English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (7 milliseconds)
English Persian
cockpit اطاقک خلبان درهواپیما
cockpits اطاقک خلبان درهواپیما
Other Matches
cockpits اطاقک خلبان
cockpit اطاقک خلبان
copilot کمک خلبان خلبان دوم
loading بارگیری مهمات درهواپیما
pickup field محوطه سوار شدن درهواپیما
radome پوشش پلاستیکی انتن رادار درهواپیما
decalage اختلاف زاویه نصب بالها درهواپیما
cubicle اطاقک
cabins اطاقک
cubicles اطاقک
booths اطاقک
booth اطاقک
cabin اطاقک
cabinet اطاقک
cabinets اطاقک
air lock اطاقک فشارهواپیما
cabinet اطاقک کوچک
coking chamber اطاقک کک سازی
manhole اطاقک بازرسی
cuddy اطاقک کشتی
compartment اطاقک کابین
manholes اطاقک بازرسی
ballonet اطاقک خلاء
cabinets اطاقک کوچک
checker chamber اطاقک مشبک
seadopod اطاقک غواصی
exhaust chamber اطاقک خروجی
regenerative chamber اطاقک رژنراتیو
ballonet اطاقک مسدود
compartments اطاقک کابین
blast box اطاقک هوا
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
cooling chamber اطاقک سرد کننده
penthouse اطاقک بالای بام
penthouses اطاقک بالای بام
carrel کابین یا اطاقک چوبی
box اطاقک جای ویژه
sternsheets اطاقک عقب قایق
boxes اطاقک جای ویژه
cabinets هیئت وزرا اطاقک
cabinet هیئت وزرا اطاقک
loculus محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
freight container اطاقک حمل بار یکپارچه
camera obscura اطاقک تاریک جعبه عکاسی
barracking منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
reefer خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
barracked منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barrack منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
reefers خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
cargo transporter جعبه حمل بار درهواپیما یا ناو سکوی حمل بار
aeronaut خلبان
pilot خلبان
aivatrix خلبان زن
pilots خلبان
fly boy خلبان
piloted خلبان
pilotless بی خلبان
aviators خلبان
aviator خلبان
drone هواپیمای بی خلبان
copilot کمک خلبان
co-pilot کمک خلبان
compilot کمک خلبان
co pilot کمک خلبان
first pilot خلبان اول
flying officer افسر خلبان
co-pilots کمک خلبان
nautical خلبان کتاب
autopilot خلبان اتوماتیک
automatic pilot خلبان اتوماتیک
automatic pilots خلبان اتوماتیک
cockpit canopy سایبان خلبان
beeps هواپیمای بی خلبان
beeping هواپیمای بی خلبان
beeped هواپیمای بی خلبان
beep هواپیمای بی خلبان
droning هواپیمای بی خلبان
drones هواپیمای بی خلبان
soloist خلبان تک پرواز
soloists خلبان تک پرواز
cockpits کابین خلبان
cockpit کابین خلبان
droned هواپیمای بی خلبان
pilot's trace کالک دستی خلبان
sailplaner خلبان هواپیمای بی موتور
unattended به طور خودکار بی خلبان
fury نوعی جت تک موتوره و تک خلبان
army aviator خلبان نیروی زمینی
army aviator خلبان هوانیروز نیروزفر
ace خلبان ماهر و متهور
aces خلبان ماهر و متهور
piloted خلبان هواپیما راننده کشتی
test pilot خلبان ازمایش کننده هواپیما
kamikaze خلبان ازجان گذشته ژاپنی
drone antisubmarine helicopter هلی کوپتر بی خلبان ضدزیردریایی
test pilots خلبان ازمایش کننده هواپیما
pilots خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot's trace کالک راهنمای خلبان هواپیما
pilot خلبان هواپیما راننده کشتی
autopilot [A/P] خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
automatic pilot [A/P] خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
autopilot [A/P] خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
automatic pilot [A/P] خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
How can I make such pilot چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
helicopter pilot خلبان هلیکوپتر [شغل] [حمل و نقل هوایی]
helicopter pilot خلبان چرخبال [شغل] [حمل و نقل هوایی]
clamshell کاناپه خلبان که از جلو یاعقب لولا شده
hand glider هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
sky surfer هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
decision height حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
decision altitude ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
standing wave موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
astrodome گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
modules اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
wingman خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
cartridge actuated device وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
artificial horizon یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
casualty staging unit یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
wobble pump پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
cabin pressure altimeter ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
fire bee نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
skippering فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippers فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippered فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skipper فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
pressure breathing تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com