Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (21 milliseconds)
English
Persian
cue
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cues
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
Other Matches
pocket
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
shake bottle
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
pocket billiards
بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
one pocket billiard
بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
cues
: اشاره کردن راهنمایی کردن
cue
: اشاره کردن راهنمایی کردن
The singer and his staff commandeered the entire backstage area.
خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
break shot
نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
stick bridge
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
comment
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
commenting
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
commented
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
call time
تام یک دقیقهای مربی برای راهنمایی کردن بازیگران
safety
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
major penalty
اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
pill pool billiard
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
to bechon to a person to come
اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
heisman trophy
جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
attacks
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
drop ball
انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
standoff half
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
attacked
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
golf car
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
nil pointer
اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
appeal play
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
bubble help
خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
input
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
send in
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
paces
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
yalta conference
م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
innuendos
اشاره تلویحا اشاره کردن
innuendo
اشاره تلویحا اشاره کردن
innuendoes
اشاره تلویحا اشاره کردن
implies
اشاره داشتن بر اشاره کردن
imply
اشاره داشتن بر اشاره کردن
implying
اشاره داشتن بر اشاره کردن
double footed
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
circular
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
oscine
خواننده
chantress
زن خواننده
singer
خواننده
singers
خواننده
vocalist
خواننده
vocalists
خواننده
chanter
خواننده
reader
خواننده
ballad singer
خواننده
reciter
خواننده
caroler
خواننده
songbirds
خواننده زن
troller
خواننده
readers
خواننده
songbird
خواننده زن
read head
نوک خواننده
singing
اوازخوانی خواننده
raw head
نوک خواننده
trios
سه نفر خواننده
disk reader
خواننده دیسک
trio
سه نفر خواننده
bucket
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
magnetic tape reader
خواننده نوار مغناطیسی
calling program
برنامه فرا خواننده
go to school
خواننده میله نوری
optical
خواننده میله نوری
epistoler
خواننده رسالهای ازعهدجدید
photoelectric reader
خواننده فتو الکتریکی
bar code reader
دستگاه خواننده کد میلهای
prima donna
خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
prima donnas
خواننده برجسته زن اپرا یاکنسرت
torch singer
خواننده شعر احساساتی وعاشقانه
prim donna
سر دسته زنهای خواننده دراپرا
diva
سردسته زنان خواننده اپرا
buffo
خواننده مرد در رلهای فکاهی اپرا
read
تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
groundling
ماهی ته دریا خواننده یاتماشاچی بی ذوق عامی
reads
تعداد بایتها که خواننده در زمان مشخص می خواند
billiards
بیلیارد
english billiards
بیلیارد انگلیسی
eight ball billiard
بیلیارد امریکایی
cueball
گوی بیلیارد
billiard
بازی بیلیارد
billiard table
میز بیلیارد
hoppers
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
hopper
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
optical
طرح حرف که توسط خواننده OCR به خوبی قابل خواندن است
ocr
طرح حرف که توسط خواننده OCR به آسانی قابل خواندن باشد
cue
باچوب بیلیارد زدن
balking billiard
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
snooker
بازی شبیه بیلیارد
cues
باچوب بیلیارد زدن
head
انتهای میز بیلیارد
cards
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
quartette
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartets
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
card
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
quartet
قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
balkline
خط عرضی روی میز بیلیارد
beds
سطح هموار کف میز بیلیارد
strikers
بیلیارد بازی که نوبت اوست
bed
سطح هموار کف میز بیلیارد
English
گردش فرفرهای گوی بیلیارد
striker
بیلیارد بازی که نوبت اوست
top
ضربه به بالای توپ بیلیارد
cannons
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
cannon
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
center spot
نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
carom
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
rotation billiard
بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
steerage
راهنمایی
orientation
راهنمایی
instruction
راهنمایی
instructions
راهنمایی
orientating
راهنمایی
orientates
راهنمایی
orientate
راهنمایی
guidance
راهنمایی
leading
راهنمایی
a piece of advice
یک راهنمایی
admonition
راهنمایی
nine ball billiard
بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
lemon
بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
fifteen ball billiard
بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
forty one continous billiard
بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
lemons
بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
masse
ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
cribbage billiard
بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
traffic lights
چراغ راهنمایی
lighted
چراغ راهنمایی
marshal
راهنمایی کردن با
marshaled
راهنمایی کردن با
marshaling
راهنمایی کردن با
lightest
چراغ راهنمایی
indication signs
علایم راهنمایی
misdirection
راهنمایی غلط
guidable
قابل راهنمایی
guides
راهنمایی کردن
main
ی تر راهنمایی میکند
admonitions
تذکر راهنمایی
light
چراغ راهنمایی
lead
: راهنمایی رهبری
marshalled
راهنمایی کردن با
marshals
راهنمایی کردن با
traffic light
چراغ راهنمایی
intelligence office
دفتر راهنمایی
conduce
راهنمایی کردن
aims
مراد راهنمایی
traffic signal
چراغ راهنمایی
directing
راهنمایی کردن
leads
: راهنمایی رهبری
airt
راهنمایی کردن
aimed
مراد راهنمایی
educational guidance
راهنمایی اموزشی
guide
راهنمایی کردن
guided
راهنمایی کردن
a quick word of advice
یک راهنمایی کوچک
aim
مراد راهنمایی
vocational guidance
راهنمایی شغلی
pilotage
راهنمایی کشتی
instructions
راهنمایی کردن
heralding
راهنمایی کردن
redirection
راهنمایی مجدد
instruction
راهنمایی کردن
heralded
راهنمایی کردن
herald
راهنمایی کردن
heralds
راهنمایی کردن
misguide
بد راهنمایی کردن
baulks
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
in hand
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
balking
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulking
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balk
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
follow shot
ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
baulked
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balks
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balked
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
bank shot
ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
balkline spot
نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
bumper pool billiard
بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
road traffic offences
جرائم راهنمایی و رانندگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com