Dictiornary-Farsi | اشتباه میلیمی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
mils trip	اشتباه میلیمی


Other Matches

range error	اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
mil formula	رابطه میلیمی
mil relation	رابطه میلیمی
mils trip	تغییر سمت میلیمی
mil rule	قانون مربوط به رابطه میلیمی
mil gridded oblique	عکس مایل شبکه بندی شده به مقیاس میلیمی
glitches	یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch	یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom>	درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.]	این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error	اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error	اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
mistakenness	اشتباه
fallacies	اشتباه
snafu	اشتباه
to put one in the wrong	اشتباه
clanger	اشتباه
goofed	اشتباه
goofing	اشتباه
goofs	اشتباه
in error <adj.>	اشتباه
flounder	اشتباه
floundered	اشتباه
floundering	اشتباه
flounders	اشتباه
faux pas	اشتباه
fallacy	اشتباه
lap sus	اشتباه
barratry	اشتباه
mistake	اشتباه
discrepancy	اشتباه
mistakes	اشتباه
mix-ups	اشتباه
mix-up	اشتباه
mix up	اشتباه
mistaking	اشتباه
wrongs	اشتباه
jeofail	اشتباه
inerrant	بی اشتباه
incorrectness	اشتباه
errancy	اشتباه
fault	اشتباه
faulted	اشتباه
faults	اشتباه
wrong	اشتباه
wronging	اشتباه
goof	اشتباه
overseen	در اشتباه
errors	اشتباه
error	اشتباه
fumble	اشتباه
fumbled	اشتباه
tripped	اشتباه
fumbles	اشتباه
false <adj.>	اشتباه
trip	اشتباه
trips	اشتباه
wrongly <adv.>	بصورت اشتباه
inadvertently <adv.>	بطور اشتباه
deflection error	اشتباه سمتی
by accident <adv.>	بطور اشتباه
deflection error	اشتباه انحراف
as a result of a mistake <adv.>	بطور اشتباه
dispersion error	اشتباه پراکندگی
delivery error	اشتباه در تیراندازی
by mistake <adv.>	بطور اشتباه
flub	اشتباه احمقانه
by a mistake <adv.>	بطور اشتباه
deflection error	اشتباه سمت
unintentionally <adv.>	بطور اشتباه
by a mistake <adv.>	بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.>	بصورت اشتباه
blooper	اشتباه احمقانه
by accident <adv.>	بصورت اشتباه
inadvertently <adv.>	بصورت اشتباه
mistaken	اشتباه کرده
unintentionally <adv.>	بصورت اشتباه
absolute error	اشتباه مطلق
by mistake <adv.>	بصورت اشتباه
dead shot	تیر اشتباه
spuriously <adv.>	بطور اشتباه
off the beam <idiom>	اشتباه ،خطا
computational	اشتباه در محاسبه
boo boo	اشتباه کاری
boner	اشتباه مضحک
blunderingly	ازروی اشتباه
spuriously <adv.>	بصورت اشتباه
phonily <adv.>	بصورت اشتباه
to goof up [American E]	اشتباه کردن
make a mistake <idiom>	اشتباه کردن
trip up <idiom>	اشتباه کردن
I made a mistake . I was wrong.	من اشتباه کردم
you are mistaken	در اشتباه هستید
to set	از اشتباه دراوردن
to put wise	از اشتباه دراوردن
to make an error	اشتباه کردن
to make a mistake	اشتباه کردن
systematic error	اشتباه سیستماتیک
syntax error	اشتباه ترکیبی
faultily <adv.>	بطور اشتباه
falsely <adv.>	بطور اشتباه
typing error	اشتباه تایپی
typo	اشتباه تایپی
unmistakable	خالی از اشتباه
slip of the tongue <idiom>	اشتباه لپی
to read wrong	اشتباه [ی] خواندن
professional misconduct	اشتباه حرفهای
probable error	اشتباه احتمالی
miscue	اشتباه کردن
incorrectly <adv.>	بطور اشتباه
phonily <adv.>	بطور اشتباه
wrongly <adv.>	بطور اشتباه
falsely <adv.>	بصورت اشتباه
faultily <adv.>	بصورت اشتباه
metachronism	اشتباه تاریخی
malentendu	اشتباه فهمیدن
lapsus memoriac	اشتباه یا لغزش
lapsus linguac	اشتباه لپی
misguidely	از روی اشتباه
misplay	بازی اشتباه
peccant	اشتباه کار
parachronism	اشتباه تاریخی
miswrite	اشتباه نوشتن
mistakenness	در اشتباه بودن
mistaken party	اشتباه کننده
mistake of law	اشتباه حکمی
mistake of fact	اشتباه موضوعی
mistakable	قابل اشتباه
misstep	اشتباه درقضاوت
incorrectly <adv.>	بصورت اشتباه
slip up	اشتباه کردن
goofing	اشتباه کردن
blunder	اشتباه کردن
blunder	اشتباه لپی
blunder	اشتباه بزرگ
bedlam	اشتباه شدید
blame	اشتباه گناه
blamed	اشتباه گناه
blames	اشتباه گناه
blaming	اشتباه گناه
unerring	اشتباه نشدنی
blundered	اشتباه بزرگ
goofs	اشتباه کردن
blundering	اشتباه لپی
blundering	اشتباه بزرگ
fumble	اشتباه کردن
fumbled	اشتباه کردن
fumbles	اشتباه کردن
oversight	اشتباه نظری
blundered	اشتباه کردن
blundered	اشتباه لپی
bungler	اشتباه کار
oversights	اشتباه نظری
misprint	اشتباه چاپی
peccadilloes	اشتباه کوچک
peccadillos	اشتباه کوچک
slip-ups	اشتباه کردن
slip-up	اشتباه کردن
goof	اشتباه کردن
misconstruing	اشتباه کردن
erroneous	غلط اشتباه
misconstrue	اشتباه کردن
misconstrued	اشتباه کردن
peccadillo	اشتباه کوچک
goofed	اشتباه کردن
misprints	اشتباه چاپی
miscalculations	محاسبه اشتباه
miscalculation	محاسبه اشتباه
bunglers	اشتباه کار
bloomer	اشتباه احمقانه
disabusing	از اشتباه دراوردن
disabuses	از اشتباه دراوردن
disabused	از اشتباه دراوردن
disabuse	از اشتباه دراوردن
misconstrues	اشتباه کردن
blunders	اشتباه لپی
slipped	اشتباه لیزی
slipped	اشتباه کردن
blunders	اشتباه کردن
fallible	اشتباه کننده
fault	تقصیر اشتباه
faulted	تقصیر اشتباه
faults	تقصیر اشتباه
miscarriage of justice	اشتباه قضایی
miscarriages of justice	اشتباه قضایی
inaccuracies	اشتباه غلط
mistakes	اشتباه کردن
slip	اشتباه لیزی
blunders	اشتباه بزرگ
mistake	اشتباه کردن
mistaking	اشتباه کردن
inaccuracy	خطا یا اشتباه
inaccuracy	اشتباه غلط
slips	اشتباه لیزی
blundering	اشتباه کردن
mistook	اشتباه کردن
slip	اشتباه کردن
inaccuracies	خطا یا اشتباه
slips	اشتباه کردن
vertical probable error	اشتباه احتمالی قائم