from pillar to post ازیک دربدردیگر
ex parte ازیک طرف
uniparental ازیک ولی
on one hand ازیک طرف
osmosis ازیک پرده
of the same leaven ازیک جنس
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
extravaganzas ازیک شخصیت خیالی
to lose an eye ازیک چشم نابیناشدن
consubstantiate ازیک جنس شدن
extravaganza ازیک شخصیت خیالی
Ask each and every one of them . ازیک یک آنها بپرسید
dual استفاده ازیک جفت
to solicit an office درخواست ازیک شرکت
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
lobectomy برداشتن قسمتی ازیک عضو
personal computing استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
gybe ازیک سوبسوی دیگرجنبیدن تغییرجهت دادن
out fall محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
it is useful in a way ازیک جهت سودمنداست تاندازهای مفیداست
replays خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
nutcrackers تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
replayed خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
nutcracker تمرین ضربه سخت خوردن ازیک یا دو بازیگر
replay خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
replaying خواندن مجدد داده یا سیگنال ازیک ضبط
polyoestrous دارای بیش ازیک وهله جفت گیری در سال
reconstitution site قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
retrospective search جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
eponymy اشتقاق اسم قبیله یا شخص یاعشیره ازیک کلمه
entrance head بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
scrimmage بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
Sept دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند ازیک جد یا نیا بوجودامده اند
round robin (meeting or discussion) <idiom> جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
reproducing کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduce کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduces کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduced کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
relocates انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocated انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
roll forward تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
relocating انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
paragram جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
scrimmages بازی تمرینی بین دو گروه ازیک تیم تمرین والیبال
relocate انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
outdegree تعداد رئوس جهت داری که ازیک گره خارج می شوند
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
distortions اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
systematic theology بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
distortion اختلاف ناطلوب بین قبل و بعد از عبور سیگنال ازیک قطعه
he was otherwise ordered جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
concatenate بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
open loop system مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
retrieval عمل جستجو, محل دادن وبهبود اطلاعات ازیک فایل یا رسانه ذخیره سازی
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
emission theory فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
branches در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branch در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
metafile 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
accent mark علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
amphibrach شعر و نثری مرکب ازیک هجای بلند بین دو هجای کوچک
single transposition نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
verification بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
to vote plump رای خود را بیک تن دادن جایی که بتوان برای بیش ازیک تن رای داد
uniservice متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
de bounce مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند
consultation chess بیش از یک نفر در برابر بیش ازیک نفر
cyphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
he is no more او دیگر
anymore دیگر
thence دیگر
others دیگر
one an other یک دیگر
secus از دیگر سو
other دیگر
furthers دیگر
else دیگر
no more دیگر نه
further دیگر
again دیگر
furthered دیگر
furthering دیگر
next دیگر
another دیگر
alternative دیگر
from one another <adv.> از هم دیگر
alternatives شق دیگر
from each other <adv.> از هم دیگر
of one another <adv.> از هم دیگر
of each other <adv.> از هم دیگر
alternative شق دیگر
alternatives دیگر
yon ان یکی دیگر ان
what more do you want دیگر چه می خواهید
beside ازطرف دیگر
withil ازطرف دیگر
in other words <idiom> به کلام دیگر
et al و در جای دیگر
other نوع دیگر
about face سوی دیگر
variant نوع دیگر
about-face سوی دیگر
alternative unit واحدهای دیگر
another day یک روز دیگر
about-face جهت دیگر
on one's coat-tails <idiom> همراه کس دیگر
aliunde از منبع دیگر
about-faces سوی دیگر
another guess نوعی دیگر
another guess قسمتی دیگر
at a later period در موقع دیگر
others نوع دیگر
otherguess بروش دیگر
about face جهت دیگر
about-faces جهت دیگر
In our other words. بعبارت دیگر
otherwhere در مکان دیگر
othergates طور دیگر
elsewhere نقطه دیگر
elsewhere بجای دیگر
elsewhere درجای دیگر
othergates جور دیگر
other people مردم دیگر
scilicet بعبارت دیگر
on the other part از طرف دیگر
otherguess نوع دیگر
otherguess جور دیگر
otherguise جور دیگر
otherwhile گاه دیگر
otherwhile وقت دیگر
otherworld دنیای دیگر
otherwhere جای دیگر
otherwhence از جای دیگر
otherness چیز دیگر
shunted به خط دیگر انداختن
shunt به خط دیگر انداختن
so muchthe worse دیگر بدتر
on the other hand ازطرف دیگر
no more of that بس است دیگر
next year سال دیگر
nevermore دیگر ابدا
shunts به خط دیگر انداختن
nevermore هرگز دیگر
to wit بعبارت دیگر
never more هرگز دیگر
my other books کتابهای دیگر من
again از طرف دیگر
none other than هیچکس دیگر جز
on more بار دیگر
t' other بعدی دیگر
tother بعدی دیگر
another شخص دیگر
another یکی دیگر
the other two دوتای دیگر
to be no more دیگر نبودن
on the other hand از سوی دیگر
on the opposite side در انسوی دیگر
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
otherwise <adv.> ازطرف دیگر
no more نه دیگر [بیشتر]
in fact به عبارت دیگر
on the other hand <adv.> طور دیگر
videlicet به عبارت دیگر
to wit <adv.> به عبارت دیگر
namely <adv.> به عبارت دیگر
on the other side <adv.> طور دیگر
once یکبار دیگر
alternatively <adv.> طور دیگر
apart from that <adv.> طور دیگر
no longer نه دیگر [زمانی]
at the same time [on the other hand] <adv.> طور دیگر
by the same token <adv.> طور دیگر
no more دیگر ن [فعل]
otherwise <adv.> طور دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> به ترتیب دیگر
by the same token <adv.> به ترتیب دیگر
on the other hand <adv.> به ترتیب دیگر
on the other side <adv.> به ترتیب دیگر
otherwise <adv.> به ترتیب دیگر
apart from that <adv.> به ترتیب دیگر
somewhere else یک جای دیگر
not any more دیگر نه [بیشتر نه]
over بسوی دیگر
over- بسوی دیگر
alternatively <adv.> به ترتیب دیگر
otherwise طور دیگر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com