Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
dehypnotize
از حالت هیپنوتیزم خارج شدن
Other Matches
uncouple
از حالت زوجی خارج کردن
deconcentrate
از حالت تغلیظ خارج کردن
to decline from the parallel
از حالت موازی خارج شدن
safing
از حالت مسلح بودن خارج کردن
break
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
breaks
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
demagnetizer
وسیلهای که چیزی را از حالت مغناطیسی خارج میکند
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
hypnotic
هیپنوتیزم
mesmerism
هیپنوتیزم
neurypnology
هیپنوتیزم
mesmerizes
هیپنوتیزم کردن
hypnosis
خواب هیپنوتیزم
mesmerized
هیپنوتیزم شدن
mesmerized
هیپنوتیزم کردن
mesmerize
هیپنوتیزم شدن
mesmerising
هیپنوتیزم کردن
mesmerising
هیپنوتیزم شدن
mesmerize
هیپنوتیزم کردن
mesmerises
هیپنوتیزم شدن
hypnotization
هیپنوتیزم کردن
hypnotist
هیپنوتیزم کننده
autohypnosis
هیپنوتیزم خود
mesmerizes
هیپنوتیزم شدن
mesmerizing
هیپنوتیزم شدن
mesmerizing
هیپنوتیزم کردن
self hypnosis
هیپنوتیزم خود
mesmerised
هیپنوتیزم کردن
mesmerised
هیپنوتیزم شدن
mesmerises
هیپنوتیزم کردن
cataplexy
هیپنوتیزم حیوانی
hypnogenesis
ایجاد خواب هیپنوتیزم
hypnotising
خواب هیپنوتیزم کردن
hypnotizing
خواب هیپنوتیزم کردن
hypnotised
خواب هیپنوتیزم کردن
hypnotizes
خواب هیپنوتیزم کردن
hypnotized
خواب هیپنوتیزم کردن
hypnotize
خواب هیپنوتیزم کردن
hypnotises
خواب هیپنوتیزم کردن
mesmerist
متخصص علم هیپنوتیزم خواب کن
hypnogenetic
ایجاد کننده خواب هیپنوتیزم
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
hypnotism
علم هیپنوتیزم یاطریقه خواب اوری مصنوعی
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
hypnoid
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoidal
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
out-
خارج
externally
از خارج
off
خارج از
outside
در خارج
out-of-
خارج از
outside
خارج
externals
خارج
per
خارج از
outed
خارج
out
خارج
external
خارج
abroad
خارج
out of
خارج از
outsides
در خارج
outside
[of]
<adv.>
خارج
[از]
out
[of]
<adv.>
خارج
[از]
forth of
خارج از
non-combatants
خارج از صف
non-combatant
خارج از صف
off side
خارج از خط
non combatant
خارج از صف
outsides
خارج
out of tune
خارج
aroint
خارج شو
outwith
[Scotish E]
<adv.>
خارج
[از]
fescennine
خارج ازاخلاق
from outside
از خارج
[از شهر]
abroad
خارج از کشور
out of turn
خارج از نوبت
outboard bearing
یاتاقان خارج
nonsense
خارج از منطق
from out of town
از خارج
[از شهر]
outbye
خارج از دور از
away
دوراز خارج
off key
خارج از مایه
discharges
خارج کردن
discharge
خارج کردن
out of doors
خارج ازمنزل
outside
به سمت خارج
oversea
خارج از کشور
over the side
خارج از ناو
ouyby
خارج از دور از
phase out
خارج کردن
inaccessible
خارج از دسترس
foreign market
بازار خارج
from the outside
از خارج
[از جایی]
derails
از خط خارج شدن
outsides
به سمت خارج
ejects
خارج کردن
without
بطرف خارج
outdoors
خارج از منزل
overseas
خارج ازکشور
torts
خارج از قرارداد
tort
خارج از قرارداد
out of question
خارج از موضوع
extraneous
خارج از قلمروچیزی
alfresco
خارج از منزل
unship
خارج کردن
neither here nor there
خارج ازموضوع
ejecting
خارج کردن
ejected
خارج کردن
eject
خارج کردن
popping
خارج شدن
derails
از خط خارج کردن
derailing
از خط خارج کردن
derailing
از خط خارج شدن
derailed
از خط خارج کردن
derailed
از خط خارج شدن
derail
از خط خارج کردن
derail
از خط خارج شدن
eccentrics
خارج از مرکز
eccentric
خارج از مرکز
off center
خارج از مرکز
irrelevant
خارج از موضوع
quotient
خارج قسمت
not to the point
خارج از موضوع
outed
خارج از حدود
outed
خارج بیرون
out-
خارج از حدود
out-
خارج بیرون
out
خارج از حدود
quotients
خارج قسمت
out of action
خارج ازنبرد
out of door
خارج ازمنزل
issues
خارج شدن
issued
خارج شدن
out of
در خارج بواسطه
out-of-
در خارج بواسطه
out of line
خارج از خط جبهه
out of phase
خارج از فاز
out of proportion
خارج از اندازه
out
خارج بیرون
outbound
مربوط به خارج
endarch
متشکل در خارج
soto uke
دفاع از خارج
exits
خارج شدن
exit
خارج شدن
emissive
خارج شونده
to rule out
خارج کردن
extra regular
خارج ازقاعده
extra spectral
خارج طیفی
extracellular
خارج سلولی
cross country
خارج از جاده
submultiple
خارج قسمت
extragalactic
خارج کهکشانی
inaccessible
<adj.>
خارج از دسترس
egress
خارج شدن
off duty
خارج از نگهبانی
off duty
خارج از خدمت
emigration
مهاجرت به خارج
to fall out
خارج شدن
bring out
خارج کردن
off season
خارج از فصل
double out
081 خارج
outbound
خارج ازمحدوده
expulse
خارج کردن
abaxile
خارج از مرکز
void
خارج شدن
acentric
خارج از مرکز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com