Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
teutonic
از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
Other Matches
land grave
کنت قدیم المانی
goth
یکی از اقوام المانی قدیم بربری
old english
زبان انگلیسی قدیم
schnauzer
سگ " تری یر "المانی نژاد
anciently
در قدیم
the old world
بر قدیم
of old
قدیم
yore
در قدیم
primitive
قدیم
ancientry
عهد قدیم
pierian
در مقدونیه قدیم
immensurable
خیلی قدیم
f. times
ایام قدیم
the youth of the world
روزگارخیلی قدیم
the old testament
عهد قدیم
Aborigine
اهلی قدیم
dateless
بسیار قدیم
tzar
امپراطورروسیه قدیم
the old ways
رسوم قدیم
In times past . In olden days .
درروزگاران قدیم
old world
دنیای قدیم
uniting
سکه قدیم انگلیسی
unites
سکه قدیم انگلیسی
early
مربوط به قدیم عتیق
conventionality
پیروی از سنت قدیم
conservatives
پیرو سنت قدیم
babylon
شهر بابل قدیم
conservative
پیرو سنت قدیم
Old Testament
پیمان یا وصیت قدیم
earliest
مربوط به قدیم عتیق
proconsulship
مقام فرمانداری در رم قدیم
unite
سکه قدیم انگلیسی
satrap
استاندار قدیم ایران
iguanodont
سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
from immemorial times
از زمان خیلی قدیم
italic
وابسته به ایتالیاییهای قدیم
samson
قاضی قدیم اسرائیل
samaria
سامریه در فلسطین قدیم
immemorially
بطور خیلی قدیم
kempo
تکنیک قدیم کاراته
carthage
شهر کارتاژ قدیم
It is an old saying that …
از قدیم گفته اند که ...
proconsular
وابسته به فرمانداران رم قدیم
paleo arctic or palaeo
وابسته بشمال دنیای قدیم
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
pandect
حقوق مدنی روم قدیم
pony express
پست سریع السیر قدیم
old indian defence
دفاع هندی قدیم شطرنج
macaca
نوعی میمون دنیای قدیم
macaque
نوعی میمون دنیای قدیم
propraetor
کنسول فرمانداراستان قدیم روم
tchigorin indian
دفاع هندی قدیم شطرنج
paleo etc
وابسته بشمال دنیای قدیم
ecclesiast
عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
sab
وابسته به سبایایمن قدیم یمنی
old guard
صنوف صاحب اعتبار قدیم
triumvirate
یکی از سه زمامدار روم قدیم
triumvirates
یکی از سه زمامدار روم قدیم
plebs
توده مردم روم قدیم
ra
خدای افتاب مصریان قدیم
fabliau
وابسته باشعار قدیم فرانسه
saker
باز شکاری در اروپای قدیم
doric
بسبک معماری قدیم یونان
paleethnology
مبحث شناسایی انسانهای قدیم
babel
شهر و برج قدیم بابل
mercury
یکی از خدایان یونان قدیم
immemorial
بسیار قدیم خیلی پیش
triumvier
یکی از سه زمامدار روم قدیم
the a of days
خدای سرمدی قدیم الایام
punic
اهل کارتاژ قدیم قرطاجنی
Hamedan
شهر همدان
[اکباتان قدیم]
nestorian
کلیسای نسطوری قدیم ایران
apis
گاو مقدس مصریان قدیم
lombards
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
portcullis
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
hierology
علم خواندن خطوط قدیم مصر
classic
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
pre chellean
وابسته به اواخر دوره عصرحجر قدیم
hoplite
سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
quadriga
ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
essenism
اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
Whig
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
gambit of aleppo
نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
paleontology
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
from (since) the year one
[American E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
from (since) the year dot
[British E]
<adv.>
از زمان خیلی قدیم
[اصطلاح روزمره]
doric
وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
classics
مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
atrium
اطاق میانی خانههای روم قدیم
acinaces
شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
portcullises
درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
archon
یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
protasis
نخستین قسمت درام قدیم رومی
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
mycenaean
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
propretor
کنسول فرماندار استان قدیم روم
He is an old – timer at this club .
از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
mycenian
اهل شهر "مسین " قدیم یونان
lambrequin
دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
sogdian
اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
Whigs
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
shekel
واحد وزن وپول بابل قدیم
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
uncial
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
elam
کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
primogeniture
حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
gutta
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
canon low
دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
olympiad
جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
scutum
سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
staged
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
modernism
نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
archeologic
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
lowboy
عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
mesolithic
وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید میانسنگی
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
high dutch
زبان المانی
palafitte
خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
germanism
اصطلاحات ویژه زبان المانی
germanist
دانشمند فرهنگ و زبان المانی
yellow bile
مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
azoth
جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
fasces
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
Semitic
از نژاد سام بن نوح زبان سامی
lawmerchant
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
Mamluk Carpets
فرش مملوک
[ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
square design
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
Jaff design
طرح جاف
[جاف از روستاهای کردستان می باشد و از قدیم به بافت انواع کیسه های خورجینی و دستی شهرت داشته است. طرح ها اکثرا لوزی شکل بوده و لبه ها حالت قالب دارند.]
Senneh
سنه
[نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
teutonic
توتنی
teuton
توتنی
epistasy
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasis
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
jerry
المانی
Germanic
المانی
germain
) : المانی
germanization
المانی شدن
germanize
المانی کردن
German measles
سرخجه المانی
hans
المانی یاهلندی
germanize
المانی ماب کردن
alemannic
لهجهء مخصوص المانی
junker
اصیل زاده المانی
panzer
لشگر زرهی المانی
hun
مخرب تمدن المانی
teutonize
به المانی ترجمه کردن
fokker
یکجورهواپیمای جنگی المانی
germanity
صفات ویژه المانی
pfennig
مسکوک مسی المانی
gotha
یکجورهواپیمای بزرگ المانی
wagnerian
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
wagnerite
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
kummel
نوشابه المانی زیره دار
doberman pinscher
سگ پاسبان المانی متوسط الجثه
Gothic
حروف سیاه قلم المانی
junker
جوان نجیب زاده المانی
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
thaler
یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
hegelianism
مکتب فلسفی هگل فیلسوف المانی
rhenish
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
lansquenet
سربازپیاده مزدورو المانی در سده هفدهم
landgravine
لقب برخی از شاهزادگان المانی است
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
pfenin
سکه مس المانی که ارزش ان برابراست با یک صدم ARK
jack johnson
د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
groschen
سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
Marxism
روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
mauser
یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
minnesinger
شاعر غزل سرای المانی درسدههای 21تا 41میلادی
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com