English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (6 milliseconds)
English Persian
interrogation استنطاق بازپرسی
interrogations استنطاق بازپرسی
Search result with all words
cross examination تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
Other Matches
court of inquiry بازپرسی
courts of inquiry بازپرسی
examinations بازپرسی
cross-examinations بازپرسی
cross examination بازپرسی
examination بازپرسی
interrogations بازپرسی
cross-examination بازپرسی
interrogation بازپرسی
interrogations استنطاق
examination استنطاق
inquests استنطاق
inquest استنطاق
interrogation استنطاق
examinations استنطاق
cross question استنطاق
cross examination استنطاق
inquisitions استنطاق
inquisition استنطاق
fishing expedition بازپرسی قانونی
interrogates بازپرسی کردن
examining بازپرسی کردن
examines بازپرسی کردن
examined بازپرسی کردن
re examination بازپرسی مجدد
interrogation بازپرسی بازجویی
interrogated بازپرسی کردن
interrogate بازپرسی کردن
interrogations بازپرسی بازجویی
examine بازپرسی کردن
interrogating بازپرسی کردن
re-examination بازپرسی مجدد
fishing expedition تحقیق استنطاق
cross-question استنطاق کردن
cross examine استنطاق کردن
examines استنطاق کردن
examined استنطاق کردن
examining استنطاق کردن
examine استنطاق کردن
inquires استنطاق کردن
inquired استنطاق کردن
inquire استنطاق کردن
enquires استنطاق کردن
enquired استنطاق کردن
interrogated استنطاق کردن
interrogating استنطاق کردن
interrogates استنطاق کردن
interrogate استنطاق کردن
cross-examine استنطاق کردن
queries استنطاق کردن
query استنطاق کردن
querying استنطاق کردن
queried استنطاق کردن
cross-questions استنطاق کردن
cross-questioning استنطاق کردن
cross-questioned استنطاق کردن
cross-examining استنطاق کردن
cross-examines استنطاق کردن
cross-examined استنطاق کردن
heckling سخت بازپرسی کردن از
heckles سخت بازپرسی کردن از
heckled سخت بازپرسی کردن از
re-examines دوباره بازپرسی کردن
re-examined دوباره بازپرسی کردن
re-examine دوباره بازپرسی کردن
re examine دوباره بازپرسی کردن
re-examining دوباره بازپرسی کردن
heckle سخت بازپرسی کردن از
cross question سئوال بطریق استنطاق
unquestioned مورد بازپرسی قرار نگرفته
redirects بازپرسی از شهود بعد ازبازجویی متهم
redirect بازپرسی از شهود بعد ازبازجویی متهم
redirected بازپرسی از شهود بعد ازبازجویی متهم
redirecting بازپرسی از شهود بعد ازبازجویی متهم
interrogated مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogate مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
debriefing پسش اطلاعات کسب شده بوسیله کشتی یا هواپیما توجیه و بازپرسی از خلبانان بعد از شناسایی
probate محاکمه کردن استنطاق کردن
cross examination بازجویی استنطاق بازجویی از شهود مواجهه دادن شهود
citation احضار احضار به بازپرسی
citations احضار احضار به بازپرسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com