Dictiornary-Farsi | اطاق روزنامه خوانی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
news room	اطاق روزنامه خوانی


Other Matches

solfeggio	نت خوانی سولفش خوانی
solfege	نت خوانی سولفش خوانی
staffers	مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
staffer	مخبر روزنامه سردبیر روزنامه
compartment marking	سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
recital	از بر خوانی
recitation	از بر خوانی
sol fa	نت خوانی
recitations	از بر خوانی
recitative	از بر خوانی
recitals	از بر خوانی
lip-reading	لب خوانی
call in	تو خوانی
solmization	نت خوانی
associations	هم خوانی
association	هم خوانی
lip reading	لب خوانی
solmization	وزن خوانی
to stab in the back	ریزه خوانی
thought reading	اندیشه خوانی
catalexia	مکرر خوانی
telepathy	اندیشه خوانی
palinlexia	وارونه خوانی
phrenology	جمجمه خوانی
map reading	نقشه خوانی
scatter read	پراکنده خوانی
silent reading	بیصدا خوانی
solmizate	نت خوانی کردن
mirror reading	وارونه خوانی
lamentations	مرثیه خوانی
lamentation	مرثیه خوانی
antiphony	تهلیل خوانی
illegutimation	حرمزادگی خوانی
flyting	رجز خوانی
harangue	رجز خوانی
harangued	رجز خوانی
harangues	رجز خوانی
haranguing	رجز خوانی
psalmody	سرود خوانی
psalmody	مزمور خوانی
illegutimation	نادرستی نامشروع خوانی
proofreads	نمونه خوانی کردن
proofreading	نمونه خوانی کردن
incantations	افسون خوانی جادوگری
proofread	نمونه خوانی کردن
declaims	رجز خوانی کردن
epigraphy	علم کتیبه خوانی
declaim	رجز خوانی کردن
declaimed	رجز خوانی کردن
call statement	حکم فرا خوانی
incantation	افسون خوانی جادوگری
declaiming	رجز خوانی کردن
solos	تک خوانی بطور انفرادی
direct reading instrument	دستگاه مستقیم خوانی
orthoepic	مبنی بر درست خوانی
phrenological	وابسته به جمجمه خوانی
prayerfulness	عادت نماز خوانی
nocturn	سحر خوانی شبانه
psalmodic	وابسته به زبور خوانی
slip	اشتباه در نقشه خوانی
map reading	نقشه خوانی کردن
solo	تک خوانی بطور انفرادی
kapell meister	رئیس دسته سرود خوانی
gray oral reading test	ازمون بلند خوانی گری
have one's nose in a book <idiom>	کرم کتاب خوانی داشتن
recitetion	از حفظ خوانی پس دادن درس
lipreading	فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
recitations	از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح
recitation	از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح
nowel	کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
the daily paper	روزنامه
journal	روزنامه
journals	روزنامه
newspaper	روزنامه
newspapers	روزنامه
paper	روزنامه
papers	روزنامه
papered	روزنامه
papering	روزنامه
newsstand	روزنامه فروشی
daybook	دفتر روزنامه
day book	دفتر روزنامه
local paper	روزنامه محلی
journals	دفتر روزنامه
cutting	برش روزنامه
sportswriter	خبرنگارورزشی روزنامه
logbook	روزنامه دریاپیمایی
official gazette	روزنامه رسمی
journalism	روزنامه نگاری
official jurnal	روزنامه رسمی
newspaper columns	ستونهای روزنامه
editor	سردبیر روزنامه
daily news paper	روزنامه یومیه
news agent	روزنامه فروش
news vendor	روزنامه فروش
column	ستون روزنامه
columns	ستون روزنامه
paper boy	روزنامه فروش
paper boy	روزنامه رسان
paper boys	روزنامه فروش
paper boys	روزنامه رسان
publicists	روزنامه نگار
publicist	روزنامه نگار
journal	دفتر روزنامه
gazetteer	روزنامه نویس
dailies	روزنامه یومیه
daily	روزنامه یومیه
newspapermen	روزنامه نگار
newspaperman	روزنامه نگار
journalists	روزنامه نگار
newspaperman	روزنامه فروش
newsmen	روزنامه فروش
book of account	دفتر روزنامه
newsman	روزنامه فروش
journalist	روزنامه نگار
newsprint	طبع روزنامه
news-stands	جایگاه فروش روزنامه
news stand	جایگاه فروش روزنامه
news-stand	جایگاه فروش روزنامه
a newspaper's political affiliation	وابستگی سیاسی روزنامه ها
newspaperman	صاحب وگرداننده روزنامه
commonly read paper	روزنامه کثیر الانتشار
journal	دفتر روزنامه یکان
newsprint	ماشین چاپ روزنامه
journals	دفتر روزنامه یکان
newspapermen	صاحب وگرداننده روزنامه
gazette	مجله رسمی روزنامه
semi monthly	روزنامه یامجله دوهفتگی
intelligence journal	دفتر روزنامه اطلاعات
editoress	مدیره روزنامه یامجله
trade journal	روزنامه یا مجله بازرگانی
newspapers	روزنامه نگاری کردن
newspaper	روزنامه نگاری کردن
headliner	نویسنده سرمقاله روزنامه
unit journal	دفتر روزنامه یکان
head line	عنوان سرصفحه روزنامه
name plates	نام و آرم روزنامه
sales d.	دفتر فروش روزنامه
newsboy	پسر روزنامه فروش
purchase journal	دفتر روزنامه خرید
journalistic	وابسته به روزنامه و روزنامهنگاری
newsstand	دکه روزنامه فروشی
newsstand	دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
tabloid	روزنامه نیم قطع و مصور
back issue	نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
back copy	نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
tabloids	روزنامه نیم قطع و مصور
city article	گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
he writes for the papers	برای روزنامه هامقاله مینویسد
editorial board	هئیت مدیره یا کارکنان روزنامه
feuilleton	پاورقی قسمت پایین روزنامه
offprint	مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
balaam	موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه
an open letter	نامهای که بوسیله روزنامه به کسی عنوان شود
scraps	عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
shirt-tails	اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
shirt-tail	اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
press campaingn or stunt	مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
tear sheet	قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
scrap	عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapped	عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapping	عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
there is a rush for the papers	مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
paragraphist	کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
feuilleton	کتاب یامقالهای که بصورت پاورقی در روزنامه چاپ شود
personals	بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
itemizer	کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
floor	کف اطاق
floors	کف اطاق
house room	اطاق
office	اطاق
room	اطاق
rooms	اطاق
ground [British] [floor]	کف اطاق
roommate	هم اطاق
chum	هم اطاق
chambers	اطاق
roommates	هم اطاق
chums	هم اطاق
chamber	اطاق
floor	کف اطاق
floored	کف اطاق
offices	اطاق
advertorial	تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
guardroom	اطاق کشیک
enfilade	یک رشتهء اطاق
parlor	اطاق پذیرایی
combustion chamber	اطاق انفجار
combustion chamber	اطاق خرج
palor	اطاق نشیمن
palor	اطاق پذیرایی
damp room	اطاق نمناک
drive's cab	اطاق راننده
dumb chamber	اطاق بی روزنه
dwelling room	اطاق نشیمن
parlor	اطاق نشیمن
combat information center	اطاق عملیات
flighty deck	اطاق پرواز
the f. of a room	اثاثیه اطاق
test room	اطاق ازمایش